نظر به اینکه حقوق بشر از انسان بودن جدا نیست این حقوق رو دولت ها و ممالک به افراد ارزانی نمیدارند چرا که درک ما بر این است که انسان با این حقوق به دنیا میاد و این حقوق از پیش و مستقل از ممالک و دولت هاشون وجود دارد، دولت ها بجای ارائه این حقوق باید آنها را به عنوان حقوقِ ازپیش موجود به رسمیت بشناسند از سوی دیگر دموکراسی و حقوق بشر به شکل نزدیکی با هم مرتبط هستند همانطور که میدانید حقوق بشر شامل تمامی افراد میشه
دموکراسی موجب میشه ممالک طوری شکل بگیرند که از حقوق بنیادی تک تک شهروندان خود پاسداری کنند، در نتیجه رابطه دموکراسی و حقوق بشر رو میشه مانند رابطه وسیله و هدف دید
در این نگاه دموکراسی وسیله ای است که با اون میشه به پاسداری از حقوق بشر دست یافت.
سیاست در ایران همیشه بُعد منفی داشته و دارد ولی در جوامع پیشرفته و دموکراتیک، مردم سیاست رو بعنوان خدمت به جامعه تلقی می‌کنند.
افرادی که در این جوامع پیشرفته وارد سیاست می شوند دوست دارند به جامعه خود خدمت کنند و از خود گذشتگی به خرج بدند تا کشور رشد بالایی داشته باشه تا مردم زندگی راحت‌تری داشته باشن
در جوامع دموکراتیک، سیاست مدارها رو به عنوان خادمین جامعه میشناسن و افرادی که وارد این راه میشن کاملا از خود گذشتگی به خرج میدن
به عنوان مثال نخست وزیر کانادا از لحاظ حقوقی خیلی کمتر ااز مدیر یک وزارتخانه حقوق میگیره
کسی که در عرصه سیاست وارد میشه بخاطر پول و ثروت نمیاد بلکه صرفا بخاطر خدمت به جامعه میاد
واقعیت و پایه دموکراسی در حقوق بشر است، در جامعه ای که حقوق بشر رعایت نشه دموکراسی هم نمیتونه پا بگیره
وقتی که ما درباره دموکراسی صحبت میکنیم یعنی حقوق همه انسان ها باید رعایت بشه
دموکراسی فقط با در نظر گرفتن رعایت حقوق انسان ها، صرف نظر از اینکه این انسان ها چه رنک پوستی دارند، چه دینی دارند، چه ملیتی دارند و به چه حزبی وابسته هستن شکل زیبایی به خود میگیره
میثم انصاری
