گرد و غبار بالگرد حامل ابراهیم رئیسی کنار رفته و خبرهای سوز و گداز برای کشته شدن آقای رئیسی وهمراهانش فروکش کرده است. مرور گفتهها و نوشتهها در روزهای گذشته نشان میدهد که انگار با یک «ابراهیم رئیسی» جدید روبرو هستیم که کارنامه قضایی و سیاسی او «بازنویسی» شده است. او اینک در چشم طرفدارانش همسنگ یک «قدیس» و «معصوم» است. و نزدیکانش «نگران» هستند که در انتخابات ریاست جمهوری از نام و جایگاه او «سو استفاده» شود.
برای رئیس جمهور دیروز، روایت پشت روایت از امام اول و دوازدهم شیعیان منتشر شد و گام به گام این تعاریف و تمجیدها را چنان بالا بردند که در نهایت وعده دادند که ابراهیم رئیسی همچون مسیح «رجعت» خواهد کرد و «با سپاهی از شهیدان خواهد آمد».
مرور گفتهها و اظهارات مقامهای حکومتی درباره ابراهیم رئیسی نشان میدهد طرفداران و حامیانش، او را در جایگاهی دست نیافتنی قرار دادهاند و این منزلت شاید در آینده حتی فراتر از «کرامات» روحالله خمینی نیز ساخته و پرداخته شود. این روزها بهگونهای با کارنامه و عملکرد گذشته رئیسی برخورد میشود که هر انتقادی از او با عقوبت و گناه همراه است.
برای آیتالله خمینی در میان صدها کتابی که منتشر شده، کتابی هم با عنوان «کرامات امام» نوشته شده است و در آن مواردی مانند «شفا با آب نیمخورده امام»، «شفای بیمار»، «شفا به دست مبارک امام خمینی»، «قندها را تبرک کردند» و... به چشم میخورد. با توجه به درخواست طرفدارانش، بعید نیست برای آقای رئیسی نیز «موسسه نشر آثار و اندیشهها» تاسیس شود.
این قدسی سازی از کجا میآید؟ و چرا بخصوص روحانیون و مراجع تقلید با چنین القاب و عناوینی که «شبهه برانگیز» است و به عنوان خرافات و بدعت شناخته میشود، برخورد نمیکنند و سکوت اختیار کردهاند؟
مرور گفتهها و اظهارات مقامهای حکومتی درباره ابراهیم رئیسی نشان میدهد طرفداران و حامیانش، او را در جایگاهی دست نیافتنی قرار دادهاند
درباره رئیسی چه گفتهاند؟
تا زمانی که ابراهیم رئیسی زنده بود و در مستند دستگاه اجرایی بود، بخش زیادی از اصولگرایان انتقادات جدی به برنامهها، عملکرد وعدههای به زمین مانده او داشتند. ناکارآمدی دولت در حوزههای اقتصادی و بخصوص معیشت مردم صدای حتی مراجع تقلید را درآورده بود. آقای رئیسی ده روز پیش از وقوع سانحه به قم رفته بود و کلام مشترک چند مرجع تقلید نالیدن از اوضاع اقتصادی بود.
از روزی که خبر مرگ رئیسی منتشر شد مسئولان و رسانههای حکومتی، به شکل گستردهای اقدام به تعریف و تمجید و آمارسازی و دستآوردسازی برای ابراهیم رئیسی کردند و در مقابل انتقاد هرچند کوچکی واکنشهای تندی نشان دادند.
شهرداری تهران مدعی شد که «۱۲ میلیون نفر در مراسم تشییع آقای رئیسی شرکت کردند». استاندار لرستان اعلام کرد «۲ و نیم میلیارد نفر از جمعیت جهان برای ابراهیم رئیسی عزای عمومی گرفتند». وزیر ارشاد در یک نظرسنجی که مشخص نبود چطور و چگونه انجام شده است گفت «۹۴ درصد مردم سوگوار مرگ رئیسی هستند».
در جهت تصویرسازی ایدهال از عملکرد آقای رئیسی، شهرداری تهران در پاسخ به منتقدانی که او را «بیسواد» میخواندند، پوستری منتشر کرد که روی آن نوشته بود: «تو بیسواد نبودی».
جنبه دیگر این موضوع پرداختن به ویژگیهای فردی آقای رئیسی از بعد «معنوی و عرفانی» است. انتشار تصاویر پیامبرگونه، نصب پوسترهایی با مضمون ورود آقای رئیسی و همراهانش به بهشت و استقبال قاسم سلیمانی از آنها، نمونهای از تبلیغات شهری و رسانهای بود که اکثر آنها با انتقاداتی همراه شد و بارها گلایه شد که چرا تصاویر خلبانان و ارتشیهایی که همراه آقای رئیسی کشته شدند، نادیده گرفته میشود و نامی از آنها نیست.
بخشی از طرفداران حکومت این بعد زندگی آقای رئیسی را چند گام جلوتر بردند و مطالبی درباره آقای رئیسی بیان کردند که معمولا برای امامان شیعه بکار میرود و از او یک چهره آسمانی و معصوم ساختند.
یکی از اولین ادعاها به سخنان رئیس تولیت آستان قدس رضوی برمیگردد. احمد مروی در مقابل دوربین خاطرهای از آقای رئیسی نقل کرد و مدعی شد که «امام علی دست روی شانه آقای رئیسی گذاشته» و «از او خواسته برای مردم کار کند تا او پشتیبانش باشد».
روز پنجم خردادماه مهدی دونده، فرماندار نیشابور مدعی شد فردی که در نیشابور «با امام زمان مرتبط است، امام زمان را دیده است که در مسیر سقوط بالگرد با استرس و اضطراب در رفت و آمد است؛ اما نهایتا گفتهاند که قرار نیست کارمان را با معجزه پیش ببریم».
یاسر میردامادی، پژوهشگر و از نواندیشان دینی در گفتوگو با بیبیسی میگوید: «تقدستراشیها نشانه بحران در جامعه است و موضوع تقدستراشی برای آقای رئیسی با توجه به عصر ارتباطات به یک سال نرسیده از بین میرود و همین حالا یک ماه از مرگ رئیسی نگذشته طرفدارانش رفتند برای انتخابات ثبت نام کردند.»
آقای میردامادی با اشاره به تقدسگرایی برای آیتالله خمینی میگوید: «قداست او به دو دهه نکشید و فرو پاشید و فکر نمیکنم صد سال دیگر نامی از خمینی باشد.»