اعتراضات ایران؛ توماج صالحی خواننده رپ با قرار وثیقه آزاد شد


 

توضیح تصویر،

عکسی که حساب رسمی توماج صالحی از آزادی او منتشر کرده است


۲۷ آبان ۱۴۰۲ - ۱۸ نوامبر ۲۰۲۳

خانواده توماج صالحی، رپر منتقد حکومت جمهوری اسلامی ایران، که در اوج اعتراضات سال گذشته بازداشت و به چند سال زندان محکوم شده بود می‌گویند که با قید وثیقه سنگین از زندان دستگرد اصفهان آزاد شده است.


حساب رسمی توماج در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) که مدیریت آن در دست اقوام او در خارج است هم نوشت: «توماج صالحی پسر ایران، پس از تحمل ۲۵۲ روز زندان انفرادی و مجموعا یک سال و ۲۱ روز حبس ناعادلانه، سرانجام امروز ۲۷ آبان به قید وثیقه از زندان آزاد و به جمع خانواده بزرگ خود بازگشت.»


«ضمن ابراز شعف و شادمانی از پایان یافتن این اسارت ظالمانه، پیگیر روند درمان آسیب‌های جسمی وارد شده به او خواهیم بود. به امید آزادی کامل و بی قید و شرط توماج عزیز.»


امیر رئیسیان وکیل توماج درباره پرونده او به روزنامه «شرق» گفته است: «در پی فرجام خواهی صورت گرفته در پرونده توماج صالحی، این پرونده در شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور مورد رسیدگی قرار گرفت و در نهایت، نظر به طرح ایرادات متعدد به دادنامه اولیه، برخی از این ایرادات مورد پذیرش دیوانعالی کشور قرار گرفت و پس از نقض حکم، این پرونده به شعبه یک دادگاه انقلاب اصفهان مسترد شد.»

او اضافه کرد: «همچنین دیوانعالی کشور توماج صالحی را همچون دیگر افرادی که مشمول بخشنامه عفو اعلامی قرار گرفتند دانست و اعلام کرد که او نیز می‌تواند از عفو اعلامی استفاده کند.»

لایحه بودجه ۱۴۰۳ ایران؛ «یورو» مبنای نرخ نفت و وضع مالیات بر خانه‌های «لوکس»


رسانه‌های ایران بخشی از جزئیات لایحه بودجه سال آینده این کشور را که دولت دیروز (سه‌شنبه ۳۰ آبان ماه) به مجلس داده بود منتشر کرده‌اند.


براساس این گزارش‌ها، یکی از نکات قابل تامل در لایحه بودجه سال آینده، مبنا قرار دادن «یورو به جای دلار» است حتی در پیش‌بینی قیمت نفت صادراتی که در مبادلات جهانی، بر مبنای دلار است.


دولت ابرهیم رئیسی نرخ یورو در سال آینده را «۳۱ هزار تومان» پیش‌بینی کرده است در حالیکه در بازار آزاد ایران، هم اکنون نزدیک به ۵۵ هزار تومان است.


نرخ ارز در قانون بودجه سال جاری (۱۴۰۲) به دلار و معادل ۲۳ هزار تومان بود.

در لایحه بودجه سال آینده، قیمت هر بشکه نفت صادراتی ایران ۶۵ یورو ( نزدیک به ۷۱ دلار) در نظر گرفته شده و پیش‌بینی شده است که ایران روزانه یک میلیون و ۳۵۰ هزار بشکه نفت صادر کند.

قیمت هر بشکه نفت برنت امروز کمتر از ۸۲ دلار بود.

دولت در لایحه بودجه سال ۱۴۰۳ حدود ۱۳/۶۵ میلیارد یورو هم به واردات کالاهای اساسی و دارو اختصاص داده و برای همه گروه‌های حقوق‌بگیر، «۱۸ درصد» افزایش حقوق پیشنهاد کرده است.


افزایش حقوق بازنشستگان و وظیفه‌بگیران صندوق‌های بازنشستگی کشوری و لشکری «۲۰ درصد» پیشنهاد شده است.


سقف خالص پرداخت هم در این لایحه «۶۵ میلیون تومان» و سقف معافیت مالیاتی سالانه «۱۲۰ میلیون تومان» (ماهانه ۱۰ میلیون تومان) تعیین شده است.


پیشنهاد افزایش حقوق در این لایحه در حالیست که اخیرا مجلس شورای اسلامی در مصوبه‌ای سن بازنشستگی را افزایش داده است.


هدف از این تصمیم «کاهش ناترازی صندوق‌های بازنشستگی و تقویت توان صندوق‌ها در انجام تکالیف محوله» اعلام شده است.


تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با انتقاد از مصوبه این نهاد درباره «افزایش سن بازنشستگی»، آن را دارای «ابهام» خوانده‌اند.


مالیات بر خانه‌های «لوکس» و خودروهای بالای ۳ میلیارد تومان

دولت ابراهیم رئیسی در لایحه بودجه سال آینده خانه‌های به ارزش بیش از ۲۵ میلیارد تومان را «لوکس» محسوب و مشمول مالیات کرده است.


بر اساس قانون بودجه سال جاری که رو به اتمام است، املاک به ارزش بیش از ۲۰ میلیارد تومان «لوکس» محسوب می‌شدند که در لایحه سال آینده پنح میلیارد تومان به آن اضافه شده است.


بر اساس پیشنهاد دولت، در سال آینده مالکان خانه‌های لوکس برای مازاد بر ۲۵ میلیارد تومان، باید دو در هزار مالیات بپردازند.


واحدهای مسکونی و باغ‌ ویلاهای در حال ساخت، مشمول این مالیات نیست.


برای خودروهای بالای ۳ میلیارد تومان نیز یک درصد مالیات در نظر گرفته شده است. مالکان این خودروها به ازای مازاد این مبلغ (سه میلیارد تومان)، باید یک درصد مالیات پرداخت کنند.


بر اساس این لایحه، نقل و انتقال خودروهایی که بدهی مالیاتی دارند در دفاتر ثبت اسناد رسمی ممنوع است.


مهلت پرداخت این مالیات «حداکثر» تا پایان بهمن ماه سال ۱۴۰۳ اعلام شده است.


در سال‌های اخیر دولت ایران برای جبران کسری بودجه، بر افزایش درآمدهای مالیاتی تاکید داشته است.


در این لایحه مالیات کارمندان دولت نیز پلکانی افزایش پیدا کرده است و میزان مالیات برای افراد با درآمد ماهیانه ۱۰ تا ۱۶ میلیون تومان ۱۰ درصد، افراد با درآمد ماهیانه ۱۶.۸ تا ۱۷.۶ میلیون تومان ۱۵ درصد، افراد با درآمد ماهیانه بین ۲۷.۶ تا ۴۰.۸ میلیون تومان ۲۰ درصد تعیین شده است و افرادی که بیش از ۴۸ میلیون تومان حقوق ماهیانه می‌گیرند،‌ باید ۳۰ درصد مالیات بدهند.


در لایحه پیشنهادی بودجه سال‌ آینده «۱۳۴ هزار میلیارد تومان» هم برای تقویت بنیه دفاعی نیروهای مسلح اختصاص داده شده است.


در عین حال به گفته خبرگزاری تسنیم، در صورت «عدم تخصیص این مبلغ»، شرکت ملی نفت موظف است به میزان مابه‌التفاوت ماهانه، معادل آن نفت خام یا میعانات گازی به اشخاص حقوقی که ستاد کل نیروهای مسلح معرفی می‌کند واگذار کند.

خانه سینما و مدیرعامل جدید؛ چشم‌انداز مبهم «نهادی صنفی» که از «اتصال» به حکومت رها نشد


 انتخاب علی دهکردی یکی از اعضای هیات مدیره خانه سینما به عنوان مدیرعامل جامعه اصناف سینمای ایران فقط یک هفته بعد از استعفای مرضیه برومند از این سمت، شاید در نگاه اول نشان‌دهنده سرعت عمل و توافق اعضای هیات مدیره به نظر برسد. اما اگر وضعیت این نهاد صنفی در سال‌های اخیر و البته یک سال بعد از اعتراض‌های سراسری ۱۴۰۱ را مرور کنیم، می‌تواند اقدامی از سر اضطرار یا حتی درماندگی برای حفظ خانه سینما به نظر برسد.


به‌ویژه اگر به یاد بیاوریم که آخرین بار در سال ۱۳۸۵ یک عضو هیات مدیره به عنوان مدیرعامل انتخاب شده بود؛ در آن سال رضا میرکریمی عضو و رئیس هیات مدیره بود و به عنوان مدیرعامل نیز انتخاب شد و تا سال ۸۷ در این سمت باقی ماند و سپس جای خود را به محمدمهدی عسگرپور، کارگردان و از مدیران سابق تلویزیون و بنیاد سینمایی فارابی داد.


این شروع دوران تنش میان خانه سینما و دولت وقت به ریاست محمود احمدی‌نژاد بود که سرانجام در دولت دوم او به بسته شدن خانه سینما ختم شد. بعد از بازگشایی خانه سینما در سال ۹۲ و اولین ماه‌های آغاز به کار دولت حسن روحانی، اعضای هیات مدیره دوره‌های مختلف تصمیم گرفتند مدیرعامل را خارج از هیات مدیره جست‌وجو کنند.


بعد از آقای عسگرپور، رضا میرکریمی بار دیگر مدیرعامل شد اما فقط یک سال دوام آورد و در سال ۹۵ جای خود را به منوچهر شاهسواری داد که به مدت شش سال، تا ۱۴۰۱ مدیرعامل ماند و قبل از انتخابات دوره شانزدهم هیات مدیره خانه سینما استعفا داد.


چالش‌های انتخاب مدیرعامل خانه سینما در ۱۴۰۱

این هیات مدیره که در شهریور سال گذشته روی کار آمد، با چالش‌های فراوان مواجه بود. سینمای ایران به دلیل شیوع ویروس کووید-۱۹ تقریبا دو سال تعطیل بود و سپس دولت ابراهیم رئیسی روی کار آمده بود که وزیر ارشادش از زمان معرفی به مجلس و پیش از گرفتن رأی اعتماد، برای سینماگران به عبارتی خط و نشان کشیده بود.

محمد محرمی، کارگر «سیمبان» شرکت توزیع برق لاهیجان، از تیرک سقوط کرد و جان باخت


 خبرگزاری ایلنا گزارش داد محمد محرمی، کارگر «سیمبان» شرکت پیمانکار توزیع برق لاهیجان، حین انجام عملیات از تیرک سقوط کرد و جان باخت.

رییس سازمان هواپیمایی ایران: به مقصد کشور‌های بسیاری برای تعمیر هواپیما تبدیل شده‌ایم


 محمد محمدی‌بخش، رییس سازمان هواپیمایی ایران گفت دیگر هیچ هواپیمای ایرانی برای تعمیر و نگهداری به خارج ارسال نمی‌شود و ایران به مقصد کشور‌های بسیاری برای تعمیر هواپیما تبدیل شده است.

نماینده چابهار: نباید از مجلس پیگیر طرح صیانت، انتظار پیگیری سرعت اینترنت داشت


 معین‌الدین سعیدی، نماینده چابهار، به سایت «انتخاب» گفت از مجلسی که پیگیر طرح صیانت بود، نباید انتظار پیگیری سرعت اینترنت را داشت. او افزود: « نمایندگان حامی محدودیت، قاعدتا به وزیر ارتباطات تکلیفی درباره اینترنت ندارند. بنابراین، نباید از این مجلس توقع پیگیری اینترنت را داشت.»

تذکر حجاب با دوربین و عکس‌برداری در مترو تئاتر شهر تهران


 بعد از جان باختن آرمیتا گراوند گزارش شده بود که حضور حجاب‌بان‌ها بسیار کمرنگ شده است که اکنون به نظر می‌رسد این نیرو بار دیگر درحال خودنمایی است


گزارش‌های شاهدان عینی حاکی از حضور پررنگ ماموران تذکر حجاب در متروی تئاتر شهر و چهار راه ولیعصر تهران در روزهای اخیر است.

گزارش می‌شود که بعضی از این افراد اونیفورم مشخصی ندارند و معلوم نیست به چه نهادی وابسته‌اند.

برخی از ماموران با دوربین از عابران فیلم می‌گیرند و گزارش‌هایی از برخوردهای پرخاشگرانه با رهگذران منتشر شده است.

در عین حال گزارش‌هایی از سخت‌گیری خیلی بیشتر در زمینه اعمال حجاب اجباری در دانشگاه‌ها منتشر شده است.
روزنامه فرهیختگان گزارش داده است که در بیرون و ورودی مترو کسانی هستند که به رهگذران تذکر حجاب می‌دهند.

مسعود کیمیایی درباره قتل داریوش مهرجویی: روزهای سختی را پشت سر می‌گذاریم و نمی‌دانم چه کنم


 مسعود کیمیایی، کارگردان مشهور سینمای ایران با اشاره به قتل مشکوک داریوش مهرجویی و همسرش گفت که «روزهای سختی را پشت سر می‌گذاریم و من این روزها بسیار غمگینم. هر جا می‌روم داریوش مهرجویی با من است، همیشه دست‌هایمان در دست هم بود و کار می‌کردیم، حالا نمی‌دانم چه کنم.»

انتخابات مجلس دوازدهم؛ چند نماینده‌ ارشد و منتقد مجلس فعلی رد صلاحیت شدند


 در حالی که اعلام اولین نتایج بررسی صلاحیت داوطلبان نامزدی در انتخابات پیش‌روی مجلس شورای اسلامی آغاز شده، دو نماینده ارشد «فراکسیون مستقلین» مجلس کنونی و چند نماینده و منتقد دیگر از رد صلاحیت خود خبر دادند.


غلامرضا نوری قزلجه نماینده بستان‌آباد و رییس این فراکسیون روز جمعه در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که هیات اجرایی انتخابات مجلس دوازدهم در حوزه بستان‌آباد، او را رد صلاحیت کرده و او قصد دارد به این اقدام اعتراض کند.


نوری‌قزلجه اضافه کرد: «دلایل و مستندات این رد صلاحیت به محض دریافت منتشر می‌شود.»


هنوز از دلایل رد صلاحیت این نماینده کنونی مجلس خبری منتشر نشده، اما رسانه‌های ایران نوشته‌اند که او «نماینده مخالف طرح صیانت» بوده است.


پیشتر نوری‌قزلجه که در کمیسیون مشترک طرح صیانت مجلس عضویت داشت گفته بود: «تفکر حاکم می‌خواهد مانع گردش آزاد اطلاعات شود».


او درباره طرح محدودترسازی اینترنت در ایران افزوده بود: «علاوه بر وزارت ارتباطات، بخش‌هایی از مجلس، دولت و شورایعالی فضای مجازی نمی‌خواهند مردم به اینترنت آزاد، سریع و کم‌هزینه دسترسی داشته باشند».


همزمان روز جمعه جلیل رحیمی جهان‌آبادی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و نایب رییس فراکسیون مستقلین نیز از رد صلاحیت خود خبر داد.


او در پیامی نوشت که خبر رد صلاحیتش را در هیات اجرایی تربت جام شنیده و اعتراضش را به مقامات نظارتی و شورای نگهبان ارائه می‌کند.


این نماینده مجلس افزود: «چنانچه تا اخر رقابت‌ها تایید نشوم برای همیشه از این عرصه می‌روم.»


همچنین محمد خدابخشی نماینده کنونی الیگودرز در مجلس از رد صلاحیت خود خبر داد و در پیامی نوشت: «آنچه در هیات اجرایی شهرستان الیگودرز در خصوص اینجانب اتفاق افتاد، مطابق موازین قانونی و شرعی نبوده و متأثر از تفکرات تنگ نظرانه افرادی است که علنا در جلسه اعلام نموده‌اند که شهر را باید از دست لر‌ها خارج کنیم.»


جلال محمودزاده نماینده مهاباد در مجلس شورای اسلامی نیز رد صلاحیت شده است.


مسعود پزشکیان نماینده تبریز و نزدیک به اصلاح‌طلبان هم از رد صلاحیت خود خبر داده‌ است.


این اولین بار نیست که نمایندگان مجلس شورای اسلامی در دوران نمایندگی خود از سوی نهادهای اجرایی یا شورای نگهبان برای نامزدی دوباره در انتخابات مجلس رد صلاحیت می‌شوند.


در دوره پیشین انتخابات مجلس، رد صلاحیت علی لاریجانی که سال‌ها ریاست مجلس را برعهده داشت، جنجالی شده بود.


در سال ۱۴۰۰، لاریجانی در نامه‌ای به شورای نگهبان دلایل این شورا در رد صلاحیت خود را «نادرست و نوعی بهانه‌گیری سطح پایین» خواند.


پیشتر محمود صادقی، نماینده سابق مجلس که او نیز برای انتخابات پیشین مجلس رد صلاحیت شد، گفته است: «اگر قرار باشد مسببان وضع موجود شناسایی شوند، بی‌تردید شورای نگهبان در رده اول است.»


اما مرتضی آقا تهرانی، نماینده مجلس به افراد رد صلاحیت شده گفت که آنان باید بروند خود را «اصلاح» کنند.


او در جریان انتخابات پیشین مجلس افزود: «نباید مردم را بترسانیم برای اینکه نظام زیر سوال برود، اینها راهش نیست، نظام به شما چنین اجازه‌ای نمی‌دهد، کمی تحملتان می‌کنند بعد هم جمعتان می‌کنند.»


قرار است انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در اواخر سال جاری برگزار شود.


رد صلاحیت داوطلبان انتخابات منحصر به انتخابات مجلس نمی‌شود و محدودیت‌ها در این زمینه در انتخابات ریاست جمهوری، خبرگان رهبری، و شوراهای شهر نیز وجود دارد.


رد صلاحیت حسن خمینی نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی از جنجالی‌ترین ردصلاحیت‌ها در انتخابات خبرگان بوده و چند سال پیش نیز سپنتا نیکنام، عضو پیشین شورای شهر یزد نیز گفته بود که به عنوان یک فرد زرتشتی، به خاطر «عدم التزام به اسلام در انتخابات شورای شهر» رد صلاحیت شد

استاندار خراسان رضوی: نقطه تمایز جمهوری اسلامی با سایر نظام‌ها در پیوند دنیا و آخرت است


 یعقوبعلی نظری، استاندار خراسان رضوی با بیان اینکه «ما در سایه اقتدار نظام اسلامی زندگی می‌کنیم»، گفت «تمایز جمهوری اسلامی با سایر نظام‌ها در پیوند دنیا و آخرت است.»

او افزود:«نظام اسلامی تنها به دنیا فکر نمی‌کند، بلکه زمینه را فراهم می‌کند تا مردم سعادت دنیا و آخرت داشته باشند.»

بحران کمبود معلم؛ حمله ماموران به تجمع اعتراضی والدین بهبهانی و بازداشت ۴ نفر


 ماموران حراست و بسیج آموزش و پرورش بهبهان در استان خوزستان به تجمع اعتراضی خانواده‌های دانش‌آموزان روستای قلعه سید مقیم حمله کردند. در حمله روز چهارشنبه ۱۷ آبان، ماموران شهروندان را با شوکر زدند و چهار نفر را بازداشت کردند.

صبح روز چهارشنبه جمعی از اولیای دانش‌آموزان این روستا در اعتراض به نبود معلم مقاطع سوم و پنجم ابتدایی، در محوطه اداره آموزش و پرورش این شهرستان تجمع کردند.

اواخر مهر ماه مقام‌های جمهوری اسلامی گفتند مدارس ایران با کمبود دست‌کم ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار معلم روبه‌رو هستند که نسبت آن در استان‌های مختلف با هم تفاوت دارد.

در استان تهران میزان کمبود معلم حدود چهار هزار نفر و در استان سیستان و بلوچستان ۱۵ هزار تن برآورد شده است.

با این‌ حال رضا مراد صحرایی، وزیر آموزش و پرورش، روز ۱۰ آبان مدعی شد هیچ گزارشی از «کلاس‌های خالی از معلم» وجود ندارد و مشکل کلاس‌های بدون آموزگار در هفته‌های نخست مهر حل شده است.

با ادامه‌دار شدن این مشکل در مدارس برخی شهرها، والدین بهبهانی تجمع کردند اما بر اساس اطلاعات رسیده به ایران‌اینترنشنال، اجتماع آنان با حضور نیروهایی از نهادهای امنیتی به خشونت کشیده شد.

به گفته شاهدان عینی، نیروهای امنیتی مادران و برخی پدران شرکت کننده در این تجمع را با اسلحه تهدید به شلیک کردند و برخی از آنان مانند یک زن حامله را با شوکر زدند.

در این تجمع تلفن همراه برخی تجمع‌کنندگان ضبط شد.

خبرگزاری هرانا در گزارشی نوشت چهار شهروند به نام‌های علی دوست آچاک‌پور، اسماعیل عارف‌زاده، اصغر عبادی‌راد و سالار فرح‌بخش به دست ماموران بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شدند.

حسن روحانی: می‌گویند کشور را بدهید به جوانان حزب‌اللهی‌؛ پس بقیه چکار کنند؟


 حسن روحانی گفت ناامیدی احزابی که در گذشته «تجربه و فعالیت‌های خوبی داشتند»، سرمایه آن‌ها را بی‌اثر می‌کند


حسن روحانی در واکنش به اظهارات منصوره معصومی‌اصل که گفته بود «مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست»، می‌گوید که «ایران متعلق به تمام ایرانیان است.»

خانم معصومی‌اصل در گفتگوی زنده با برنامه «آرمان» در شبکه معارف تلویزیون ایران، این حرف‌ را مطرح کرده بود.

آقای روحانی روز بعد (دوشنبه) در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان، به آن واکنش نشان داد که امروز رسانه‌ها آن را منتشر کرده‌اند.

رئیس‌جمهوری سابق ایران تاکید کرد که «کشور متعلق به یک عده محدود نیست» و متعلق به «همه ماست نه هیچ گروه و جناح و حزب خاصی.»

آقای روحانی گفت که «اقلیتی آمده‌اند و با شعار همه مناصب را گرفته‌اند» و «می‌گویند کشور را به جوانان حزب‌اللهی بدهیم، حالا با هر تفسیری که می‌توان از جوان و حزب‌اللهی داشت. آن‌ها مگر چند میلیون نفر هستند؟ خب بقیه چکار کنند؟ به آن چند میلیون نفر همه امکانات و مسئولیت‌ها را بدهیم، بقیه از کشور خارج شوند یا بیکار بمانند؟»

بحران پسماند؛ ضرب‌الاجل‌های بی‌نتیجه رئیس‌جمهور و جنگل‌هایی که زیر بار زباله دفن می‌شوند


 تا پایان مهلت رئیس‌جمهور برای انتخاب مکانی جدید به عنوان محل دفن زباله‌های شهر آمل کمتر از ۴۸ ساعت باقی مانده است. اما هنوز از انتخاب این محل خبری منتشر نشده است.


شرایط نامناسب دفن‌گاه زباله‌های شهر آمل که در نزدیکی محل مخزن هراز قرار گرفته، به این سازه آسیب زده است. به همین دلیل ابراهیم رئیسی در روز چهارم آبان ماه دستور داد که مکانی جدید برای این زباله‌ها انتخاب شود.

مهلت جانمایی دفن‌گاه جدید برای زباله‌های آمل با پایان مهلت تعیین شده برای حل مشکل دفن‌گاه سراوان در استان گیلان همزمان شده و حل مساله زباله‌ها را با پرسش‌هایی جدی روبه‌رو کرده است.

مدیریت پسماند و انواع زباله‌هایی که بشر تولید می‌کند، نه فقط در ایران بلکه در سطح جهانی به یکی از دغدغه‌های مهم حکومت‌هایی تبدیل شده است که به دلیل افزایش روزافزون میزان تولید زباله به دست بشر، هر روز ناچارند به ابتکار عملی جدید روی بیاورند.
در چنین شرایطی، دولت ایران که دهه‌هاست به ناکارآمدی و ناتوانی در حل مشکلات ریز و درشت متهم است، برای حل مشکل زباله نیز با شرایطی روبه‌روست که در نگاه برخی ناظران، ابعاد یک بحران جدی را پیدا کرده است.

«سرخپوست تنها»، اثر منیرو روانی‌پور؛ زنانی که از اشتباه کردن نمی‌هراسند


 مجموعه داستان «سرخپوست تنها»، آخرین مجموعه داستان منیرو روانی‌پور، نویسنده مطرح و پرکار ایرانی است که سال ۱۴۰۰ خورشیدی، توسط خود او در گوگل پلی منتشر شده است؛ مجموعه‌ای از ۶ داستان نه چندان کوتاه که در هر کدام از روایت‌ها، یک شخصیت زن، با تمام گذشته تاریک و پر از زخم‌اش در برابر آیینه‌ی آینده ایستاده و از اینکه از اشتباهات، ضعف‌ها و قدرت‌هایش بگوید، ابایی ندارد.


«سرخپوست تنها» شامل شش داستان است: به نام‌های «زن عراقی»، «تمام روزت با من گذشت»، «چشمان چموش جاشووا»، «این حلزون است یا اژدها»، «صحنه‌ی آخر» و «نیلوفر مرداب».

خانم روانی‌پور در مقدمه کتاب نوشته است: «کتاب سرخپوست تنها، در زمانه‌ای آماده چاپ می‌شود که ارواح خسته‌ی کشته شدگان جنگ در خوزستان، تشنه، خون گریه می‌کنند. همزمان صدها شخصیت داستانی اعدام شده توسط سانسور، در ذهن من به خیابان‌ها می‌ریزند تا در کنار تشنه‌گانِ جان به لب رسیده، فریاد بزنند.»

آنطور که خانم روانی‌پور به آن اشاره می‌کند طرح برخی از این داستان‌ها از ۲۰ سال پیش با او بوده‌اند تا سرانجام هر کدام را در گوشه‌ای از دنیا به پایان رسانده است.

ساختن زندگی، جایی فراتر از مرزهای وطن


«زن عراقی»، روایت زنی ایرانی است که به روح و جان و تن‌اش تجاوز شده، از کشور خود رانده شده، در لس‌آنجلس بی‌خانمانی کشیده و حالا به دنبال دوستی با یک زوج لهستانی است که خود آنها در زمان کمونیست‌ها از لهستان فرار کرده و به آمریکا آمده‌اند.

بحران بزرگ تحصیل در ایران؛ کمبود مدرسه، کلاس درسی و معلم، در کنار افزایش هزینه تحصیل


 شروع سال جدید تحصیلی به کابوسی برای پدر و مادر و دولت تبدیل شده است.


فقر به همراه هزینه تحصیلی سرسام‌آور، سبب شده تا برخی از والدین بجای اینکه فرزندان خود را به مدرسه بفرستند، آن‌ها را برای کسب درآمد یا یاد گرفتن حرفه‌ای جدید، وادار به ترک تحصیل کنند.

در مقابل، والدینی که تحصیل فرزند برایشان مهم است، هزینه سنگینی را متحمل می‌شوند.

سرویس مدارس، تغذیه کودکان، تهیه پوشاک، خرید لوازم التحریر، کیف و کفش و پول نقدی که حتی مدرسه‌های دولتی از پدر و مادر مطالبه می‌کنند، آمار ترک تحصیل را بالا برده‌است.

در کنار مشکلات والدین، آموزش و پرورش هم کمبود‌های زیادی دارد. معلم و کلاس درس به اندازه کافی ندارد.

نرگس محمدی به بیمارستان «اعزام» و پس از آزمایش و به دلیل «نبود مشکل حاد» به زندان برگردانده شد


 در پی افزایش فشارهای بین‌المللی برای رسیدگی پزشکی به وضعیت نرگس محمدی، برنده جایزه نوبل صلح امسال، که در زندان به سر می‌برد، اکنون گزارش‌ها حاکیست که سرانجام مسئولان زندان او را به بیمارستان اعزام کردند. شب گذشته اعضای هیئت مدیره بنیاد اولاف پالمه از دولت ایران خواستند تا فورا برای نجات جان نرگس محمدی، اقدام کند. یک روز پیش از این نیز کمیته نوبل نروژ هم درخواست مشابهی را مطرح کرد.

پیشتر تقی رحمانی، فعال سیاسی و همسر نرگس محمدی، گفته بود که با وجود «گرفتگی پنجاه‌ درصدی دو رگ قلب» و دستور پزشک زندان برای اعزام «فوری» خانم محمدی به بیمارستان، مسئولان زندان اوین به‌خاطر خودداری این فعال حقوق بشر از تن‌ دادن به حجاب اجباری، از این امر ممانعت کرده‌اند.

نرگس محمدی در اعتراض به این عمل دست به اعتصاب غذا زده بود و حال او به گفته خانواده‌اش، «نامساعد» گزارش شده بود.

اکنون به گزارش اداره کل زندان‌های استان تهران اقدامات تشخیصی لازم از قبیل آزمایش خون و تست‌های کامل قلب توسط بیمارستان انجام شد که نتیجه آزمایش ریوی بر اساس این گزارش «کاملا نرمال» اعلام شده است.

سازمان زندانهای استان تهران همچنین اعلام کرده است که «با توجه به نبود مشکل حاد، این زندانی برای ادامه دوران محکومیت به زندان بازگردانده شد.»

معاون استاندار خوزستان: دشمن می‌خواست از گازگرفتگی دانش‌آموزان بهره‌برداری کند


 عبدالله افرازه شهاوند، معاون استاندار خوزستان، درباره مسمومیت تعدادی دانش‌آموز در اهواز در روز شنبه، گفت: «دشمن می‌خواست از یک اتفاق کاملا طبیعی بهره‌برداری کند»

او افزود: «مایعی بود که قرار بود به گاز شهری تزریق شود و همین بوی گازی است که در خانه‌ها استنشاق می‌شود و ضرر ندارد»

وزارت راه: قطار سریع‌السیر تهران-مشهد و تهران-قم-اصفهان با سرمایه‌گذاری چین انجام می‌شود


شهریار افندی‌زاده، معاون حمل‌ونقل وزارت راه و شهرسازی، گفت: دو پروژه مهم برای سرمایه‌گذاری چینی‌ها یکی قطار سریع‌السیر تهران-مشهد است که تفاهم اولیه بین ایران با شرکت‌های چینی انجام شده، همچنین احداث قطار سریع السیر تهران-قم-اصفهان نیز با سرمایه‌گذاری چینی‌ها انجام خواهد شد. 

عضو کانون صنفی معلمان: ۳۲ نفر در کمپ ترک اعتیاد لنگرود زنده‌زنده در آتش بی‌تدبیری سوختند


 محمود بهشتی لنگرودی، عضو کانون صنفی معلمان درباره آتش‌سوزی مرکز ترک اعتیاد لنگرود، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «۳۲ نفر در لنگرود زنده‌زنده در آتش بی‌تدبیری سوختند، اما صدایشان شنیده نشد. به نامسئولان امیدی نیست، اما گویا برای مدعیان فضای مجازی هم این فاجعه کم‌ترین اهمیتی نداشت.»

وزیر آموزش و پرورش: تغییر ۲۰ هزار مدیر مدرسه در راستای «خالص‌سازی» نیست


 رضا مرادصحرایی، وزیر آموزش و پرورش، درباره تغییر ۲۰ هزار مدیر مدرسه در سراسر کشور به خبرگزاری ایلنا گفت که این اقدام در راستای «خالص‌سازی» نیست و افزود: «این کار طبیعی است و هر سال چنین اتفاقی می‌افتد؛ برخی مدیران بازنشسته می‌شوند و مدیران جدید به جای آن‌ها روی کار می‌آید.»

عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس: تعداد مهاجران افغانستانی در ایران از ۱۵ میلیون نفر کمتر است


فداحسین مالکی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، با بیان اینکه «ایران کشور مهاجر پذیری است»، گفت: «سازمان ملی مهاجرت زیر نظر وزارت کشور تشکیل خواهد شد.» او افزود تعداد مهاجران افغانستانی در ایران بیش از پنج میلیون نفر است و آمار ۱۵ میلیون نفر دور از واقعیت به نظر می‌رسد. 

حامد بهداد، بازیگر: ایران برای تمام ایرانی‌هاست و فقط مال حزب‌اللهی‌ها نیست


 حامد بهداد، بازیگر، در اینستاگرام خطاب به منصوره معصومی‌اصل، مدیر موسسه قرآنی بیت‌النور که در صداوسیما گفت ایران «مال حزب‌اللهی‌هاست» نوشت: «ایران برای تمام ایرانی‌هاست. شهوت کلام نداشته باش و بر نفس اماره و جاه‌طلبی‌ات لگام» بزن. او افزود ایران «فقط مال شما حزب‌اللهی‌ها نیست.»

محمد حبیبی، فعال صنفی معلمان، پس از اعتراض به مسموم‌سازی دانش‌آموزان محاکمه می‌شود

محمد حبیبی، فعال صنفی معلمان، پس از اعتراض به مسموم‌سازی دانش‌آموزان محاکمه می‌شود


یک نهاد صنفی معلمان از تعیین تاریخ برگزاری دادگاه محمد حبیبی، سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران در پرونده‌ای در ارتباط با اعتراضات به مسمومیت‌های سریالی دانش‌آموزان مدارس دخترانه خبر داد.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران روز یکشنبه ۱۴ آبان اعلام کرد که قرار است حبیبی روز ۲۰ دی‌ در شعبه دوم دادگاه انقلاب شهرستان شهریار در ارتباط با اعتراضات سال گذشته معلمان به مسموم‌سازی دانش‌آموزان محاکمه شود.

این شورا تصویری از ابلاغیه‌ای را که روز شنبه ۱۳ آبان صادر و به حبیبی ابلاغ شده، در کانال تلگرامی خود منتشر کرده است.

بر اساس این ابلاغیه، از حبیبی خواسته شده در تاریخ ذکر شده به اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی/خارجی» در شعبه دوم دادگاه انقلاب شهرستان شهریار حاضر شود.

این فعال صنفی فرهنگیان در تاریخ ۱۶ فروردین از سوی ماموران وزارت اطلاعات در محل کار خود بازداشت و اواخر اردیبهشت‌ماه با قرار تامین از بند ۲۰۹ زندان اوین آزاد شد.

کیفرخواست او در این پرونده اوایل اردیبهشت‌ماه امسال صادر و پرونده‌اش به دادگاه انقلاب شهریار ارجاع داده شده بود.

به نوشته شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان، مصداق درج‌شده در کیفرخواست این پرونده مربوط به تجمعات سراسری ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ معلمان در اعتراض به مسموم کردن‌های سریالی دختران دانش‌آموز است.

حملات شیمیایی به مدارس دخترانه از آذر ۱۴۰۱ آغاز شد و صدها مدرسه و هزاران دانش‌آموز را درگیر کرد.

جمهوری اسلامی در ماه‌های آغازین حملات شیمیایی به مدارس را انکار کرد و سپس با تقلیل ماجرا، دانش‌آموزان را مقصر این مسموم‌سازی‌ها خواند و از سوی دیگر فشار بر رسانه‌ها و فعالان مدنی را برای جلوگیری از اطلاع‌رسانی در این زمینه افزایش داد.

پس از آن در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ کانون صنفی معلمان در بیانیه‌ای از مسموم‌سازی‌های عمدی در مدارس دخترانه با عنوان «بیوتروریسم» یاد کرد و نوشت: «یک فرض قوی این است که حکومت در پی باز پس‌گیری دستاوردهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» از طریق ایجاد هراس اجتماعی بین دختران و خانواده‌های آن‌هاست.»

این نهاد صنفی با طرح پرسش‌هایی مانند این که «آمران و عاملان چه کسانی هستند و آیا قرار است برای افکار عمومی توضیحی داده شود و نتایج پیگیری رسانه‌ای شود یا خیر»، مسموم کردن دختران دانش‌آموز را به «وقایع تلخ اسیدپاشی در اصفهان» به دست افراطیون مذهبی تشبیه کرد.

همزمان شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران با انتشار فراخوانی، خواستار برپایی تجمعی در روز سه‌شنبه ۱۶ اسفند برای پیگیری مطالبات صنفی معلمان و نیز اعتراض به مسموم کردن‌های سریالی دانش‌آموزان شد.

در این فراخوان آمده بود: «آمران و عاملان مسمومیت دانش‌آموزان باید بدانند که دانش‌آموزان خط قرمز معلمان هستند و ما معلمان شاغل و بازنشسته در چنین شرایط دردناکی فرزندانمان را تنها نخواهیم گذاشت.»

پس از انتشار این فراخوان،، چندین تشکل صنفی معلمان، دانش‌آموزان، دانشجویان، زنان، کشور نیز خواستار تجمعی سراسری در روز سه‌شنبه ۱۶ اسفند شدند.

در پاسخ به این فراخوان‌ها، معلمان و مردم معترض روز ۱۶ اسفند مقابل اداره‌کل آموزش و پرورش ده‌ها شهر تجمع کردند. در جریان این تجمعات بسیاری از مردم و والدین دانش‌آموزان، جمهوری اسلامی را مقصر حملات شیمیایی به مدارس دانسته و خواستار امنیت مدارس شده و شعارهایی از جمله «مرگ بر حکومت بچه‌کُش» سر دادند.

نیروهای امنیتی و انتظامی نیز با‌ خشونت به جمع معلمان و والدین دانش‌آموزان در شهرهای مختلف حمله کرده و علاوه بر ضرب و جرح تجمع‌کنندگان و شلیک گاز اشک‌آور، عده‌ای را نیز بازداشت کردند.

محمد حبیبی مهرماه امسال با تایید حکم هیات تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش توسط دیوان عدالت اداری، به دلیل «راه‌اندازی تجمعات صنفی»، برای بار سوم اخراج شد و برای همیشه امکان کار به عنوان معلم را از دست داد.

این فعال صنفی معلمان پیشتر نیز در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ در آستانه هفته معلم و روز جهانی کارگر توسط نیروهای امنیتی بازداشت و بهمن‌ماه همان سال از زندان اوین آزاد شد. او در این پرونده توسط دادگاه انقلاب تهران به چهار سال و هفت ماه حبس و دو سال محرومیت از فعالیت و عضویت در گروه‌ها و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده بود.

رسول بداقی و جعفر ابراهیمی دو تن دیگر از فعالین صنفی معلمان نیز در این پرونده هر کدام به 5 سال و ۶ حبس محکوم شدند. اتهام آنها در این پرونده «اجتماع و تبانی» و «تبلیغ علیه نظام» عنوان شده بود.

حبیبی علاوه بر این پیش از این هم به دلیل فعالیت‌های صنفی خود سابقه بازداشت و محکومیت داشته و در آبان ۱۳۹۹ پس از تحمل ۳۰ ماه حبس از زندان آزاد شده بود.

جزئیات جدید از ضرب و شتم صدیقه وسمقی، نویسنده و اسلام‌پژوه، در مراسم آرمیتا


 یک هفته پس از خاکسپاری آرمیتا گراوند، صدیقه وسمقی، نویسنده و پژوهشگری که پس از این مراسم مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت، جزئیات جدیدی در این باره ارائه کرد. این در حالی است که از وضعیت نگار استادآقا و میترا قاسمی، از بازداشت‌شدگان این مراسم اطلاعی در دست نیست.


مراسم خاکسپاری و سپس مراسم ختم آرمیتا گراوند، دختر نوجوانی که به دست ماموران حجاب‌بان به دلیل نپذیرفتن حجاب اجباری کشته شد، یکشنبه هفته گذشته در تهران برگزار شد.


در جریان این مراسم، ماموران تعدادی از شرکت‌کنندگان از جمله نسرین ستوده وکیل و فعال حقوق‌بشر و منظر ضرابی، مادر سهند صادقی و از خانواده‌های دادخواه هواپیمای اوکراینی را پس از ضرب و شتم بازداشت کردند.


وسمقی که مدتی پیش از این مراسم، حجاب اجباری خود را کنار گذاشته بود نیز از شرکت‌کنندگان بود.


در همان روز، اطلاعات رسیده به ایران اینترنشنال حاکی بود که این نویسنده و پژوهشگر، پس از خروج از مراسم بزرگداشت آرمیتا گراوند، مورد ضرب و شتم ماموران امنیتی قرار گرفت اما با تلاش شهروندان توانست از دست چهار مامور مرد و زن مهاجم نجات یابد.


او به تازگی به وبسایت زیتون در این باره گفته است: «اولین مامور که لباس فرم هم داشت، جلو آمد و مشت محکمی به بازوی من زد. یک دفعه از جا کنده شدم. اعتراض کردم که جریان چیست و چرا این گونه می‌کنید؟ اصلا مهلت ندادند و یک لباس شخصی هم آنجا بود که هجوم آورد من را بزند. دوستم مانع شد.»


وسمقی ادامه داد: «دو زن هم بودند که آنها هم زیر چادر لباس فرم تنشان بود. چهارتایی شروع کردند. یکی می‌کشید، یکی هل می‌داد، یکی کیفم را می‌کشید و یکی به دست‌هایم ضربه می‌زد و حرف‌های بسیار زشت و ناپسندی را تکرار می‌کرد. گفتم: یک نفر را کشته‌اید و اینجا مراسمش است، می‌خواهید من را هم همینجا بکشید؟ ده پانزده متر من را همینطور کشیدند.»


وسمقی افزود که سرانجام «از پارکینگ خانه‌ای به ما گفتند بیایید تو. دوستم فیروزه صابر، خواهر هدی صابر، من را هل داد داخل پارکینگ و از دست آنها رها شدم».


با وجود گذشت یک هفته این حمله ماموران، بر اساس اطلاعات رسیده به ایران اینترنشنال، از وضعیت برخی از بازداشت‌شدگان اطلاعی در دست نیست.

اسدالله فخیمی و حوری خانپور، فعالان مدنی به دادسرای اوین احضار و با وثیقه آزاد شدند

 

بر اساس گزارش‌های رسیده به ایران اینترنشنال، اسدالله فخیمی و حوری خانپور، زوج فعال مدنی روز یکشنبه ۱۴ آبان پس از احضار به دادسرای اوین و تفهیم اتهام جدید با تودیع وثیقه آزاد شدند.


یک منبع نزدیک به این شهروندان در گفت‌وگو با ایران اینترنشنال گفت اسدالله فخیمی و حوری خانپور روز یکشنبه پس از احضار به شعبه اول بازپرسی دادسرای اوین توسط بازپرس محمد جواد رستمی به «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور» و «حمایت‌های مالی از عناصر ضدانقلاب و شرکت در مراسمات و محافل ضدانقلاب و محکومان امنیتی» متهم شدند.


به گفته این منبع آگاه، پس از پایان جلسه، بازپرس برای هر کدام از این شهروندان قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی صادر و پس از تودیع قرار به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شدند.


پیشتر در تاریخ ۲۰ تیرماه ۱۴۰۲، ماموران وزارت اطلاعات با مراجعه به منزل این زوج فعال مدنی و حقوق بشر، اقدام به تفتیش منزل آنها کرده و علاوه بر ضبط کامپیوترها، لپ‌تاپ‌ها و گوشی‌های تلفن همراه، آنها را به شعبه یک بازپرسی دادسرای اوین احضار کردند.


پس از آن جلسه بازپرسی این شهروندان در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ برگزار شد و محمدجواد رستمی، بازپرس شعبه یک دادسرای اوین اتهام «تبلیغ علیه نظام» را به آنها تفهیم کرد و این زوج فعال مدنی در پایان جلسه بازپرسی با تودیع وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی تا پایان مراحل دادرسی به صورت موقت آزاد شده بودند.


فخیمی در تاریخ ۷ آبان سالروز بزرگداشت کوروش بزرگ، همراه با محمد سیف‌زاده، نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر و شماری از فعالین مدنی و خانواده‌های دادخواه به دیدار پدر نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی و برنده جایزه نوبل صلح ۲۰۲۳ رفته و و تندیس حقوق بشر را به وی اهدا کردند.


نرگس محمدی روز ۱۴ مهر برنده جایزه نوبل صلح سال ۲۰۲۳ شد. بر اساس اعلام کمیته نوبل، او به دلیل مبارزه‌اش با ظلم علیه زنان ایرانی و تلاش برای ارتقای حقوق بشر و آزادی برای همه، شایسته دریافت این جایزه شناخته شد.

واکنش‌ها به جمله جنجالی «کارشناس» تلویزیون ایران یا «خانم جلسه‌ای» که گفت مملکت «مال حزب اللهی‌هاست»


 جامعه ایران هم مثل همه جوامع متنوع و متکثر است و بسیاری تمایلی به اینکه به سبک حزب اللهی‌ها زندگی کنند ندارند و به همین دلیل حجاب اجباری را برنمی‌تابند


اطلاعات مقاله

نویسنده,مهرزاد فتوحی

شغل,بی‌بی‌سی

اظهارات منصوره معصومی اصل، که در یک گفتگوی زنده از برنامه «آرمان» شبکه معارف تلویزیون ایران،‌ مطرح شد واکنش‌های زیادی را داشته است. او در بخشی از صحبت‌هایش در این برنامه با تاکید می‌گوید که «مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست.»

بسیاری بر اساس عملکرد حکومت جمهوری اسلامی ایران حرف‌های خانم معصومی را «دور از واقعیت» ندانستند و گفتند که عملکرد جمهوری اسلامی ایران در سال‌های گذشته از جمله در نادیده گرفتن حقوق اقلیت‌ها و تلاش برای حذف «هر نوع تفکر غیرخودی» و فشار بر دگراندیشان برای ترک ایران در راستای همین جمله کوتاه بوده است.

احمد زید‌آبادی، روزنامه نگار و فعال سیاسی درباره این ویدئو که از دیروز در شبکه‌های اجتماعی بازنشر شده است، نوشت: «واقعیت» را همین خانم در برنامۀ زندۀ صدا و سیما گفته است: «مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست! »

این روزنامه‌نگار که بارها به دلیل مطالبش در ایران زندانی شده افزود: «من به سهم خود از این خانم به دلیل بیان واقعیت تشکر می‌کنم. ما که این حرف را می‌زنیم، رو ترش می‌کنند که چرا سیاه‌نمایی و نشر اکاذیب می‌کنیم!»

وحید اشتری، عضو تشکل سیاسی موسوم به «جنبش عدالتخواه» در ایران و افشاگر پرونده معروف به «سیسمونی گیت» درشبکه ایکس گفت که این جمله در واقع اعتقاد خیلی از آدم‌های بزرگ و صاحبت منصب در جمهوری اسلامی ایران است.

هفته هنر و فرهنگ؛ شعرناب فریاد، هالووین بام تهران، کتاب عباس،‌ مرگ گلپا و کلباسی


 هفته‌ای که گذشت، گرچه صدای جنگ و مرگ در اوکراین کم شد و در اسرائیل و غزه بسیار، با این همه صدا جلودار فرهنگ و هنر نبود. کمبود و آزار بود، اما شعر و ادب با هوشیاری از میان راهروهای تنگ عبور کرد و می‌کند، و چنین است نمایشگاه‌ها و نقاشی‌ها، نمایشنامه‌هایی که با شوخی و رقص و آواز می‌گردد، گرچه نام بزرگان صحنه در کار نیست.


بازیگران و کارگردان‌های زن، در سکوت مانده‌اند. بازیگرانی غایب‌اند، چرا که همچون بانوان زندانی، به روسری رضایت نمی‌دهند. حتی برنده جایزه نوبل هم با قلب بیمارش از زندان بیرون نرفت؛ بدرقه کردن آرمیتا، خانم نسرین ستوده را هم به زندان برد، تا بند زنان خالی نماند. غریب‌تر صدای خانم رهنورد است که از کوچه اختر به گوش می‌رسد.


رونق مصاحبه زندانیان با هم خود نمونه تازه‌ای در دنیای ارتباطات است، مصطفی تاج‌زاده و رزاقی زندانی بیمار، و فائزه هاشمی نیز بی‌صدا نمی‌ماند. صدا و سیما در دنیای دیگریست. شهرداری برای خود هنرپیشه و گوینده و مجری برنامه آماده کرده است. سه وزیر دولت با صدای بلند هرروزه بدنه‌های فرهنگ و هنر را می‌لرزانند، از وزارت‌های آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد، و ارتباطات بیشتر.

شهرهای بزرگ، در آرایش خیابان‌ها، گردش مراقبان عفاف و حجاب دست بالا را دارند. اما خیابان‌ها در تصرفشان نیست. شهرهای کوچک‌تر زندگی سنتی خود را همچنان به دوش می‌کشند، گرچه خبر می‌رسد… مردمان بیدارند و شاعران به اشاره کارها می‌کنند که «از شحنه برنمی‌آید».

اکبر گلپایگانی از خوانندگان برنامه گل‌های جاویدان درگذشت


 اکبر گلپایگانی، معروف به گلپا، از برجسته‌ترین خوانندگان موسیقی سنتی ایران، که بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ عملا از کار منع شد، در سن ۸۹ سالگی درگذشته است.


گلپا از مشهورترین خوانندگان موسیقی در سال‌های پیش از انقلاب بود و شهرت او به برنامه‌ موسیقی «گلها» در رادیو ملی ایران برمی‌گشت.

او پس از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ مانند بسیاری از هنرمندان موسیقی ایران به علت روبرو شدن با محدودیت اجرا به اصطلاح خانه‌نشین شد.

اکبر گلپایگانی ۱۰ بهمن سال ۱۳۱۲ در تهران به دنیا آمد. تحصیلاتش را در دبستان فرهنگ شروع و در سال ۱۳۲۰ به‌طور جدی و منظم تعلیم موسیقی و دستگاه‌ها را نزد پدرش آغاز کرد.

اکبر گلپایگانی در سال ۱۳۲۶ برای اولین بار شرکت در یک گروه ارکستر کر را تجربه کرد. در سال ۱۳۲۷ به عضویت انجمن موسیقی مدرسه نظام درآمد و از آن به بعد کم‌کم با استادان طراز اول موسیقی آشنا شد.

اجرای حکم اعدام ۴ زندانی در اصفهان؛ نگرانی کمیته حقوق بشر از اعدام‌ها در ایران


اجرای حکم اعدام ۴ زندانی در اصفهان؛ نگرانی کمیته حقوق بشر از اعدام‌ها در ایران


کمیته حقوق‌بشر سازمان ملل درباره «تعداد بسیار بالای اعدام‌ها در ایران» عمیقا ابراز نگرانی کرد. موج اعدام‌ها در ایران ادامه دارد و دست‌کم چهار زندانی را به تازگی در اصفهان به دار کشیدند. زندانیان سیاسی در بیانیه‌ای خواهان توقف اجرای حکم اعدام قاسم آبسته، زندانی عقیدتی شدند.

کمیته حقوق‌ بشر سازمان ملل متحد جمعه ۱۲ آبان و در روز پایانی صد و سی‌ونهمین دوره از نشست خود، یافته‌هایش را درباره وضعیت حقوق بشر در ایران ارائه کرد.

در بخشی از این گزارش درباره شدت گرفتن اعدام‌ها در ایران از جمله برای اتهامات مرتبط با جرایم مواد مخدر و «توهین به دولت و مذهب»، ابراز نگرانی شد.

این کمیته استفاده نامتناسب از مجازات اعدام علیه اقلیت‌ها و کودکان را زیر سوال برد و از جمهوری اسلامی خواست اطمینان حاصل کند این مجازات فقط برای «جدی‌ترین جنایات شامل قتل عمد» اجرا شود و به تعلیق مجازات مرگ توجه کند.

این گزارش تاکید کرد افرادی که در زمان ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال بوده‌اند نباید تحت هیچ شرایطی مشمول مجازات اعدام شوند.

روز پنج‌شنبه ۱۱ آبان مشروح گزارش تازه آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد به مجمع عمومی این سازمان منتشر شد که او در آن نسبت به «سرعت نگران‌کننده» اعدام‌ها در ایران ابراز نگرانی کرده بود.

به گفته گوترش، جمهوری اسلامی در هفت ماهه اول سال جاری میلادی دست‌کم ۴۱۹ نفر را به دار آویخته است.

این رقم افزایشی ۳۰ درصدی را نسبت به مدت مشابه سال ۲۰۲۲ میلادی نشان می‌دهد.


اجرای احکام اعدام جدید

با وجود این نگرانی‌ها و هشدارهای بین‌المللی، اجرای احکام اعدام در ایران ادامه دارد.

در تازه‌ترین نمونه، حکم اعدام چهار نفر روز پنج‌شنبه ۱۱ آبان در زندان اصفهان اجرا شد که تنها هویت و اتهام یک نفر از آنان به نام ابراهیم نارویی ۴۲ ساله مشخص شده است.

او اهل سیستان و بلوچستان و ساکن استان گلستان بود و پس از بازداشت در سال ۱۳۹۸ بابت اتهامات مرتبط با مواد مخدر به اعدام محکوم شد.

سه زندانی دیگر اعدام شده ساکن شهرهای تهران، رشت و اصفهان بودند.

گوترش در بخش دیگری از گزارش اخیر خود تاکید کرد ۲۳۹ نفر از اعدام‌شدگان در هفت ماه نخست سال جاری میلادی (معادل بیش از نیمی از آنان)، به دلیل اتهام‌های مرتبط با جرایم مربوط به مواد مخدر به اعدام محکوم شده بودند.

این رقم نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۹۸ درصد افزایش داشته است.

پیشتر سازمان حقوق بشری هه‌نگاو خبر داد در ماه اکتبر برابر با ۹ مهر تا ۹ آبان، حکم اعدام ۷۸ تن در ایران اجرا شد که ۳۵ نفرشان متهمان جرایم مرتبط با مواد مخدر بودند.


انتقال دو زندانی بلوچ به انفرادی برای اجرای حکم اعدام

بر اساس گزارش سایت حال‌وش، از ۹ اردیبهشت امسال تا ۱۱ آبان، دست‌کم ۱۰۸ زندانی بلوچ اعدام شده‌اند که بخش بزرگی از آمار اعدام‌ها در ایران را تشکیل می‌دهند.

به گفته نهادهای حقوق بشری، شدت و سرعت گرفتن اعدام بلوچ‌ها در ایران با هدف ارعاب و اعمال فشار است.

در همین راستا روز پنج‌شنبه ۱۱ آبان دست‌کم دو زندانی بلوچ که با یکدیگر برادرند برای اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی زندان مرکزی زاهدان منتقل شدند.

سعید علی‌‌زهی ۲۵ ساله و اسماعیل علی‌زهی ۲۹ ساله هر دو بابت اتهام‌های مرتبط با مواد مخدر به اعدام محکوم شده‌اند.

اعدام متهمان مواد مخدر در ایران از ۱۱ دی ۱۴۰۱ تا ۱۸ مهر امسال سیری صعودی داشته و نسبت به مدت مشابه سال گذشته حدود دو برابر شده است.

بر اساس گزارش سازمان حقوق بشر ایران، به‌دنبال اصلاحیه سال ۲۰۱۷ قانون مبارزه با مواد مخدر در پی فشارهای بین‌المللی، تعداد اعدام‌های مرتبط با مواد مخدر در ایران به‌طور متوسط به ۲۶ مورد در سال کاهش یافت اما در سال ۲۰۲۱ این روند در عمل معکوس شد و افزایش آن ادامه پیدا کرد.

علاوه بر مواد مخدر، جرایم مرتبط با «قتل» هر سال بخش بزرگی از جامعه آماری اعدام‌شدگان ایران را به خود اختصاص می‌دهد.

روز چهاشنبه ١٠ آبان حکم اعدام شش زندانی بابت «اتهام‌های مرتبط با جرایم مواد مخدر»، «قتل عمد» و «تجاوز» در زندان‌های قزل‌حصار کرج و یاسوج اجرا شد.


نگرانی درباره خطر اعدام یک زندانی عقیدتی

قاسم آبسته، زندانی عقیدتی اهل سنتی است که از حدود ۱۴ سال پیش تاکنون زیر حکم اعدام در حبس است.

روز جمعه ۱۲ آبان، شماری از زندانیان سیاسی زندان قزل‌حصار بیانیه‌‌ای منتشر و اعلام کردند او برای اجرای حکم «غیر‌انسانی و غیر‌قانونی» اعدام به سلول انفرادی بند امن واحد سه زندان منتقل شده است.

به گفته آنان، صدور حکم اعدام برای آبسته با نقض فاحش «حق دادرسی منصفانه» در جریان رسیدگی به پرونده‌اش همراه بوده است.

در بخشی از این بیانیه آمده است: «صدور این حکم ضد حقوق بشری تنها برای ارعاب است و هیچ‌ گونه مبنای حقوقی و قضایی‌ای ندارد.»

این زندانیان سیاسی خواهان جلوگیری از اعدام قاسم آبسته شدند و تاکید کردند نباید شرایط کنونی و جنگ اسرائیل و حماس، فرصتی را برای گرفتن جان یک هم‌وطن و قتل حکومتی او فراهم کند.


اجساد ۳۲ قربانی آتش‌سوزی کمپ ترک اعتیاد لنگرود قابل شناسایی نیست


 روزنامه هم‌میهن روز ۱۳ آبان جزییاتی از آتش‌سوزی بامداد جمعه در کمپ ترک اعتیاد لنگرود منتشر کرد. این روزنامه به نقل از منابع آگاه نوشت تعداد بالای فوتی‌های حریق که به ۳۲ نفر رسیده، به دلیل «قفل بودن» درهای این مرکز بوده است. به گفته مقامات، اجساد این قربانیان قابل شناسایی نیست.

ساعت شش بامداد روز جمعه ۱۲ آبان یک مرکز درمان سوءمصرف مواد مخدر در لنگرود به نام «گام اول رهایی» آتش گرفت که علاوه بر کشته‌ها، ۱۶ تن هم در آن مجروح شدند.

مقام‌های استان گیلان با انتشار پیامی، فردا (یک‌شنبه ۱۴ آبان) را در شهرستان لنگرود عزای عمومی اعلام کردند.


سوختگی‌های ۵۰ و ۶۰ درصد؛ سه نفر بازداشت شدند

بر اساس گزارش‌ها، دو نفر از مصدومان با سوختگی ۵۰ و ۶۰‌ درصد با لوله تنفسی در بخش مراقبت‌های ویژه و دو نفر با سوختگی ۶۰‌ درصد در بخش بستری‌اند و حالشان وخیم است.

محمد جلایی، معاون استاندار گیلان، شامگاه جمعه گفت اجساد کشته‌شدگان آتش‌سوزی کمپ ترک اعتیاد قابل شناسایی نیست.

او تاکید کرد «هویت‌یابی اجساد» آتش‌سوزی کمپ «زمان‌بر» است.

جلایی همچنین از بازداشت سه نفر از مسوولان این کمپ ترک اعتیاد خبر داد.

پیش از او و در ظهر جمعه، صادقی نیارکی، رییس دادگستری استان گیلان گفته بود مدیر این مرکز دستگیر شده است.

مسوولان کمپ در اقدامی غیرقانونی درها را قفل کرده بودند

ستاد مبارزه با مواد مخدر در اطلاعیه‌ای اعلام کرد این مرکز خصوصی و مشمول ماده ١٥ قانون است. بر اساس این ماده، مراجعه افراد دچار آسیب اعتیاد به‌صورت خودمُعرف است.

بر اساس تعاریف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، تفاوت مراکز ماده‌های ۱۵ و ۱۶ ترک اعتیاد در این است که طبق قانون، اگر فرد دارای اعتیاد خودش را داوطلبانه برای درمان معرفی کند، «او دیگر مجرم نیست و کسی با او برخورد نمی‌کند».

ساماندهی این افراد، زیر ماده ۱۵ قانون مبارزه با مواد مخدر می‌گنجد و می‌توانند پس از اتمام دوره درمان یا حتی زودتر از آن به هر دلیلی از مرکز خارج شوند. بنابراین قفل ‌کردن در آسایشگاه روی آنان توجیهی ندارد.

دو منبع به هم‌میهن گفتند هنگام آتش‌سوزی درهای مرکز «گام اول رهایی» از پشت قفل بوده و برای همین مددجویان داخل آتش گیر افتاده و بسیاری از آنان با سوختگی شدید یا خفگی جانشان را از دست دادند.

روز جمعه محمد جلایی، آتش گرفتن بخاری و سرایت آن به پرده و در نهایت تمامی ساختمان را علت بروز حریق دانسته و گفته بود این نتیجه از بررسی‌های اولیه حاصل شده است.

به گفته او «غافلگیری شبانه، محبوس شدن و ازدحام جمعیت» از دلایل افزایش شمار کشته‌شدگان در این مرکز ترک اعتیاد بوده است.

سابقه خشونت و غیراستاندارد بودن این کمپ

هم‌میهن در گفت‌وگو با کارشناسان حوزه اعتیاد یادآوری کرد پیش‌تر هم از این کمپ، اعمال خشونت‌های شدید گزارش شده بوده.

اسفند ماه سال ۹۷ پایگاه خبری رکنا ویدیویی از «شکنجه معتادان در کمپ ترک اعتیاد گام اول رهایی» در لنگرود گیلان منتشر کرد که در آن چند نفر پای فردی را به چوب بسته‌ بودند و یک نفر با ابزاری که شبیه به یک قطعه چوب، فرد خوابیده را فلک می‌کرد.

در این ویدیوی حدود سه‌ دقیقه‌ای، چند نفر دیگر هم دیده می‌شوند که چوب به دست شده و به نوبت فرد خوابیده را فلک می‌کنند.

از سوی دیگر فریدون امین، پزشک درمانگری که هفته‌‌ای یک یا دو بار برای درمان به این مرکز تردد می‌کرد به هم‌میهن گفت ۴۲ نفر ساکن این مرکز بودند در حالی‌ که ساختمان این مرکز استاندارد نبود و سیستم گرمایشی قابل‌ قبولی هم نداشت.

آتش‌سوزی، حادثه‌ای تکراری در کمپ‌های ترک اعتیاد

این نخستین بار نیست که خبرهایی از آتش‌سوزی در مراکز ترک اعتیاد در ایران منتشر می‌شود.

بامداد ۱۹ مهر امسال سازمان آتش‌نشانی از عملیات اطفای حریق در کمپ ترک اعتیاد «بانوان شهر زرند» خبر داد.

هر چند این آتش‌سوزی تلفاتی در پی نداشت اما طی سال‌های گذشته ده‌ها نفر در آتش‌سوزی کمپ‌های ترک اعتیاد سراسر ایران جان باخته و مجروح شده‌اند که عمده دلیل آن رعایت نکردن نکات ایمنی از سوی مدیران این مراکز بوده است.

در جریان آتش‌سوزی روز جمعه نیز، علاوه بر شمار بالایی از مددجویان، نگهبان و مسوول نگهداشت این مرکز کشته شدند.

بر اساس گزارش‌ها، ظرفیت این مرکز ۴۰ نفر بوده اما تعداد مددجویان حاضر در آن هنگام این حادثه بسیار بیشتر بوده است.

ممانعت از اعزام نرگس محمدی به بیمارستان «به دلیل سر نکردن روسری»


 بستگان نرگس محمدی، برنده جایزه نوبل صلح امسال، می‌گویند که مقام‌های زندان بعد از آنکه از سر کردن حجاب اجباری خودداری کرد مانع دسترسی او به مراقبت‌های پزشکی شده‌اند.


خانواده خانم محمدی، ۵۱ ساله، می‌گوید که مقام‌ها مانع انتقال او از اوین برای درمان به دلیل مشکل قلبی شدند. آنها در بیانیه ای گفتند: «نگهبان زندان گفت که اعزام او بدون روسری ممنوع است.»


خانم محمدی به تازگی «برای مبارزه علیه سرکوب زنان در ایران» برنده جایزه نوبل صلح شده است.


خانواده محمدی هشدار داد که جان او در خطر است. مقام‌های ایرانی در واکنش به این بیانیه اظهار نظر نکرده‌اند.


در بیانیه‌ای که در صفحه اینستگرام خانم محمدی منتشر شد آمده است: «روز نهم آبان رئیس بهداشت و درمان سازمان زندان‌ها، رئیس بهداری اوین، معاون سلامت اوین و پزشک‌ متخصص قلب از بیمارستان رجایی برای معاینه نرگس و انجام اکو به داخل بند زنان زندان اوین آمدند. به دلیل سر نکردن روسری، زندان حتی حاضر نشد نرگس را به بهداری زندان منتقل کند و پزشک بیمارستان رجایی، ناچار دستگاه اکو را از بیمارستان با خودش به داخل بند زنان آورد.»

درخواست تحقیق مستقل درباره جان باختن آرمیتا گراوند همزمان با ریاست ایران بر مجمع اجتماعی شورای حقوق بشر


 علی بحرینی در حالی چکش آغاز به کارپانزدهمین مجمع اجتماعی شورای حقوق بشر را زد که در نشست دیگری در ژنو کارشناسان سازمان ملل خواهان تحقیقات مستقل در مورد مرگ آرمیتا گراوند شدند


۱۱ آبان ۱۴۰۲ - ۲ نوامبر ۲۰۲۳

پانزدهمین نشست مجمع اجتماعی شورای حقوق بشر سازمان ملل (۲۰۲۳) امروز برای اولین بار به ریاست دوره‌ای جمهوری اسلامی ایران، در میانه انتقادهای شدید از این کشور به دلیل «نقض مستمر و آشکار حقوق بشر»، در ژنو آغاز به کار کرد.


همزمان کارشناسان سازمان ملل با انتشار یک بیانیه‌ مطبوعاتی می‌گویند که از جان باختن آرمیتا گراوند، شوکه هستند و خواهان تحقیقات مستقل، سریع و بی‌طرفانه در مورد مرگ او شدند.


مارکو روبیو، سناتور جمهوری‌خواه در کنگره آمریکا هم ریاست ایران بر این مجمع را «شرم‌آور» خواند و در شبکه اجتماعی ایکس از استقبال مجمع اجتماعی سازمان ملل از به گفته او «حکومت تروریستی اسلامی ایران»‌ به تندی انتقاد کرد.


ریاست این نشست را علی بحرینی، سفیر و نماینده دائم ایران برعهده دارد و روح الله دهقانی معاون علمی، فن‌آوری و اقتصاد دانش بنیان دولت نیز او را همراهمی می‌کند.

در این نشست دو روزه قرار است کشورهای شرکت‌کننده و سازمان‌های غیردولتی نقش علم‌، فن‌آوری و نوآوری را در ارتقای حقوق بشر به ویژه در دوره پس از همه‌گیری کرونا در جهان، بررسی کنند.

اثری جدید به کوشش مرجان ساتراپی؛ کتاب مصور «زن، زندگی، آزادی» با همکاری ۲۰ طراح


 کتاب مصور «زن، زندگی، آزادی» به کوشش مرجان ساتراپی، نخستین اثر مصور خانه‌ نشر ایکونوکلاست در فرانسه است که در سالگرد کشته‌شدن مهسا امینی به چاپ رسید.


این کتاب مصور که با همکاری بیش از ۲۰ تصویرگر ایرانی و غیرایرانی در دو نسخه فرانسه و فارسی منتشر شده، با شرح کوتاهی از مبارزات زنان و اشاره به پیشینه مردسالاری و زن‌ستیزی در تاریخ ایران، خیزش «زن، زندگی، آزادی» را از نخستین شررها تا اعتراضات و سرکوب‌ها و دستگیری‌ها به تصویرکشیده‌ است.


توصیف زندگی جوامع ایرانی در داخل و خارج از ایران و اشاره به ویژگی‌ها، تناقض‌ها، دشواری‌ها و مصائبی از جمله الزام به رعایت قانون حجاب اجباری از دیگر مواردی است که در بخش‌های مختلف این کتاب به نمایش درآمده‌اند.


مرجان ساتراپی که پیش از این با کتاب‌ها و فیلم‌های «پرسپولیس»، «خورش آلو با مرغ» و «گل‌دوزی‌ها» شناخته شده بود و برای فیلم پرسپولیس در سال ۲۰۰۷ جایزه هیئت داوران فستیوال کن را به‌دست آورده بود، در این پروژه ابتدا با همکاری آلبا بکاریا (مدیر نشر) بر روی قالب و ساختار این کتاب کار کرد. او سپس با بهره‌گیری از آراء و نظرات چند کارشناس از جمله عباس میلانی (مورخ و مدیر بخش مطالعات‌ایرانی دانشگاه‌استنفورد) و فرید وحید (دانش‌آموخته الکترونیک، علوم‌سیاسی و کارشناس مطالعات ایران)، تصویرگرانی را به همکاری با این پروژه دعوت کرد.

ساتراپی در مقدمه این کتاب، درباره این همکاری‌ها می‌نویسد:

«آن‌ها پذیرفتند تا با تکیه بر متن‌ها و سناریوهای کارشناسان، برایمان تصویرگری و طراحی کنند. ما چهار تصویرگر ایرانی و ۱۳ تصویرگر از اروپا و آمریکا انتخاب کردیم و من که از سال ۱۳۸۲ با کار تصویرگری خداحافظی کرده بودم، چندین طرح تازه کشیدم، چند متن نوشتم و جلد را طراحی کردم.»


در این کتاب، تصویرگران بسیاری از جمله مانا نیستانی در مصورسازی نوشته‌ها، همکاری کرده‌اندمنبع تصویر،مانا نیستانی و فرید وحید

در این کتاب، تصویرگران بسیاری از جمله مانا نیستانی در مصورسازی نوشته‌ها، همکاری کرده‌اند


فرید وحید، بهاره اکرمی، ژان‌پیر پرن، شبنم ادیبان، پاسکال رابته، پاکو روکا، مانا و توکا نیستانی از جمله هنرمندانی‌اند که در آفرینش این رمان مصور همکاری داشته‌اند.


مانا نیستانی در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی درباره انگیزه همکاری‌اش با این پروژه می‌گوید:


«چند ماه قبل ایمیلی از خانم ساتراپی دریافت کردم که ازم دعوت به همکاری در پروژه کتاب مصوری می‌کردند با موضوع خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی». طبعا از فرصت کار با خالق کتاب «پرسپولیس» و «خوراک مرغ و آلو» بسیار خوشحال بودم، همچنین از امکان ادای دین کوچکی به انقلاب ملی ایران. پس پذیرفتم دو فصل کوتاه از کتاب را کار کنم. نتیجه از نظر ادیتوریال، اطلاع‌رسانی و ثبت در حافظه تاریخی ارزشمند است، اما مثل اکثر آثار جمعی، کیفیت یکسان ندارد.»


در مورد چنین آثار هنری و فرهنگی اما مخاطب قرار دادن ایرانی‌ها و خارجی‌ها به طور هم‌زمان آسان نیست؛ چرا که ایرانیان ضمن اشراف بر بستر تاریخ خود و با آگاهی لحظه‌به‌لحظه از آن‌چه دراین یک سال‌ گذشته، ارتباطی دیگر با موضوع برقرار می‌کنند تا مثلا یک فرانسوی یا بلژیکی، که از پیشینه سنتی و اجتماعی و سیاسی ما کمتر آگاه است.


مانا نیستانی در این باره می‌گوید: «در کشیدن تصویر هیچ‌وقت بین مخاطب داخل ‌و خارج‌ مرز نمی‌گذارم، اما در اطلاع‌رسانی اولویت را مخاطب غیرایرانی قرار می‌دهم که خیلی از جزییات، پس‌زمینه‌ها و افراد درگیر ماجرا را نمی‌شناسد و باید بیشتر برایش توضیح داد. اساسا مخاطب امروز کتاب «زن، زندگی، آزادی» کسانی هستند که از دور چیزی درباره وقایع سال ۲۰۲۲ ایران شنیده‌اند و تشنه اطلاعات بیشترند که می‌توانند بخشی از اطلاعات را به شیوه مصور و راحت‌خوان از این کتاب دریافت کنند. ده پانزده سال که بگذرد ثبت این اطلاعات، برای نسل جدید ایرانی‌ها هم ارزشمند خواهد بود.»

انتشار نسخه ترمیم شده «غریبه و مه» اثر بهرام بیضائی؛ پیشگویی شگفت‌انگیز انقلاب


 نسخه به تازگی ترمیم شده «غریبه و مه» ساخته بهرام بیضائی محصول ۵۳-۱۳۵۲ که در مقایسه با دیگر آثار بیضائی کمتر دیده و تحسین شده، بار دیگر بحث ناخودآگاه هنرمند را پیش می‌کشد؛ این که هنرمند چطور می‌تواند ناخواسته به آینده سفر کند و بی آن که بداند آینده را پیشگویی کند.


بهرام بیضائی - همانند ابراهیم گلستان در «خشت و آئینه» که گویی در صحنه مسگری از تونل زمان گذشت و شانزده سال پیش از انقلاب از هرم آتش خمینی حرف زد- در «غریبه و مه» که پنج سال پیش از انقلاب ساخته شده، از غریبه‌های سیاهپوش مذهبی‌ای حرف می‌زند که به روستایی می‌تازند و جز ویرانی و مرگ با خود نمی‌آورند.


بهرام بیضائی برای اولین بار در یادداشتی که به تازگی برای نسخه ترمیم شده این فیلم نوشته، این تأویل را به نحوی تأئید می‌کند: « کشف معنایی این ابهام به قلم یکی از منتقدان یا گزارشگران "فیلمز اند فیلمینگ" یا "سایت اند ساوند" مرا تکان داد. عین جمله یادم نیست امّا اصل این بود که فیلم غریبه و مه پیش‌بینی کننده‌ی اتفاقی نزدیک به وقوع است و به نظر می‌رسد کارگردان که نویسنده هم هست دست‌کم پنج سال از تماشاگرانش جلوتر است! آنچه مرا تکان داد این بود که نویسنده از کجا می‌دانست قرار است پنج‌ سال بعد چه اتّفاقی در ایران بیفتد؟ این اتقاق انقلاب واپس‌گرای ایران بود!»


این فیلم وهم انگیزترین و استعاری‌ترین فیلم بهرام بیضائی است و راه را برای هر نوع تأویل و تفسیر باز می‌گذارد.

حالا جدای از معناهای مستتر در فیلم که خودآگاه از جهان بیضائی نشأت می‌گیرند و جهان فیلم را به دیگر آثار او پیوند می‌زنند (از مایه تنهایی انسان تا جست و جوی هویت، از زنده بودن طبیعت تا حدیث نفس و اشاره به خود) در بخش ناخودآگاه - که حاوی ترس‌ها و کابوس‌های هنرمند است - خود بیضائی هم به آن اشاره دارد:

«غریبه و مه یا دست‌کم بعضی از تصویرهای اساسی آن از بَدخوابی‌ها [کابوس‌ها]ی من آمده است!»


پشت صحنه غریبه و مه

این فیلم از زمان خودش فراتر می رود و از ترس مبهم از آینده‌ای سخن می‌گوید که خیلی زود دامن ایران را گرفت، تا آنجا که ناخودآگاه در صحنه‌ای نزدیک به آخر، پسر افلیج فیلم به دست این نیروهای اهریمنی - بخوانید انقلابی/مذهبی- کشته می‌شود، اتفاقی که دقیقاً در واقعیت افتاد: بازیگر نقش این پسر، در اوایل انقلاب به دست جمهوری اسلامی اعدام شد!


بیضائی از «مبهم» خوانده شدن فیلم دل خوشی ندارد، اما ابهام فضای فیلم - و روایت آن - مهمترین امتیاز آن را رقم می‌زند. روشن و واضح نبودن وقایع و معنای فیلم غریبه و مهم، بعدی رویایی و کابوس‌وار به آن می دهد که از تمامی فیلم‌های سینمای ایران (و حتی دیگر فیلم‌های بیضائی) جداست و راه را برای ناخودآگاه هنرمند هموار می کند و درواقع لایه های مختلفی را به آن می‌افزاید.


از سویی، غریبه و مه - خودآگاه یا ناخودآگاه - روشن‌ترین موضع‌گیری بیضائی در برابر جهل و خرافه مذهبی است که بر تمام فیلم سایه افکنده و اساساً همین وجه باورهای مردم است که راه را برای یورش (بخوانید انقلاب) هموار می‌کند.


بیضائی در کمتر اثر سینمایی یا نمایشی خود اینچنین آشکارا مناسک مذهبی را به سخره می‌گیرد؛ جایی که مردم به جای انجام کاری، به زنجیرزنی، سیاه پوشیدن و دعا مشغول‌اند.


در راه نمایش این جهان، استفاده از تکنیک‌ها و دنیای تعزیه به کمک فیلمساز می‌آید؛ تعزیه‌ای که همواره به شکلی در آثار او وجود دارد.


غریبه و مه

این بار آشکارا با اجرای یک تعزیه روبرو هستیم که در آن حرکات اغراق شده و نمایشی شخصیت‌ها - از جمله فریاد زدن‌ها - به بخشی آگاهانه از اجرای تعزیه برمی‌گردد و در چندین سکانس مختلف، مردم به مانند تعزیه دور می‌نشینند تا در واقع شاهد بازی/اجرای آیت باشند.


در این راه بیضائی در یکی از جاه‌طلبانه ترین و شخصی‌ترین آثارش، نقبی می‌زند به سینماگران مورد علاقه‌اش به ویژه آکیرا کوروساوا که فیلم آشکارا وامدار او و جهانش است (از نبرد نهایی که ادای دینی است به نبرد نهایی «هفت سامورایی» تا فضای مه آلود سراسر فیلم که «سریر خون» را به یاد می‌آورد) و در شیوه روایت به زبانی پیچیده و هماهنگ با داستان وهم آلود فیلم می‌رسد که فرم را به غایت به محتوا پیوند می‌زند.


شیوه تدوین وام گرفته از جهان هیچکاک و ولز است اما به طرز پیچیده‌ای با فاصله گذاری در تئاتر (که فاصله گذاری برشتی خطاب می‌شود، اما پیشتر در نمایش شرق از جمله تعزیه ریشه دارد) ادغام می‌شود و شیوه روایتی را خلق می‌کند در عین داستانگویی و پیشبرد قصه، در قید و بند انتظار تماشاگر و پاسخ دادن به عادت‌های معمول او نیست.


در عین حال فیلم درباره معنا و مفهوم زندگی حرف می‌زند. آیت از جایی ناشناس به این جهان می‌آید و در آخر - در حالی که زخم خورده با لباس سفید، به نوعی کفن پوش - جهان را ترک می‌کند.


مجموعه‌ای از آداب و تقاضاهای مذهبی زندگی ساده و زیبای او در کنار طبیعت - و عشق زندگی‌اش - را به چالش می‌کشد و جهان بسته و عقاید اطرافیان - به همراه حسادت و کینه ورزی - دنیای او را خشن تر می‌کند و در نهایت به آرزویش برای انجام کاری - ساختن یک خانه برای یک کودک بی خانمان - نمی‌رسد.


همه این‌ها یکی از تلخ‌ترین آثار بیضائی را رقم می‌زند که شاید باز همه چیز به همان ناخودآگاهی باز می‌گردد که سرنوشت این مردم را ۵۰ سال پیشتر از امروزش حس می‌کند و بی آن که خود بداند به غایت تلخ می‌شود.

آرمیتا گراوند؛ چگونه حکومت ایران «روایت» ماجرا را به دست گرفت؟


 آرمیتا گراوند دانش آموز ۱۷ ساله هنرستان عروه الوثقی تهران، ساعت ۷ صبح روز نهم مهر ماه، درست چند لحظه بعد از ورود واگن متروی شهدای این شهر، به عقب برگشته و درست رو به روی در ورودی قطار به زمین می‌افتد.


از همان روز و بعد از انتشار خبر ضرب و شتم احتمالی او، برخی در شبکه‌های اجتماعی از نگرانی‌ها درباره احتمال مرگ و او «قربانی شدن مهسایی دیگر» برای سیاست سخت‌گیرانه حجاب اجباری زنان در ایران نوشتند.


به محض بستری شدن او، تلاش تبلیغاتی ویژه‌ای از سوی برخی رسانه‌های وابسته به جمهوری اسلامی ایران آغاز شد تا اطلاع‌رسانی درباره آنچه بر آرمیتا گذشته، از کنترل مستقیم حکومت خارج نشود.


در یک سال گذشته، خبرنگاران و رسانه‌های مستقل از حکومت با فشارهای قابل توجهی روبه‌رو شدند و حتی روزنامه‌نگارانی که درباره کشته شدن مهسا امینی اطلاع‌‌رسانی کرده بودند، به حبس‌های درازمدت محکوم شدند.

در غیاب منابع مستقل و رسانه‌هایی که به شکل منصفانه و بی‌طرف، خبرهای مربوط به آرمیتا گراوند را منتشر کنند، موجی از تبلیغات و خبرهای متفاوت درباره او منتشر شد و سردرگمی دنباله‌داری درباره سلامت او شکل گرفت.

پلیس ایران می‌گوید ۹۶ نفر در ارتباط با قاچاق دختران ایرانی به خارج، دستگیر شدند

 آمار رسمی از میزان قاچاق جنسی در ایران وجود ندارد پلیس ایران می گوید در عملیاتی علیه باندهای جرایم سازمان یافته ۹۶ نفر را دستگیر کرده که در...