هفته هنر و فرهنگ؛ روز جهانی هنرمند، شبیه خون، تابلو زنده بیدار، شعرهای نوتر، مرگ پروفسور گیتار و همت بیدار


 در تقویم بخشی از جهان، ۲۵ اکتبر که سوم آبان ایرانی است «روز جهانی هنرمند» است. هنر نازک‌ترین و زیباترین حرفه آدمی، و باور کنیم زنده‌ترین است. در همین هفته، تابلوهایی که بر صفحه دیجیتال یا دیوار گالری‌ها دیده شد؛ هنرها در کارند و شناورند. ناله‌هایی در کنسرت‌های دارای مجوز نیمه‌نصف ماند. ورزش زیر دست‌وپای سیاست له شد. «خبر» زیر دیوار وزارت‌ها مانده، روزنامه‌ها زیر فشار، خبرنگاران زیر حکم، مدیر شرق احضار، و عکاسان در زندان‌اند. تئاترها نیمه‌نصفه بیدارند، از نمایش «شبیه خون» صدای شاملو را از زندان می‌توان شنید. بر درها و دیوارها، در سنگ‌نوشته صحراهای دور، بر دیوار گلی کوچه‌باغ‌ها، زمزمه‌هایی به گوش می‌رسد.


روز جهانی هنرمند، در حالی که دولتمردان مفتخرند که چه بسیار خانم‌های هنرمند را کنار گذاشته‌اند چرا که موها را پنهان نکرده بودند، و چنین بود که گروهی از نامدارترین و قدیمی‌ترین - آشناترین بازیگران صحنه تئاتر و سینما - بیکارند.


اما رهگذران عاشقانه «گرگ» فریدون مشیری را می‌خوانند، و نیمه‌شبان فریاد شجریان را رها می‌کنند. سینما کمدی باز است، اما ناگهان سینما خالی شده است. سینما خواب‌زده است چرا که رخشان بنی‌اعتماد، تهمینه میلانی، بهرام بیضایی، فرهادی، فرمان‌آرا، کیمیایی، تقوایی، مخملباف، داوودنژاد، نادری و… در خانه مانده‌اند و کس نپرسید کجا رفته‌اند. تئاتر ترجمه، با برداشت آزاد، و کمدی با ساز و آواز آمده است. مردها به جای بازیگران زن رقص می‌پذیرند. بدتر این که نگهبان عفت و حجاب حتی وقتی نمایش آغاز شده است هم اجازه دارند که سالن را تعطیل کنند.


خبرگزاری دولت مرگ دانش‌آموز آرمیتا گراوند ۱۷ ساله را خبر داد؛ همان که ۲۸ روز در تخت ماند تا روز هنر برسد. هنوز خون مهرجویی جوشان است، شعرها و نوشته‌ها، در حسرت مانده است. هنر جهانی از درد اوکراین گذشته و به درد جنگ دیگر رسیده است. هنر می‌ماند حتی اگر در حبس باشد.


نقاشی هفته


اثر نصرت‌الله مسلمیان


نصرت‌الله مسلمیان از جمله هنرمندان نوگرای نقاشی معاصر است. به گفته حمید کشمیرشکن: «مسلمیان متعلق به نسلی از هنرمندان است که اساسا فعالیت حرفه‌ای خود را از اوایل دوره پس از انقلاب آغاز کردند و گواهی بر یکی از حساس‌ترین دوران‌های تاریخ ایران و حوادثی چون انقلاب و جنگ بودند... نسلی که به شکلی بنیادی‌تر با چالش‌های ژرف و دغدغه‌های فرهنگی درگیر بوده‌اند».

پرویز پرستویی خطاب به بهروز افخمی: دونفر غرقه به خون یک نفر به فکر هیچکاک شدن


 به دنبال انتشار تصاویر و مصاحبه بهروز افخمی، کارگردان و فیلم‌نامه نویس، در محل حادثه قتل داریوش مهرجویی ، از مهمترین کارگردانان سینمای ایران و وحیده محمدی‌فر، همسر و همکارش موجی از واکنش‌ها از سوی هنرمندان و کاربران شبکه‌های اجتماعی به راه افتاده است.


بهروز افخمی اما این اظهارنظرها و واکنش‌ها را «حرف های مفت در فضای مجازی» خوانده است.


پرویز پرستویی، بازیگر سینمای ایران، در یادداشتی در صفحه اینستاگرام خود به تندی از بهروز افخمی انتقاد کرد.


او با اشاره به حضور بهروز افخمی در محل جنایت و حرف‌هایش در این مورد نوشت:«آقای بهروز افخمی شاد و خندان تا نور را برای فیلمبرداری از دست نداده، منزل آقای مهرجویی را پیدا کردند. آقای افخمی فکر بکری به سر دارد. نه برای از دست دادن و قتل آقای مهرجویی و همسرش، بلکه به این فکر افتاده تا قصه‌ای جنایی بنویسد به سبک هیچکاک! با لبی خندان!»


آقای پرستویی نوشت: «دقت کنید آقای افخمی تمام مدت لبخند به لب دارد و شاد چه قصه جنایی بشه این جنایت! دو نفر غرقه به خون، سلاخی شده و یک نفر به فکر قصه نوشتن جنایی به سبک هیچکاک! با لب خندان!»

گرانی و رکود بازار مسکن تهران در پایان ۹ ماه سکوت آماری


 پس از ۹ ماه خودداری مراجع رسمی از انتشار گزارش‌های ماهانه وضعیت بازار مسکن تهران، اعداد و ارقامی منتشر شده که نشان‌دهنده بالا رفتن شدید قیمت خانه هم‌زمان با رکود کم‌سابقه در این بازار است.


طبق گزارشی که مرکز آمار ایران منتشر کرده، شهریور امسال هر متر مربع آپارتمان در تهران به طور متوسط ۸۰ میلیون و ۸۳۸ هزار تومان به فروش رفته که ۷۵ درصد گران‌تر از شهریور سال قبل است.


به گفته مرکز آمار، قیمت خانه در تهران از خرداد تا شهریور امسال حدود پنج درصد کاهش پیدا کرده است.


با وجود این، در مقایسه با مرداد ۱۴۰۰ (آغاز ریاست‌جمهوری ابراهیم رئیسی) قیمت مسکن در تهران بیش از ۱۶۰ درصد بالا رفته و ظرف پنج سال، ۱۰ برابر شده است.


این گزارش در حالی منتشر شده که از آذر پارسال، هم بانک مرکزی و هم مرکز آمار ایران انتشار گزارش‌های ماهانه‌شان درباره بازار مسکن تهران را به دلایل نامعلومی متوقف کردند.

هفته هنر و فرهنگ؛ اندیشه و هنر و فرهنگ گرفتار، تردیدها به جا، مرگ دو هنرمند


 فرهنگی و نشریات به سختی منعکس است.


حکم یک سال است که مانده، برای دو خبرنگار جوان که گامی از قانون و اصول روزنامه‌نگاری عدول نکرده‌اند، به این جا رسیده است. کم کم صدای نسلی بلند می‌شود که در میانه تصمیم‌اند، یا مهاجرت یا تحمل بی‌قانونی و درد. هدیه این هفته به محیط هنر و فرهنگ و اندیشه.


ترس حاکم از میدان‌های ورزش، سالن‌های تئاتر، کنسرت، سالن تاریک سینماست، گاه فریاد است و گاه زمزمه. باز فریاد و فغان از قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر، ادامه تردیدهاست و روایت‌ها گونه‌گون است. و مرگ دو هنرمند همین دوران.


برگزیده‌ها


اثر غلامرضا خدابنده‌لو، در گالری گلستان


عباس عبدی این هفته نوشت: «قانون مهم‌ترین هنجار اجتماعی است، سنت و عرف و عادت و اخلاق نیز هنجار هستند. ولی همان طور که سنت‌ها به علل اجبارهای محیطی و ضرورت‌های روز، تغییر می‌کنند، و با مقتضیات روز سازگار می‌‌شوند، قانون نیز همین وضع را دارد. در واقع قانون بازتاب خواست عمومی است که به هنجارهای اجتماعی تبدیل می‌شود. اگر این خواست و پذیرش عمومی (به طور نسبی) نباشد، قانون نیز رعایت نخواهد شد.»

به نوشته این جامعه‌شناس و روزنامه‌نگار: «فراتر از این باید تاکید کرد که تطبیق قانون با خواست عمومی فقط یکی از ویژگی‌های قانون است. عملی بودن اجرای آن نیز اهمیت دارد. به علاوه باید مرز میان گناه و اخلاق را با قانون نیز رعایت کرد.»

بر گیسویت ای جان کمتر زن شانه؛‌ ۲۰ سال بعد از ویگن


 بسیاری از طرفداران ویگن او را با الويس پريسلی، خواننده مشهور آمريکايی، مقايسه می‌کنند

  • نویسنده,فرج بال‌افکن
  • شغل,بی‌بی‌سی

برای هواداران موسیقی پاپ ایران، ویگن دردریان، خواننده افسانه‎‌ای است که فرهنگ موسیقی پاپ غربی را با شیرینی نغمه‌های ملی و محلی ایرانی درآمیخت و پیش‌آهنگ دوره‎‎‌ای شد که به عصر طلایی موسیقی ایران معروف است.

از همین روست که آوازه او برای همیشه در حافظه تاریخی هنر موسیقی مردمی ایران ماندگار است. این را امروز به خوبی می‌توان دریافت که بیست سال از درگذشت او می‌گذرد اما از جایگاه ویژه‌ ویگن در ترانه‌های ماندگار کاسته نشده است.

اما برای درک بهتر شخصیت موسیقایی و فرهنگی ویگن ناگزیر باید او را از نگاه برادر بزرگترش شناخت، یعنی «کارو». کاراپت دردریان با نام ادبی کارو یکی از برجسته‌ترین چهره‌های ادبیات و شعر است.

این دو فقط برادر نبودند بلکه آنها در ذوق شاعرانه و موسیقایی یکی بودند. کارو از نسل نخست شاعران نیمایی به شمار می‌رفت و ویگن در نواختن گیتار و خواندن ترانه‌های محلی و دستگاهی مهارت داشت.

پدرشان از بازماندگان نسل‌کشی ارامنه بود که در سال ۱۲۹۴ خورشیدی از ترکیه جان سالم به در برد و در منزل پدر بزرگ مادری ویگن در همدان مسکن گزید.

بازداشت‌های بیشتر بهائیان در ایران همزمان با صدور احکام سنگین برای آنها


 بخشی از سقف مشرق‌الاذکار بهائیان در سانتیاگو، شیلی


گزارش‌‌ها از ایران حاکی است که دادگاه‌های انقلاب اسلامی در روزهای گذشته علاوه بر بازداشت تعداد بیشتری از بهائیان احکام حبس بیشتری را نیز برای آنها صادر کرده‌‌اند.


در تازه‌‌ترین احکام قضایی صادر شده، گلنوش نصیری و فریده مردای، دو شهروند بهایی ساکن مشهد به حبس محکوم شده‌اند.


به گزارش خبرگزاری هرانا، این دو به اتهام «بر هم زدن امنیت کشور» به سه سال حبس تعزیری و به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به تحمل هشت ماه حبس تعزیری محکوم شده‌اند.

در صورت تایید این حکم در مرحله تجدیدنظر و براساس قانون مجازات اسلامی سه سال حبس برای این دو نفر قابل اجرا خواهد بود.

جلسه قبلی این دو نفر به دلیل عدم حضور آنها در اعتراض به نداشتن وکیل برگزار نشده بود و محمد هادی عرفانیان کاسب، وکیل آنها اعلام کرد که شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد از پذیرش وکالت او خودداری کرده است.

داریوش مهرجویی، نقشی ماندگار در تارو پود سینمای ایران


داریوش مهرجویی توانست با ساخت مطرح‌ترین فیلم‌های سینمای ایران توانست چند نسل را شیفته خود کند


اطلاعات مقاله

نویسنده,بیتا ملکوتی

شغل,نویسنده، شاعر و منتقد هنری

۲۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۵ اکتبر ۲۰۲۳

داریوش مهرجویی، از مهم‌ترین کارگردان و فیلمنامه نویسان سینمای ایران در خانه‌اش کشته شده است. در اولین ساعات بامداد یکشنبه ۲۳ مهرماه، رسانه‌های ایران به نقل از پلیس استان البرز،‌ از کشف پیکرهای داریوش مهرجویی، و وحیده محمدی‌فر،‌ نویسنده و همسر او در خانه شان خبر دادند. خبر این قتل موجی از اندوه و تاثر و شوک در میان ایرانیان و به ویژه سینماگران و علاقمندان به سینما ایجاد کرده است.


آقای مهرجویی خالق تعدادی از مطرح‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران چه در قبل و چه در بعد از انقلاب است که با ساخت آنها، توانست چند نسل ایرانی را شیفته هنر هفتم کند.


داریوش مهرجویی در سال ۱۳۱۸ در تهران به دنیا آمد. در سنین نوجوانی مجذوب موسیقی سنتی ایرانی شد و به نواختن سنتور پرداخت. اما خیلی زود به موسیقی کلاسیک غربی روی آورد و شروع به آموختن پیانو کرد، به طوری که حتی برای این ساز چند قطعه هم ساخت. اما خیلی زود متوجه شد که علاقه اصلی‌اش به سینماست و باید برای تحصیل در این رشته به خارج از ایران برود. مهرجویی بعد از گرفتن دیپلم عازم آمریکا شد. او ابتدا در لس‌آنجلس در دانشگاه به تحصیل سینما پرداخت اما بعد از مدتی رشته تحصیلی خود را از سینما به فلسفه تغییر داد و از دانشگاه یوسی‌ال‌ای مدرک کارشناسی فلسفه گرفت.


در همان سال، یعنی در سال ۱۳۴۴، مدتی به کار انتشار نشریه پرداخت و سردبیر نشریه «پارس ریویو» در لس‌آنجلس شد اما یک سال بعد تصمیم گرفت به ایران بازگردد و فیلم بسازد. اولین فیلم سینمایی او «الماس ۳۳» در سال ۱۳۴۶ اکران شد. فیلمی که هم در گیشه شکست خورد و هم نتوانست نظر منتقدان را به خود جلب کند.


فیلم «الماس ۳۳» فیلمی جنایی-اکشن بود که فیلمبرداری آن یک سال به طول انجامید. همچنین یک بازیگر سریال‌های تلویزیونی آمریکایی به ایران آمد تا در نقش اصلی زن آن به ایفای نقش بپردازد. هنرپیشه‌ای به نام «نانسی کووک» که بازی‌اش در فیلم با انتقادات بسیاری روبرو شد. 

داستان در مورد مردی است که ادعای کشف فرمول ساخت الماس از نفت را دارد، اما در تهران به قتل می‌رسد و برادرزاده‌اش که یک جاسوس بین‌المللی به نام لینداست، به تهران می‌آید تا فرمول را پیدا کرده و آن را از ایران خارج کند.


از دیگر بازیگران فیلم می‌توان به رضا فاضلی، کتایون، تقی ظهوری و حمیده خیرآبادی اشاره کرد. با اینکه حدود دو میلیون تومان هزینه ساخت فیلم شد که در آن سال مبلغ گزافی به شمار می‌آید، اما نتوانست مخاطب زیادی را جذب سینماها کند و در عمل، اولین فیلم داریوش مهرجویی شکستی تمام عیار برای او بود. شاید به همین خاطر بود که برای ساخت دومین فیلم خود، به سوی مخالف این نوع فیلمسازی رفت. به سراغ سبکی که به موج نوی سینمای ایران معروف شده بود.

هفته هنر و فرهنگ؛ گودو شنگول، قلم‌های نگران، موزه و باغ در خطر، مرگ سینماگر و ادیب


 تئاتر و سینما، اتوبوس، جاده‌های باریک می‌چرخد.


در هفته‌ای که گذشت، نامی بر روزها بود، بهانه شد. روز حافظ، روز دیدار شمس و مولانا، روز کودک، روز روستا. بهانه قلم‌های پاییزی بود و به انداخت؛ در روزهای خالی فریاد.


درد روز کودک


نوید بازرگان چند نکته نوشت: «وقتی پس از سال‌ها تلاش بی‌وقفه در پروژه‌ی منهتن، رابرت اوپنهایمر توانست اولین نمونه‌ی بمب اتمی خود را آزمایش کند، وقتی که در صحرای نیومکزیکو انفجاری دهشتناک را ناباورانه می‌نگریست، آنگاه که قارچ سیاه و مهیبی به ارتفاع دوازده کیلومتر بر فراز صحرا شکل گرفت، جمله‌ای آشنا و شگفت بر زبان راند. با زبان سانسکریت گفت که اکنون من به مرگ مبدل گشته‌ام، نویسندگان گیتا گویی در پی اثبات این نکته‌اند که از تقدیر آسمانی نمی‌توان گریخت وقتی ایزدان وظیفه‌ی کشتار را بر دوش‌ات نهاده‌اند.»


نویسنده افزود: «آدمی برای کشتار تنها به یک جمله‌ی توجیهی نیازمند است. یک جمله‌ی کوتاه: 'تقدیر قتل او را رقم زده است و من تنها ابزار حکمی آسمانی‌ام' یا 'تکلیفی شرعی بر دوش گرفته‌ام'. همین جمله برای خلق خونبارترین صحنه‌های تاریخ کافی است.»


احمد زیدآبادی نوشت: «‏آیا در این واقعیت تردیدی وجود داشت که ‫اسرائیل پس از حمله‌ای آنچنانی، با خونسردی کامل، نوارغزه را به کلی منهدم می‌کند؟ ‏تأکید می‌کردم که جنگ مسلحانه علیه اسرائیل نتیجه عکس به بار می‌آورد و بر رنج و محنت فلسطینی‌ها می‌افزاید. ‏اما آنان که این نوع سخن را به نفع 'صهیونیست‌ها' تفسیر می‌کردند و با شلیک هر گلوله‌ای به سمت اسرائیلی‌ها فریاد هلهله و شادی سر می‌دادند، اکنون پاسخ دهند که در مقابل انهدام نوار غزه و مصائب ساکنانش، در چه کارند؟ جز این که تصاویر ویرانه‌ها و اجساد و زنان بی‌پناه و درمانده و کودکان زخم‌دیده را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارند و فریاد 'واحقوق بشرا' سر دهند؟»

«تغییر معیار یارانه‌ها» از دهک به صدک درآمدی چه فایده‌ای دارد؟


 صحبت‌های معاون وزیر رفاه ایران درباره تغییر احتمالی گروه‌بندی خانوارها برای پرداخت یارانه از دهک درآمدی به صدک درآمدی، سؤال‌هایی جدی درباره فایده چنین کاری ایجاد می‌کند.


معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفته معیار یارانه پرداختی برای افراد از «دهک» به «صدک» تغییر می‌کند.


به گفته علیرضا عسگریان برای این تغییر «تمام تراکنش‌ها و حساب‌های بانکی، مانده حساب، سود بانکی و «تمام امور بانکی» افراد بررسی خواهد شد.»


آقای عسگریان داشتن خودروی شخصی را یکی از معیارهای تصمیم‌گیری درباره اختصاص یارانه به افراد عنوان کرد و گفته این تغییرات از ماه آینده به اجرا درمی‌آید.


او در گفت‌وگو با شبکه خبر تلویزیون ایران گفت مثلاً ممکن است از این به بعد، به جای کل دهک، «یک یارانه خاصی به صدک‌های ۲۵ تا ۲۸ پرداخت شود.»


ولی اجرای چنین شیوه‌ای ممکن است چندان عملی یا منطقی نباشد؛ چرا که به جز دو دهک بالا و یک یا دو دهک پایین، در سایر دهک‌ها (سوم تا هشتم) اختلاف سطح درآمد بالا و پایین هر دهک بسیار محدود است.


برای مثال، متوسط درآمد در پردرآمدترین دهک جامعه (دهک دهم) تقریباً دو برابر دهک بعدی است. ولی از دهک دوم تا نهم، درآمد هر دهک به طور متوسط تنها ۲۲ درصد بیشتر از دهک قبلی است.


در نتیجه در صورت تغییر دسته‌بندی از دهک درآمدی به صدک درآمدی، ممکن است اختلاف متوسط درآمد صدک پنجاه و چهارم با صدک پنجاه و پنجم کمتر از دو درصد باشد.


به عبارت دیگر، کافی است نان‌آور خانواری در یکی از دهک‌های میانی تنها یک روز اضافه‌کاری انجام بدهد تا آن خانوار یک یا چند صدک بالا برود.


با این وصف، چنین تغییری تنها در صورتی معنی‌دار و توجیه‌پذیر است که هدف آن ثروتمندترین یا فقیرترین بخش‌های جامعه باشد. مثلاً دولت بخواهد یارانه اضافه‌ای را به جای یک دهک پایین، به پنج درصد فقیر جامعه اختصاص بدهد؛ یا این‌که به جای یک دهک بالا، یارانه پردرآمدترین چهار درصد خانوارها را حذف کند.


وگرنه در داخل دهک هفتم (برای مثال) اختلاف درآمد خانوارها آن‌قدر کم است که حذف یارانه یک عده یا اختصاص یارانه به یک عده دیگر چندان منطقی به نظر نمی‌رسد.


به گفته معاون وزیر رفاه، فعلاً ۷۹ میلیون و ششصد هزار ایرانی یارانه نقدی دریافت می‌کنند و دولت قصد ندارد تعداد یارانه‌بگیران را کاهش دهد.


یارانه نقدی برای سه دهک پایین ماهانه ۴۰۰ هزار تومان و برای شش دهک بعدی ماهانه ۳۰۰ هزار تومان به ازای هر نفر است.

واکنش‌ها به قتل مهرجویی و همسرش در ایران؛ انتشار بخشی از گزارش پزشکی قانونی


 خبر قتل داریوش مهرجویی، فیلمساز برجسته ایرانی و همسرش وحیده محمدی‌فر،‌ فیلمنامه‌نویس و دستیار کارگردان موجی از اندوه و تاثر و شوک در میان ایرانیان و به ویژه سینماگران و علاقمندان به سینما ایجاد کرده است. گزارش اولیه پزشکی قانونی می‌گوید که «خونریزی شدید به دلیل جراحات وارده به وسیله جسم برنده و تیز» علت مرگ بوده است.


در اولین ساعات بامداد یکشنبه ۲۳ مهرماه، رسانه‌های ایران به نقل از پلیس استان البرز،‌ از کشف پیکرهای داریوش مهرجویی، کارگردان مشهور و وحیده محمدی‌فر،‌ نویسنده و همسر او در خانه شان خبر دادند.


قتل این دو در ویلای شخصی آنها در شهرک زیبادشت منطقه فرخ آباد در شهرستان فردیس استان البرز اتفاق افتاده است. پیکر این دو توسط مونا مهرجویی، دختر‌ آنها کشف شده است.


داریوش مهرجویی و همسرش در کرج به قتل رسیدند

همزمان با موج واکنش‌ها در شبکه‌های اجتماعی، یک مقام وزارت ارشاد از تشکیل جلسه فوق العاده توسط وزیر ارشاد را این رابطه خبر داد.


به گزارش ایلنا، مهدی سموعی، رئیس روابط عمومی وزارت ارشاد ایران گفت که به دستور محمد مهدی اسماعیلی،‌ وزیر ارشاد ایران جلسه فوق العاده ای با نهادهای و دستگاه‌های امنیتی،‌ قضایی و انتظامی در محل وزارت ارشاد تشکیل شده است و سازمان سینمایی و مرکز حراست وزارت ارشاد مسئول پیگیری و گزارش درباره این پرونده شدند.

زندگی با سرطان پستان؛ «عضو زنانه‌ام را از دست دادم، اما وجود زنانه‌ام همچنان پابرجاست»


 سارا افضلی حدود دو سال پیش فهمید که به سرطان پستان مبتلا شده است (عکسها از دیمیتری یرای)


اطلاعات مقاله

نویسنده,سارا افضلی

شغل,روزنامه‌نگار

در برخی از کشورهای جهان از جمله آمریکا و بریتانیا، فعالان مقابله با «سرطان پستان»، ماه اکتبر را «ماه اطلاع‌رسانی درباره سرطان پستان» نامگذاری کرده‌اند. این ماه تقویم میلادی از نهم مهرماه آغاز می‌شود و تا نهم آبان‌ماه ادامه دارد. به همین مناسبت، سارا افضلی، از روزنامه‌نگاران ایرانی ساکن اروپا، در مطلبی برای بی‌بی‌سی فارسی از تجربه شخصی خود در مواجهه با این بیماری نوشته است. این نوشته، بیانگر احساسات و تجربیات شخصی نویسنده است و نکته‌های آن لزوما مبنای علمی و پزشکی ندارد.


ماه اکتبر که می‌آید، فقط یک ماه پاییزی نیست، دیگر. سال به سال در لایه های پنهان و نادیده‌اش، رنگ گرمِ شاید صورتی‌اش، شاید نارنجی، شاید هم زرد آن پر رنگ‌تر و پر رنگ‌تر می‌شود.


ماه، ماه آگاهی بخشیدن و صحبت کردن، نوشتن و خواندن و شنیدن از بیماری‌ای است که خیلی‌ها را در سراسر جهان متأثر کرده و داستان‌های زیادی از رنج و مبارزه و مقاومت ساخته.


اکتبر، ماه آگاهی رسانی و ارتقای دسترسی زنان به تشخیص، کنترل و درمان به موقع و مؤثر سرطان پستان است.


و آنچه در اینجا می‌خوانید، تجربه زیسته من است، از روزی که شنیدم به این بیماری مبتلا هستم تا این لحظه، و تلاشم برای ارسال شناخت و تجربه‌ام به دیگر زنان.

پیمان منبری، ۹ روز قبل از عقد با زنی که دوستش داشت کشته شد


 پیمان منبری، فرزند صاحبه و ایوب، ۲۵ ساله، ۹ روز پیش از عقد با زنی که دوستش داشت کشته شد. ماموران امنیتی به خانواده او وعده پول و حقوق ماهیانه دادند فقط برای اینکه بگویند معترضان پیمان را کشته‌اند. پیشنهادی که خانواده رد کردند.


نزدیکانش می‌گویند آرزویش آزادی ایران بود می‌خواست «در راه خاک و آزادی مردمش شهید شود». به یکی از دوستانش گفته بود: «خوش ‌به‌حال کسی که شهید می‌شود.»


پیمان منبری در آخرین استوری اینستاگرامش نوشته بود: «این میشه بهترین شنبه تاریخ. اعتراض می‌کنیم، اعتصاب می‌کنیم، اصلا به قول خودشون تخریب می‌کنیم، اغتشاش می‌کنیم، کسی بخواد سر راهمون قرار بگیره، درگیر می‌شیم، زخمی بشیم، شهید بشیم، خیابونهای شهر رو به جهنم‌شون تبدیل می‌کنیم، تا آزادی کامل مردمم و خانواده‌م و شهرم ادامه مید‌م.»


پیمان منبری تا لحظه‌ای که جان داشت در راه اعتقادش اعتراض کرد. با دست خالی و به امید آزادی.


یک فرد نزدیک به خانواده‌اش درباره نحوه کشته شدن او به بی‌بی‌سی‌ فارسی گفت: «۱۶ مهر خیابان‌های سنندج خیلی شلوغ بود. به معترضان تیراندازی می‌کردند.عصر پیمان از سر کار به خانه رفت. بعد با یکی از دوستهاش به اعتراض‌ها رفت. ساعت حدودای ۶ عصر به پیمان شلیک کردند. خواهرها و برادرش یکی یکی خبردار شدند و به بیمارستان رفتند. فکر می‌کردند که زخمی شده. مامورها ریختند توی بیمارستان و اجازه نمی‌دادند حتی خانواده‌ش گریه کنند. مامورها پیکر پیمان را از خانواده دزدیدند.»

انتقال آب دریای عمان برای حل بحران کم‌آبی، تا چه اندازه مقرون به صرفه و عاقلانه است؟


 دومین فاز از پروژه انتقال آب دریای عمان به اصفهان در حالی هفته گذشته توسط رییس‌جمهور ایران افتتاح شد که هنوز دقیق روشن نیست آیا این پروژه مقرون به صرفه است یا آن‌طور که در دولت‌های قبلی گفته می‌شد، گسترش شبکه فاضلاب و تصفیه آن، کلید حل معماست.


بحران آب ایران سال‌هاست که به موضوع تکراری گزارش‌های رسانه‌های ایران است و همزمان، راهکارهای مختلفی برای حل مساله ارائه می‌شود؛ راهکارهایی که هر کدام بودجه‌هایی کلان نیاز دارند.


به نوشته رسانه‌های داخلی، در پروژه اخیر نیز انتقال هر مترمکعب از آب دریای عمان ۲ یورو و ۶۰ سنت هزینه دارد. این در حالی است که پیشتر گفته شده بود تصفیه هر مترمکعب فاضلاب در تصفیه‌خانه کرمان تنها ۶۰ سنت هزینه دارد.


براساس گزارش رسانه‌های ایران قرار است پس از بهره‌برداری از دو فاز این پروژه، ۴۰۰ میلیون مترمکعب آب شیرین‌سازی‌شده از دریای عمان به اصفهان منتقل شود. همزمان به گفته علیرضا الماسوندی سرپرست حوضه آبریز رودخانه زاینده‌رود «از چم آسمان به بالادست بیش از ۵۰۰ میلیون متر مکعب آب اضافه، در حوزه کشاورزی برداشت می‌شود».


انتقال آب که گفته می‌شود همه هزینه‌های آن را صنایع بزرگ استان اصفهان متقبل شده‌اند با صرف مبلغی بالغ بر ۱۳۹.۵ هزار میلیارد تومان و احداث ۹۸۰ کیلومتر لوله و تاسیسات پمپاژ در حال انجام است و ادعا شده‌ «انتقال آب از دریای عمان بخشی از طرح احیای رودخانه زاینده‌رود است».

محمد حسین حاجیانی، ۲۷ سال سن داشت و یک دختر ۹ ماهه که سال گذشته در بوشهر کشته شد


 محمدحسین حاجیانی ۲۷ ساله، وقتی کشته شد دخترش آرتمیس ۹ ماه داشت. او به اطرافیانش گفته بود مردم جانشان به لبشان رسیده و فقر و بدبختی مردم باید تمام شود.


۲۰ آبان ۱۴۰۱ محمد حسین حاجیانی با یکی از دوستانش بیرون بود. شبی که در بوشهر اعتراض‌های گسترده‌ای برپا بود و ماموران به سمت معترضان تیراندازی می‌کردند.


یک فرد نزدیک به خانواده او به بی‌بی‌سی گفت: «شب بیستم آبان محمدحسین به خانه برنگشت. در خیابان ساحلی بوشهر از دوستش جدا شد و دیگر کسی از او خبر نداشت. صبح خانواده متوجه غیبتش شدند. گوشی او خاموش بود. همه بیمارستانها و درمانگاه‌ها را دنبالش گشتند. در بیمارستان سلمان فارسی به خانواده گفتند که دیشب یک نفر را آوردند و برای شناسایی‌اش به فرستادنشان.»


کارکنان بیمارستان به خانواده محمد حسین حاجیانی گفتند که فردی وارد بیمارستان شده و به آنها گفته که فردی در مقابل بیمارستان کشته شده. ابتدا به خانواده گفته شد که محمدحسین تصادف کرده. در بیمارستان به آنها گفتند که مرگ محمدحسین مشکوک است و باید شکایت کنند چون آثار تصادف روی بدن او نبوده.


یک فرد نزدیک به خانواده آقای حاجیانی می‌گوید: « بلافاصله پیکر محمدحسین را به پزشکی قانونی منتقل می‌کنند. در گواهی فوت نوشتند علت فوت نامعلوم است. بعد از اینکه خانواده پیگیری کردند فردی در پزشکی قانونی به آنها گفت که ضربات باتوم باعث فوت محمدحسین بوده اما از آنها می خواهد که بدلایل امنیتی از او بعنوان منبع این خبر جایی نام نبرند.»


نزدیکان محمدحسین حاجیانی می‌گویند که برای دفن او تهدید شدند.


این منبع نزدیک به خانواده‌اش گفت: «قبل از خاکسپاری به خانواده گفتند که نیروهای امنیتی حضور دارند و اگر شلوغ کنند رحم نمی‌کنند و شلیک می‌کنند. خانواده سکوت می‌کنند که به دیگران آسیب نرسد. خاکسپاری در محل تعیین شده توسط نیروهای امنیتی و با حضور صدا و سیما و نیروهای لباس شخصی بود. در کمتر از نیم‌ساعت خانواده را از آرامگاه بیرون می‌کنند. از پدر او دوبار تعهد گرفتند که سکوت کند.»


خانواده محمدحسین حاجیانی پیگیر پرونده او شدند. بارها کارشناسان گفتند که آثاری که بر بدن او است شباهتی به تصادف ندارد.


یک فرد نزدیک به خانواده او می‌گوید: « بعد از ۵۰ روز، پزشکی قانونی علت مرگ را ضربات جسم سخت به سر اعلام کرد اما دادگستری نپذیرفت و پرونده را مختومه اعلام کرد و گفت تصادف بوده. خانواده اما این روایت را نمی‌پذیرند.»


محمدحسین حاجیانی تعمیرکار و نصاب کولرهای اسپلیت بود. نزدیکانش می‌گویند آهنگ‌های لری دوست داشت و فیلم‌های قدیمی می‌دید.

آتیلا پسیانی؛ دو قطب متفاوت کارنامه بازیگری که بسیار پرکار بود


 به عنوان بازیگری که از ابتدای دهه ۱۳۶۰ شناخته شد، طی حدود چهار دهه فعالیت بی‌وقفه، آتیلا پسیانی بیش از ۲۰۰ فیلم، سریال، تله فیلم، تله تئاتر و برنامه تلویزیونی و نمایش در کارنامه خود ثبت کرد.


این تعداد در میان همنسلانش بی‌سابقه و در تاریخ بازیگری ایران کم‌سابقه است. بخشی از این پرکاری به دلیل تثبیت او در نقش‌های مکمل بود و البته چهره منعطفی که می‌توانست قالب‌های گوناگون به خود بگیرد و تغییر کند.


نکته مهم دیگر آن که آقای پسیانی با طیف متنوعی از سینماگران همکاری کرد. او ملاک‌های ایدئولوژیک نداشت و به همین دلیل به فاصله کوتاهی از بازی در «مسافران» بهرام بیضایی، در «روز شیطان» مقابل دوربین رفت که بهروز افخمی به سفارش نهادهای امنیتی ساخته بود.


او در این فیلم نقش آدمکش/ تروریستی را داشت که حتی بیشتر از قهرمان‌های فیلم -نیروهای امنیتی ایران- به یاد می‌ماند و از علاقه بهروز افخمی به داستان و فیلم «روز شغال» می‌آمد.


طعنه‌آمیز است که آتیلا پسیانی تعدادی از مهم‌ترین نقش‌های خود را در همین تولیدات ایدئولوژیک همسو با سیاست‌های جمهوری اسلامی بازی کرد؛ از «پرواز پنجم ژوئن» در نقش یک هواپیماربا تا «خاکستر سبز» که درباره جنگ بوسنی بود و هرچند فیلمی متفاوت در کارنامه ابراهیم حاتمی‌کیا به شمار می‌رود، ولی چندین سال بعد مشخص شد بخشی از حضور فرهنگی-تبلیغاتی ایران در جنگ بالکان و نقش‌آفرینی در دوگانه مسلمان-مسیحی در نبردهای بین بوسنی و صربستان بوده است.

گزارشگر ویژه سازمان ملل: جمهوری اسلامی در کارزار انتشار دروغ علیه روزنامه‌نگاران زن دست دارد


 آیرین خان، گزارشگر ویژه سازمان ملل برای آزادی بیان و عقیده در گزارش جدیدش، حکومت ایران را متهم کرده که با انتشار اطلاعات نادرست درباره روزنامه‌نگاران زن بی‌بی‌سی فارسی و رسانه‌های دیگر، به آن‌ها حمله کرده و سعی کرده آن‌ها را بی‌اعتبار کند.


گزارش جدید خانم خان که روز پنج‌شنبه در مجمع عمومی سازمان ملل به بحث گذاشته شد، درباره انتشار تبلیغات دروغین درباره زنان و اقلیت‌های جنسیتی است.


در این گزارش مشخصا به نام بی‌بی‌سی فارسی و تلاش‌های حکومت ایران اشاره شده است.


جمهوری اسلامی ایران متهم است که علاوه بر سرکوب آزادی بیان در داخل کشور و محدود کردن فعالیت روزنامه‌نگاران ایرانی، به کارزار گسترده‌ای علیه روزنامه‌نگاران شاغل در رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور دست زده است.


خانم خان در مصاحبه‌ای با بی‌بی‌سی فارسی گفت که او در گزارش خود، از مورد فشارها بر روزنامه‌نگاران زن شاغل در بی‌بی‌سی فارسی، به عنوان نمونه‌ای از فعالیت‌های جمهوری اسلامی در این زمینه اشاره کرده است.

آرمان عمادی، فوق‌لیسانس حقوق داشت و «معتقد بود حقوق مرد و زن باید برابر باشد»


 آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، یک روز پیش از آنکه در اعتراض‌ها به او شلیک شود، با گلوله ساچمه‌ای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم الله که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»


آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس می‌داد، مدتی در داروخانه کار می‌کرد، مدتی هم کافه‌ای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافه‌اش را تعطیل کند. خیلی به کافه‌داری علاقه داشت و دوست داشت کافه‌داری محبوب و معروف شود.


چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک می‌کند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.


آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراض‌ها و کشتار مردم بی‌تفاوت نبود و مرتب در اعتراض‌ها شرکت می‌کرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.


یک فرد نزدیک به خانواده او به بی‌بی‌سی گفت: «آن شب آرمان در اعتراض‌ها بود. ماموران از مسجد محل از فاصله نزدیک چشم آرمان را هدف قرار دادند. جمجمه‌اش شکست. او را بلافاصله به بیمارستان نبردند. در همان مسجد او را نگهداشتند. شاید اگر زودتر به بیمارستان می‌رسید زنده می‌ماند. در بیمارستان چشمش را تخلیه کردند، گفتند جمجمه‌اش شکسته. بعدا گفتند همان موقع دچار مرگ مغزی شده بود با این‌حال تا سه روز در بیمارستان به دستگاه وصل بود. بعد از سه روز دستگاه را خاموش کردند.»

داریوش مهرجویی و همسرش در کرج به قتل رسیدند


 رئیس پلیس استان البرز در ایران می‌گوید که پیکر داریوش مهرجویی و همسرش در ویلای شخصی آنها در کرج پیدا شده است.


به گزارش رسانه‌های داخلی در ایران پلیس گفت که جسد این کارگردان برجسته سینما ساعتی پیش کشف شده است.


خبرگزاری ایسنا هم به نقل از محمدمهدی عسگرپور، مدیر هیات رئیسه خانه سینما، تایید کرد که آقای مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر «به قتل رسیده‌اند.»


گزارش شد که قتل این دو نفر در شهرک زیبادشت منطقه فرخ آباد در شهرستان فردیس در حوالی ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه الی ۲۲ شنبه شب روی داده است.


بنابر گزارش‌ها خانم محمدی‌فر اخیرا در صفحه شخصی خود در اینستاگرام از تهدید یک فرد ناشناس با چاقو خبر داده بود.

بیش از یک‌سال اعتراض هفتگی بازنشستگان؛ «حواس آقای دولت» کجاست؟

 

بازنشسته‌ها در ایران در یک سال گذشته بطور منظم برای اعتراض به خیابان آمدند، اما دولت ابراهیم رئیسی هنوز برای رسیدگی به اعتراض آن‌ها، راه‌حلی ارائه نکرده است.


به نوشته خبرگزاری ایلنا، دلیل اعتراض هفتگی بازنشستگان، که هر یکشنبه در برابر سازمان تامین اجتماعی انجام می‌شود، «وضعیت بحرانی معیشت» است. این خبرگزاری نوشته است که دریافتی بازنشستگان «یک سوم خط فقر» است.


اعتراض بازنشسته‌ها، یکی از دلایل برکناری وزیر کار در سال گذشته اعلام شد. در پی همین اعتراض‌ها بود که پاییز پارسال دولت ۹۰۰ هزار تومان، به حقوق بازنشسته‌ها اضافه کرد. ولی این تحولات هم سبب توقف اعتراض‌ها نشد.


مهمترین خواسته بازنشسته‌ها، بهبود وضع معیشتی است.


البته آن‌ها مطابق با مدیریت خدمات کشوری، برنامه ششم و قوانین کار، اعتراض خود را در چندین بند، مطرح کرده‌اند که در مجموع، پیرامون مسائل معیشتی، صنفی و درمانی است.

ابهام در وضعیت دختر دانش‌آموز مترو شهدا تهران؛‌ خبرنگار روزنامه شرق برای ساعاتی بازداشت شد


 وضعیت نامعلوم دختر دانش‌آموز تهرانی که صبح دیروز در مسیر مدرسه در یکی از ایستگاه‌های مترو تهران «بیهوش» شد با اظهارات مسعود درستی، مدیرعال شرکت بهره‌برداری مترو تهران ابعاد تازه‌تری پیدا کرده است.


در همین حال مریم لطفی، خبرنگار اجتماعی روزنامه شرق که برای کسب خبر به بیمارستان فجر نیروی هوایی رفته بود برای ساعاتی بازداشت شد.


روزنامه شرق که در شبکه اجتماعی ایکس پیشتر خبر بازداشت خانم لطفی را داده و نوشته بود که «نهاد بازداشت کننده این خبرنگار مشخص نیست، دقایقی پیش از آزادی و بازگشت او به خانه خبر داد.


جزئیات بیشتری از دلیل بازداشت او منتشر نشده است.


آقای درستی در گفتگو با خبرگزاری دولتی ایران (ایرنا) ضمن تایید این واقعه، احتمال برخورد عوامل اجرایی شرکت مترو با این دختر را رد کرده بود.

دکل نفتی در استان خوزستان در جنوب ایران «دزدیده شد»


 تصویری از یک دکل نفتی دراستان نفت خیز خوزستان در جنوب ایران؛ دکل نفتی دزده شده به شرکت نفتی بابک زنجانی نسبت داده شده


رسانه‌های ایران از قول منابع مطلع خود گزارش داده‌اند که یک دکل نفتی در استان خوزستان در جنوب ایران «ربوده شده» است.


خبرگزاری فارس، نزدیک به نهادهای امنیتی ایران، در این خصوص و با تایید سرقت یک دکل نفتی در استان نفت‌خیز ایران، از قول شاهدان عینی گفته تریلی‌هایی که این دکل را از محل ربودند، «پلاک تهران» داشتند و از این استان هم خارج شدند.


این خبرگزاری به نقل از یک منبع مطلع گفته که دکل ربوده شده «متعلق به مناطق نفت‌خیز جنوب و شرکت ملی حفاری نیست» بلکه «متعلق به یکی از شرکت‌های خصوصی بابک زنجانی است».


این دستکم دومین باری است که گزارش سرقت دکل نفتی در ایران منتشر می شود. پیشتر گم شدن یک دکل نفتی در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد خبرساز شده بود.


بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت ایران در دولت حسن روحانی تیرماه ۱۳۹۴ مفقود شدن دکل نفتی ایران در دوره آقای احمدی‌نژاد را تأیید کرده و گفته بود پرونده با شکایت وزارت نفت تشکیل شده است.

وزیر آموزش و پرورش ایران: نزدیک به ۲۰۰ هزار معلم کمبود داریم


 در سال تحصیلی جدی بیش از 16 و نیم میلیون دانش آموز و حدود یک میلیون معلم سال تحصیلی جدید را نزدیک به دو هفته پیش در ایران آغاز کردند


وزیر آموزش و پرورش ایران با تایید کمبود معلم در ایران گفت «نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر کمبود معلم داریم» او اما گزارش‌ها مبنی بر بی‌معلم ماندن کلاس‌ها را نادرست خواند.


رضا مراد صحرایی در گفتگو با خبرنگاران پس از جلسه هیات دولت گفت «اینکه بگویند معلم در کلاس نداریم را باید اصلاح کنند. همه آموزش و پرورش معلم‌اند. ده شغلی همه ما معلم است از دبیر تا وزیر. لذا وقتی کلاسی خالی است باقی معلمان ما می‌روند کلاس را پر می‌کنند و کار تدریس بچه‌ها ادامه پیدا می‌کند تا معلم اصلی به آنها ملحق شود.»


رضامراد صحرایی گفته که این مشکل در نتیجه سیاست های غلط دولت قبلی است و زیرمجموعه او در حال استخدام معلمان بیشتر است.


رسانه‌های داخل ایران در روزهای گذشته بارها گزارش‌هایی از کلاس‌های درسی منتشر کردند که بدون معلم مانده است. پیشتر یک نماینده مجلس هم گفته بود صندلی معلم در بیش از ۲۳ هزار کلاس خالی است.


وزیر آموزش و پرورش ایران گفت برای حل این مشکل «از خرداد ماه تا شهریور ۷۵ هزار معلم جدید در حال جذب هستند» و ادامه داد که «بخش دیگری از کمبود معلم از طریق بکارگیری معلمان بازنشسته و دانشجو معلمان برای سال تحصیلی جاری جبران شده است».

مولوی عبدالحمید: بدانید که زور جواب نمی‌دهد


 مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی، امام جمعه سنی‌های زاهدان در خطبه‌های نماز جمعه امروز، ۱۴ مهر گفت:«اگر حکومتی، مردم داری نداشته باشد آن حکومت ارزشی برای مردمش ندارد.»


او خطاب به مسئولان حکومتی گفت: « بدانید که زور جواب نمی‌دهد. تنها چیزی که جواب می‌دهد مردم داری است. این منطقه پر از طایفه است. طایفه بزرگ هیچ وقت نتوانسته به طایفه کوچکتر زور بگوید و در نهایت با حرف زدن و مذاکره با یکدیگر کنار آمده‌اند. این منطقه را هم قدرت نتوانسته امن کند و مردم استان امنیت منطقه را حفظ کرده‌اند.»


امام جمعه سنی‌های زاهدان با اشاره به حادثه پیش آمده برای آرمیتا گرواند، دانش آموزی که گزارش شده پس از حادثه متروی تهران در کما است گفت: «همه مردم ایران نگران سلامتی او هستند و تمام دنیا هم پیگیر خبر آن هستند. باید مسئله پیگیری شود و با مامور متخلف برخورد شود. تنها چیزی که می‌تواند این مردم را راضی کند برقراری عدالت و مجازات مقصران است.»


آرمیتا گراوند دختر ۱۶ ساله‌ای است که در مسیر مدرسه در ایستگاه مترو شهدا تهران به گفته مقام‌های جمهوری اسلامی به دلیل «افت فشار بیهوش»‌ شد و هم اکنون تحت تدابیر شدید امنیتی در یک بیمارستان نظامی بستری است. فعالان حقوق بشر گفتند که او در درگیری با پلیس حجاب در داخل مترو دچار آسیب شده است. خبری که دو شاهد عینی در گفتو گو با روزنامه گاردین آن را تایید کردند.


آقای اسماعیل زهی با اشاره به جمعه خونین زاهدان هم گفت: «مردم پس از یکسال هنوز به دنبال گرفتن حقشان هستند اما آن‌ها نمی‌خواهند شهر و استان نا امن بشود. او در پایان سخنانش با اشاره به برگزاری سالگرد خواهان این شد که این‌هفته مردم شعار ندهند و اعتراضشان را با سکوت نشان دهند.»

واکنش وزیر خارجه ایران به جایزه نرگس محمدی: قاسم سلیمانی لایق‌ترین نماد صلح جهانی است


 در یکی از نخستین واکنش‌های رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران به جایزه صلح نوبل که به نرگس محمدی اهدا شد، وزیر خارجه ایران در توییتی نوشت که قاسم سلیمانی «لایق‌ترین نماد صلح جهانی» است.


قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که از طریق حمایت مالی و تسلیحاتی از گروه‌های شبه‌نظامی شیعه در خاورمیانه، بر میزان نفوذ جمهوری اسلامی ایران در کشورهایی مانند عراق، یمن و سوریه افزوده بود.


این فرمانده عالی‌رتبه سپاه پاسداران، توسط ارتش ایالات متحده، درون خاک عراق ترور شد.


خبرگزاری‌های وابسته به جمهوری اسلامی و رسانه‌های داخلی به شکل کم‌سابقه‌ای، خبر اهدای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی را نادیده گرفتند.


حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران در توییتی که به این مناسبت منتشر کرد، نوشته است: «حضور دهها‌ میلیونی مردم در تشییع شهید ‌حاج قاسم سلیمانی در ایران و عراق و‌ همدلی جهانیان، باشکوه‌ترین و ماندگارترین اعطای جایزه صلح در تاریخ بود.»

هژار مام خسروی می‌گفت «ای‌کاش ایران آزاد شود و زن‌ها هر طور دلشان خواست لباس بپوشند»


 هژار مام‌ خسروی همیشه می‌گفت «کاش ایران آزاد بشه و زن‌ها هر طور که دلشان خواست لباس بپوشند». ۲۰ سالش بود و تازه از سربازی برگشته بود. در اعتراض‌های بوکان، با ۱۹ گلوله ساچمه‌اش کشته شد.


یک فرد نزدیک به خانواده او درباره نحوه کشته شدن او در روز ۲۶ آبان به بی‌بی‌سی گفت: «هر کسی که ۲۶ آبان در اعتراض‌های بوکان بود، دیده که یک سپاهی از بالکن خانه‌اش به هَژار که در خیابان بود، شلیک کرد. ۱۹ تا گلوله ساچمه‌ای بهش زد. به برادرش خبر دادند. با ماشین بردش بیمارستان. داخل بیمارستان شش نفر مسلح مانع می‌شدند که کسی از آشنایانش آنجا جمع بشن. هژار سه ساعت توی اتاق عمل بود. بعد خبر دادن که تموم کرده. مامورها ریختن بیمارستان و چهل- پنجاه تا موتوری مسلح مردم رو می‌ترسوندن که جمع نشن.»


در گواهی فوت هژار مام خسروی‌‌ علت فوت عملکرد وسایل جنگی در خارج از جنگ و اصابت جسم پرتابی پرشتاب یا ساچمه‌های تفنگ شکاری عنوان شده است.


در شب کشته شدن هژار مام خسروی، عده زیادی از معترضان در خیابان‌های بوکان بودند. ماموران به خانواده هژار گفتند به شرطی پیکر او را تحویل می‌دهند که بدون حضور کسی و همان شب دفنش کنند.

ایران به مقام هفتم بازی‌های آسیایی هانگژو چین رسید


 سارا بهمنیار ملی‌پوش کاراته در بازی‌های آسیایی هانگژو به مدال برنز دست یافت


۱۶ مهر ۱۴۰۲ - ۸ اکتبر ۲۰۲۳

کاروان اعزامی ایران به بازی‌های آسیایی با ۱۳ طلا، ۲۱ نقره و ۲۰ برنز به مقام هفتم بازیهای آسیایی هانگژو چین رسید. ایران در دوره قبلی بازی‌های آسیایی به رتبه ششم رسیده بود.


در رتبه‌بندی نهایی تیم چین با ۲۰۰ طلا، ۱۱۱ نقره، ۷۱ برنز و مجموع ۳۸۲ مدال در جایگاه اول رتبه‌بندی بازی‌های آسیایی قرار گرفت. تیم‌های ژاپن و کره جنوبی هم در جایگاه دوم وسوم این بازیها قرار گرفتند.


ایران نسبت به دوره قبلی بازی‌ها، هفت مدال طلا کمتر کسب کرد که باعث سقوط یک پله‌ای‌اش در رده بندی نهایی شد.


کاروان ایران در بازی‌های آسیایی ۲۰۱۸ جاکارتا ۲۰ مدال طلا، ۲۰ مدال نقره و ۲۲ مدال برنز کسب کرده بود.


یکی از ضعیف‌ترین نمایش‌ها در این دوره از بازی‌ها را تیم فوتبال ایران داشت که با شکست از تیم هنگ کنگ حذف شد.

اعتراض بیش از ۲۰۰ نفر از کنشگران مدنی و فعالان حقوق زنان به بازداشت‌های گیلان


 جلوه جواهری از فعالان شناخته شده جنبش زنان ایران در گیلان بازداشت شده است


۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۶ اوت ۲۰۲۳

بیش از ۲۰۰ نفر از کنشگران مدنی، سیاسی، هنرمندان و روزنامه نگاران با انتشار بیانیه‌ای با حمایت از فعالان مدنی بازداشت شده در گیلان، خواهان آزادی فوری آنان شده‌اند.


آنان در این بیانیه با اشاره به «فشار مضاعف بر فعالان جامعه مدنی و خانواده‌های کشته شدگان و بازداشت شدگان از سوی حاکمیت» در سالگرد کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد و آغاز اعتراضات ایران نوشته اند:«بازداشت جمعی از فعالان حقوق زنان و فعالین سیاسی در گیلان (متین یزدانی، جلوه جواهری، شیوا شاه‌سیاه، نگین رضایی، زهره و زهرا دادرس، یاسمین حشدری، فروغ سمیع‌نیا، آزاده چاوشیان، واحده خوش‌سیرت، سارا جهانی و هومن طاهری) و تکرار سناریوهای بی‌اعتبار درباره آن‌ها توسط وزارت اطلاعات و رسانه‌های وابسته به نهادهای امنیتی، از جمله فشارهای اخیر بر فعالان مدنی است که به وضوح از هراس نزدیک‌شدن به سالگرد خیزش ژینا نشات می‌گیرد و با هدف انتقام‌جویی علیه خیزش درون‌زای «زن، زندگی، آزادی» ادامه دارد.»


پروین اردلان، نوشین احمدی خراسانی، ترانه علیدوستی، آزاده بیزارگیتی، ژیلا بنی‌یعقوب، فریبا وفی، نیره توحیدی، مریم زندی، شبنم مقدمی و هستی امیری از جمله امضا کنندگان این بیانه‌اند.


در بیانیه اداره اطلاعات گیلان فعالان بازداشتی متهم به «فراهم کردم مقدمات اغتشاشات» شده‌اند. در این بیانیه آمده بود که این فعالان پول‌هایی دریافت کرده‌اند که «در پوشش کمک به خانواده‌ آسیب دیدگان وقایع سال گذشته بوده از نکات قابل تامل بود اما در عمل جز درصد اندکی، آنهم برای رعایت پوشش محل هزینه مابقی وجوه دریافتی وضعیت نامشخصی دارد که در دست بررسی می‌باشد.»


دستگاه‌های اطلاعاتی ایران سابقه طولانی در اتهامات جعلی و ساختگی و اعتراف‌گیری اجباری از زندانیان سیاسی دارند.

دادگاهی در تهران، دولت آمریکا را به پرداخت ۳۳۰ میلیون دلار به «خانواده قربانیان کودتای نوژه» محکوم کرد


 بر اساس آنچه که رسانه های ایران در زمان برگزاری دادگاه منتشر کرده بودند، نماینده ای به دفاع از دولت ایالات متحده در این دادگاه حضور نداشته است


۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۶ اوت ۲۰۲۳

قوه قضائیه ایران می گوید دادگاهی در تهران دولت آمریکا را بابت «طراحی و اجرای کودتای نوژه» به پرداخت ۳۳۰ میلیون دلار به خانواده قربانیان آن واقعه محکوم کرده است.

واقعه نوژه مربوط به سال ۱۳۵۹ است. ۱۸ تیر آن سال، جمعی از افسران ارتش ایران در قالب گروهی تحت رهبری شاپور بختیار، آخرین نخست‌وزیر قبل از انقلاب، با برنامه قبلی قصد داشتند نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی را ساقط کنند.

بر اساس این گزارش از این مبلغ، ۳۰ میلیون دلار بابت خسارات مادی و معنوی برای شاکیان و ۳۰۰ میلیون دلار بابت خسارات تنبیهی علیه دوت ایالات متحده است. این رای از سوی شعبه ۵۵ روابط بین الملل تهران مستقر در مجمع قضایی بهشتی صادر شده است.

بر اساس آنچه که رسانه های ایران در زمان برگزاری دادگاه منتشر کرده بودند، نماینده ای به دفاع از دولت ایالات متحده در این دادگاه حضور نداشته است. دو کشور ایران و آمریکا بیشتر از ۴۰ سال است که روابط سیاسی با یکدیگر ندارند اما سفارت سوئیس در تهران حافظ منافع ایالات متحده است.

جلسه محاکمه، سوم مرداد ماه یعنی یک ماه پیش برگزار شده بود. خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضائیه گفته بود که خانواده سه کشته شده واقعه نوژه از دولت آمریکا شکایت کرده بودند.

ردگیری موبایل مسروقه: از تجمع مخالفان حکومت ایران تا مسجدی در هلسینکی


 تعقیب رد پای مردی که موبایل زنی از مخالفان جمهوری اسلامی را در هلسینکی ربود ما را به سرنخی رساند که به یک مسجد می‌رسد.

پروین شکری، زنی بختیاری و اهل ایذه، یکی از ایرانیانی است که در تظاهرات خارج از کشور علیه جمهوری اسلامی فعال هستند. او در روز ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ بعد از برنامه‌ای در هلسینکی، پایتخت فنلاند، در حال پخش زنده در اینستاگرام برای مخاطبانش بود که ناگهان مردی گوشی تلفن همراه او را از دستش قاپید.

خانم شکری برای پس‌گرفتن موبایل به دنبال آن مرد دوید، اما به او نرسید.

بعد از حدود یک دقیقه تعقیب و گریز، مردی که موبایل را ربود بدون آن که بداند لایو اینستاگرام هنوز برقرار است، گوشی را به سمت صورت خودش برگرداند و چهره‌اش برای مخاطبان اینستاگرام آشکار شد.


بهروز حسین‌پور

پروین شکری می‌گوید او یک روحانی شیعه به نام بهروز حسین‌پور است که با مرکز اسلامی رسالت در هلسینکی هم همکاری داشته است.

خانم شکری به بی‌بی‌سی فارسی گفت: «خیلی مشکوک بود که یک نفر در فنلاند موبایل را بدزدد و فارسی حرف بزند.»

شباهت ظاهری فردی که بعد از ربودن موبایل در لایو اینستاگرام ظاهر می‌شود با بهروز حسین‌پور به اندازه‌ای است که یک نرم‌افزار شناسایی چهره هم با درصد بالایی تصویر او را منطبق بر تصاویر مختلف آقای حسین‌پور تشخیص می‌دهد.


مرکز اسلامی رسالت


بهروز حسین‌پور مدرس پیشین حوزه علمیه قم است و بنا بر اطلاعات وبسایت حوزه علمیه قم «سال‌ها در عرصه تبليغ خارج از كشور نيز فعاليت کرده» است.


اما ارتباط او با مرکز اسلامی رسالت در هلسینکی چیست؟


بنا به آنچه کانال تلگرامی مرکز اسلامی رسالت منتشر کرده، آقای حسین‌پور در مراسم محرم امسال و چند هفته پس از اتفاقی که برای پروین شکری افتاد جزو سخنرانان مرکز رسالت بوده است.


مرکز اسلامی رسالت را شهروندی ایرانی به نام مجید بهمن‌پور تاسیس کرده است . آقای بهمن‌پور بنا به یک گزارش تلویزیون ایران از سال ۶۰ تا ۶۳ از مسئولان فرهنگی هنری سپاه پاسداران بوده است.


او حدود ۱۱ سال پیش در مصاحبه‌ای با شبکه جام‌جم، شبکه رادیو و تلویزیون حکومتی ایران که برای ایرانیان خارج از کشور برنامه پخش می‌کند، گفت که مرکز اسلامی رسالت به عنوان «اولین مرکز اسلامی شیعیان فنلاند» در سال ۲۰۰۳ تاسیس و ساختمانی برای آن خریداری شد.


به گفته او سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در هلسینکی در این کار به او کمک کرد. عباس عراقچی، سفیر ایران در فنلاند بود و بعدتر به یکی از بلندپایه‌ترین دیپلمات‌های ایران بدل شد و مذاکره‌کننده ارشد اتمی بود.


مجید بهمن‌پور در همان مصاحبه با شبکه جام‌جم گفت که در اواخر دهه ۱۳۸۰ خورشیدی هم برای مرکز اسلامی رسالت ساختمان جدیدی با ۷۰۰ متر بنا و ۲ هزار متر مربع زمین در هلسینکی خریداری شده است.


با در نظر گرفتن بهای ۱۷۰۰ یورو برای هر متر مربع، که مرکز آمار فنلاند آن را به عنوان متوسط بهای ملک مسکونی در سال گذشته اعلام کرده، ارزش روز این ساختمان می‌تواند بیش از سه میلیون یورو باشد، آن هم بدون در نظر گرفتن آنکه ملک در هلسینکی، پایتخت، گران‌تر از متوسط کشور است.

قمار دولت برای ساخت شهرهای جدید در سرزمین‌های بدون آب


 شهرهای جدید در حاشیه کلانشهرهای ایران در شرایطی ساخته می‌شوند که همگی در کانون‌های بی‌آبی قرار دارند. این در حالی است که برخلاف مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری دولت ابراهیم رئیسی با برداشتن ممنوعیت استقرار صنایع در نزدیکی کلانشهرها موجب تمرکز جمعیت در اطراف آنها شده است.

شهرهای جدید در همان دشت‌هایی در حال ساخت هستند که به عنوان دشت ممنوعه معرفی شده و به شدت در معرض فرونشست زمین قرار دارند.

این شهرها بخشی از تبلیغات دولت برای حل مشکل مسکن شهروندان است. اما برخی صاحب‌نظران می‌گویند در پروژه‌های ساخت این شهرها به مساله کمبود آب در کشور توجهی نشده است.


سرزمین‌های بی‌آب

شهر جدید «شیخ‌بهایی» یکی از ۴ شهر جدید استان اصفهان است که در ۲۵ کیلومتری شمال شهر اصفهان در حال احداث است. دشت اصفهان به جز مشکل تامین آب اینک با فرونشست ۱۶ تا ۲۵ سانتی‌متری مواجه است.

علیرضا جعفری مدیرعامل شرکت عمران شهرهای جدید در ابتدای تیر امسال در مورد آغاز به کار فاز اجرایی ساخت این شهر گفت: «ظرفیت فاز اول شهر جدید شیخ بهایی ۳۰ هزار واحد مسکونی است و سرریز متقاضی نهضت ملی مسکن شهرهای جدید بهارستان، فولاد شهر و همچنین اصفهان در این شهر جدید مستقر خواهند شد.»

گزارش‌ها از کشته شدن دو نفر از معترضان در ایذه


 شماری از رسانه‌های حقوق بشری از جمله هه‌نگاو، و همچنین حساب‌های فعال شهروندخبرنگاری معترضان ایران، چون ۱۵۰۰ تصویر، از کشته شدن دست‌کم دو نفر از معترضان در شهر ایذه خبر داده‌اند. ایذه، در استان خوزستان، با کشته شدن کیان پیرفلک، کودک ۹ ساله در کانون توجه مخالفان حکومت بوده است.

خبرگزاری‌های فارس و تسنیم وابسته به سپاه پاسداران در خبرهایی بدون اشاره به نام کشته‌شدگان، از عملیات نیروهای امنیتی در بامداد یک شهریور و «تیراندازی متقابل» خبر داده‌‌اند که به کشته شدن دو نفر و دستگیری سه نفر دیگر انجامیده است.

۱۵۰۰ تصویر با انتشار تصاویری کشته‌شدگان را کمر طهماسبی و مهدی الماسی معرفی کرده و می‌گوید که آن‌ها نیمه شب یک شهریور در تیراندازی ماموران کشته شده‌اند.

گروهی از فعالان ایذه تصاویر استوری‌های اینستاگرام این دو نفر را منتشر کرده‌اند که نشان می‌دهد کمر طهماسبی از دوستان حسین سعیدی بوده است. او همچنین در اینستاگرامش از کیان پیرفلک و دیگر کشته‌شدگان ایذه، از جمله مصطفی احمدپور، محمود احمدی و مجاهد کورکور، زندانی محکوم به اعدام یاد می‌کرده است که از طرف مخالفان جمهوری اسلامی به «سرداران ایذه» معروف شده‌اند.

کمر طهماسبی، در آخرین استوری اینستاگرامش نوشته است: «به ‌امید آزادی، همیشه در مصاف مرگ نقاب از چهره می‌افتد.»

پس از کشته‌شدن آقای طهماسبی هم تصویری از او که پرچم شیر و خورشید نشان ایران در دست دارد‌ در شبکه‌‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود.

در گزارش‌های خبرگزاری‌های حکومتی کشته‌شدگان با عنوان «اشرار مسلح» توصیف شده‌اند. این عنوانی است که حکومت برای دامنه وسیعی از افراد از جمله گروهی از مخالفان خود به کار می‌برد.

در متن این گزارش‌ها آمده است که این عملیات در پی کشته شدن فردی به نام اکبر لیموچی و با درخواست‌های مردمی انجام شده است.

اکبر لیموچی، مدیر مسئول روزنامه توسعه جنوب بود که پیشتر در یک کافه در خیابان سلمان فارسی با گلوله کشته شد.


چند هفته پیش پلیس اصفهان اعلام کرد دو نفر را به اتهام قتل او دستگیر کرده است. انگیزه قتل «اختلافات شخصی قاتلان با این شخص» اعلام شد.

فضای ایذه از زمان کشته شدن کیان پیرفلک پرتنش بوده است.

حکومت می‌گوید «تروریست‌ها» به خودروی خانواده پیرفلک شلیک کردند، اما خانواده پیرفلک می‌گویند این ماموران بودند که آن‌ها را به رگبار بستند.

در خرداد ماه پویا مولایی‌راد پسرعموی زینب مولایی‌راد، مادر کیان پیرفلک، هم در مراسم تولد ده سالگی کیان در ایذه در تیراندازی مأموران کشته شد. یک مامور پلیس هم در همان روز کشته شد.

سکونت اتباع خارجی در اطراف زیارتگاه شاهچراغ ممنوع اعلام شد


 بدنبال حمله اخیر به زیارتگاه شاهچراغ در شیراز، مقامات ایران گفته‌اند که سکونت اتباع خارجی در محوطه اطراف این زیارتگاه «بطور کامل ممنوع است».


محمدهادی ایمانیه، استاندار فارس در یک کنفرانس خبری به مصوبه شورای امنیت در ایران اشاره کرده که بر اساس آن این ممنوعیت اعلام شده است.


بر همین اساس اعلام شده است که امنیت زیارتگاه «سیدعلاالدین حسین» مشهور به «آستانه» هم که در نزدیکی زیارتگاه شاهچراغ است، به سپاه پاسداران واگذار شده است.


بگفته آقای ایمانیه محدوده ۵۷ هکتاری اطراف شاهچراغ و زیارتگاه « سیدعلاءالدین حسین» شامل این ممنوعیت «کامل» برای شهروندان غیرایرانیست «مگر اینکه اداره اطلاعات، این اجازه را برای فرد یا افراد صادر کرده باشد.»


اقدامات اخیر در راستای آنچه مقامات ایران «تقویت امنیت» این زیارتگاه به اجرا گذاشته است و بگفته استاندار فارس قرار است دوربین‌‌هایی هم در این منطقه «ممنوعه نصب شود.»

از آرشیو؛ سده‌ ابراهیم گلستان؛ بخت بلند ما


عباس میلانی

نویسنده و پژوهشگر

یادداشت: این مطلب اولین بار به مناسبت ۹۹ سالگی تولد ابراهیم گلستان در ۲۴ مهر ۱۴۰۰ - ۱۶ اکتبر ۲۰۲۱ در بخش ناظران روی سایت بی‌بی‌سی فارسی منتشر شد و اکنون به مناسبت درگذشت او بازنشر می‌شود. در این مطلب نویسنده نگاهی داشته به یکی از فیلم‌های این هنرمند مطرح در سینمای ایران.

در بزرگداشت سده‌ی ابراهیم گلستان بر آن شدم که خشت و آینه اش را بازخوانی کنم. این واقعیت که دو سال پیش، مرکزی معتبر در ایتالیا سرانجام نسخه‌ی تازه و شفافی از این فیلم مهم تاریخی را ارائه کرده، هم کار این بازخوانی را آسان تر و هم لازم می‌کند.


گلستان در طول زندگی پربارش، چند مستند درخشان و دو فیلم بلند ساخته است. رسم رایج این است که بگویند مستندها هر یک به موضوعی متفاوت می‌پردازند و دو فیلم بلند هم، به رغم تنها شش سال فاصله پیوند چندانی از بابت سبک و درون‌مایه ندارند. گمان و گفتاری است به نظرم نادرست. فرید اسماعیلی در کتابی پرمغز نادرستی این باور در زمینه فیلم‌های گلستان را نشان داده است.


در واقع نه تنها در آن مستندها، بلکه در همه‌ی کارهای سینمایی‌اش گلستان کارگردانی به گفته‌ی فرانسوی‌ها «مؤلف» است. یعنی درون‌مایه‌هایی مشترک و سبک «امضای» زیبایی شناختی یکسانی همه‌ی این آثار را به هم پیوند می‌دهد. حتما روزی پژوهنده‌ای کار سترگ مقایسه‌ی این «امضا» با عکسهای تاریخی گلستان از رخدادهای مهم ایران را به انجام خواهد رساند- از تحولات جنوب در سال‌های پایانی جنگ جهانی دوم در ایران تا رخدادهای ۲۸ مرداد ودادگاه مصدق -. بررسی وجه اشتراک (و شاید تفاوت) این «امضا» با داستان‌های گلستان بخش دیگری از این پژوهش بایسته درباره‌ی این شخصیت بی‌مانند این سده‌ی ایران خواهد بود.


به گمانم وسوسه‌ی پیوسته‌ی گلستان در همه‌ی این آثار گونه‌گون دگرگونی ژرفی است که در ایران و جهان در جریان بوده (و هست). نه دولتیان، نه مردم، نه بیشتر روشنفکران، آماده و ساخته‌ی این دگرگونی نبودند. یا به رسمیتش نمی شناختند یا درکش نمی‌کردند، و یا به جدش نمی‌گرفتند. یا از نظر فکری و اخلاقی توان سامان بخشیدن به گذاری رهایی بخش از این دگرگونی گریزناپذیر را نداشتند. دراینجا می‌خواهم تنها با تأکید بر خشت و آینه و اشاراتی به اسرار گنج دره جنی در چند و چون این دلهره، دگرگونی، و پیش‌بینی‌های شگفت‌انگیز گلستان تامل کنم.

ابراهیم گلستان؛ نویسنده و فیلمسازی که ستایشگرانی پر‌شور و منتقدانی سرسخت داشت


 ابراهیم گلستان، داستان‌نویس، مترجم، فیلم‌نامه‌نویس، فیملساز و از پیشگامان موج نو در سینمای ایران، و از چهره‌های بحث انگیز روشنفکری کشور، سه‌شنبه ۲۲ اوت ۲۰۲۳ (۳۱ مرداد ۱۴۰۲) در خانه‌اش در بریتانیا درگذشت.


با آن که پس از سال ۱۳۵۲ فیلمی نساخت و از سال ۱۳۷۴ به بعد هم داستانی منتشر نکرد، مصاحبه‌ها و اظهار‌نظرهای نیشدارش در باره چهره‌های هنری ایران، و نیز روایت‌هایی که از رابطه عاشقانه‌اش با فروغ فرخزاد شاعر معاصر منتشر می‌شد، نام او را مطرح نگه داشت، همان گونه که تا اوایل دهه ۱۳۵۰ مناظره‌ها و جدال‌های قلمی منتقدان ادبی و سینمایی ایران در باره نوشته‌ها و فیلم‌های او جریان داشت. ناقدان آثار گلستان عمدتا به دو دسته ستایشگران پرشور و نکوهندگان بی‌چون‌و‌چرا تقسیم می‌شدند.


ابراهیم گلستان، با نام اولیه ابراهیم تقوی شیرازی، در سال ۱۳۰۱ شمسی در شیراز به دنیا آمد. پدرش مدیر روزنامه «گلستان» در شیراز بود.


در سال ۱۳۲۰ به تهران آمد و به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفت. در ۲۱ سالگی با دختر عمویش فخری گلستان ازدواج کرد و از او صاحب دو فرزند شد: کاوه گلستان، عکاس خبری ایرانی، که در مأموریتی در سال ۲۰۰۳ به همراه گروه خبری بی‌بی‌سی در عراق بر اثر انفجار مین کشته شد؛ و لیلی گلستان، مترجم، نویسنده و مسئول گالری گلستان در تهران.


گلستان در این دوره به عضویت حزب توده درآمد و تحصیل در دانشکدهٔ حقوق دانشگاه تهران را نیمه‌کاره رها کرد.

پس از مدتی به‌دنبال اختلاف با روش رهبران حزب توده، از آن جدا شد و به خبرنگاری، عکاسی و فیلم‌برداری برای شبکه‌های تلویزیونی بین‌المللی و آژانس‌های خبری مشغول شد.


در سال ۱۳۲۶ نخستین قصه‌اش را به نام به «دزدی رفته‌ها» نوشت که همان سال در ماهنامه مردم، ارگان حزب توده، و بعدها در ۱۳۲۸ در مجموعه‌ای با عنوان «آذر، ماه آخر پاییز» منتشر شد.

افزایش نقش امارات در پروژه‌های انرژی دریای خزر؛ از میدان‌های سردار جنگل و چالوس خبری نیست


 تصویری از کودکان آذربایجانی در دریای خزر


اطلاعات مقاله

نویسنده,امید شکری

شغل,روزنامه‌نگار و پژوهشگر امنیت انرژی


اوایل ماه گذشته، جمهوری آذربایجان پس از آغاز تولید گاز طبیعی از فاز دوم میدان «شاه‌دنیز» موفق شد تا میدان «آبشرون» را به عنوان دومین میدان بزرگ گاز طبیعی در دریای خزر با سرمایه گذاری خارجی و داخلی به بهره برداری برساند.

جمهوری آذربایجان در سالهای اخیر از میدان شاه دنیز سالیانه ۱۶ میلیارد متر مکعب گاز به ترکیه و اروپا گاز صادر کرده است. این میدان دارای ۳۵۰ میلیارد متر مکعب ذخایر گاز طبیعی و ۴۵ میلیون تن میعانات گازی است.

میدان «آبشرون» با عمق ۶۰۰ متری آب، عمیق‌ترین میدان دریای خزر و بیش از ۱۰ برابر عمیق‌تر از میدان «پارس جنوبی» قرار دارد. به همین دلیل، توسعه این میدان بسیار پیچیده بوده و چاه عمیق‌ترین دریای خزر به طول ۷۴۱۱ متر نیز در این میدان حفر شده است.

شرکت‌های دولتی و خصوصی انرژی امارات حضور فعالی در برخی پروژه‌های نفتی و گازی و حتی تجدیدپذیر در خاورمیانه تا دریای خزر داشته‌اند. امارات از ابزار سرمایه گذاری در بخش زیر ساختار انرژی کشورهای منطقه هم برای افزایش حجم تجارت بهره می گیرد و هم اینگونه سرمایه گذاری‌ها باعث می‌شوند تا اقتصاد این کشور به تدریج خود را با شرایط گذار انرژی و کاهش اتکا به درآمدهای نفتی وفق دهد.


فروش ۳۰ درصد سهام میدان آبشرون به امارات

شرکت نفت ابو‍ظبی جزییات قرارداد با طرف آذربایجانی را هفته گذشته نهایی کرد


روز جمعه ۱۳ مرداد ، رسانه های بین المللی به نقل از شرکت ملی نفت ابوظبی ( آدنوک ) اعلام کردند که این شرکت در نظر دارد ۳۰ درصد از سهام میدان گازی آبشرون در آب‌های جمهوری آذربایجان را خریداری کند. آدنوک به ترتیب ۱۵ درصد از سهام شرکتهای توتال فرانسه و سوکار آذربایجان در این پروژه را خریداری خواهد کرد.

مهدی قلیان: خواهرم به صورت آمنه‌سادات ذبیح‌پور، شاکی پرونده «تف کرد»


 سپیده قلیان با شکایت آمنه‌سادات ذبیح‌پور، خبرنگار صدا و سیما در حال محاکمه است


۳۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۲ اوت ۲۰۲۳

مهدی قلیان، برادر سپیده قلیان، می‌گوید که دادگاه خواهرش برای چندمین بار به دلیل «عدم رعایت حجاب اجباری»، در مجتمع قضایی کچویی، به صورت «غیرعلنی» برگزار شده است.

این واحد قضایی در محله درکه تهران و به طور ویژه برای زندانیان تشکیل شده است و امروز در شعبه ۱۲۰۷ کیفری آن، به شکایت آمنه‌سادات ذبیح‌پور علیه خانم قلیان رسیدگی شده است.

برادر خانم قلیان همچنین گفته که «قاضی جدید رسیدگی به اتهامات خواهرش»، خانم ذبیح‌پور را «سرانجام ملزم کرده» که در دادگاه حضور یابد.

آمنه‌سادات ذبیح‌‎پور خبرنگار صداوسیما است که همزمان با هفته سیزدهم اعتراضات سراسری ١٤٠١ ایران توسط اتحادیه اروپا به دلایلی از جمله «تولید و نشر اعترافات اجباری بازداشت‌شدگان»، به فهرست تحریم‌های اتحادیه اروپا افزوده شد.

به نوشته برادر خانم قلیان، شاکی «از همان بدو ورود به جلسه دادگاه»، طرح اتهاماتی «از قبیل جاسوسی و اغتشاش‌گری» را علیه خواهرش مطرح کرد.

چرا استادیوم اصلی ایران را به‌سرعت خراب کردند؟


 از نظر جمهوری اسلامی کمتر ورزشکاری مثل جواد فروغی است. این عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌گوید دو سال در سوریه به عنوان پرستار جزو «مدافعان حرم» بوده و تیراندازی را هم «اتفاقی» در زیر زمین بیمارستان بقیه‌الله شروع کرده و در آن ماهر شده است. اما وقتی صحبت از استادیوم آزادی می‌شود همین آقای فروغی می‌گوید: «وقتی آدم وارد مجموعه ورزشی آزادی می‌شود، یاد قبرستان می‌افتد و وقتی به استادیوم اصلی آن نگاه می‌کند مایه شرمساری ایرانی‌ها است.»


به‌راستی چرا استادیوم آزادی، فقط چند ساعت مانده به شروع فصل جدید لیگ برتر فوتبال ایران، تخریب شد و سازمان لیگ اعلام کرد که نمی‌تواند در این ورزشگاه پذیرای تماشاگر باشد؟


در حالی که سه ماه از پایان لیگ فصل قبل می‌گذشت و حتی وقتی اعلام شد که هفته اول بازی‌ها به علت گرمای شدید انجام نخواهد شد صحبتی از آن نبود که مسابقه‌ها در این ورزشگاه بدون تماشاگر انجام خواهد شد. در واقع همه خبرها تا قبل از آن حاکی از آن بود که نه تنها در این استادیوم طرفداران حضور خواهند داشت بلکه یکی از پنج ورزشگاهی است که مجوز ویژه حضور زنان برای آن گرفته شده است.


سازمان لیگ فدراسیون فوتبال ایران، چند روز به شروع مسابقه‌ها، اعلام کرده بود که پنج استادیوم آزادی تهران، یادگار امام تبریز، نقش جهان اصفهان گل گهر سیرجان و فولاد خوزستان می‌توانند پذیرای زنان تماشاگر باشند. همچنین قرار بود به‌مرور در طول فصل استادیوم‌‎های دیگری هم به این فهرست اضافه شوند.


اما فقط ۲۰ دقیقه به برگزاری نشست خبری تیم‌های پرسپولیس و آلومینیم اراک بعضی از خبرنگاران مطلع شدند که استادیوم آزادی امکان پذیرش تماشاگر ندارد.

گزارش عفو بین‌الملل از تشدید آزار خانواده کشته‌شدگان و درخواست از کشورها برای بازداشت عاملان کشتار اعتراضات در ایران


 تصاویری از تخریب مزار کشته‌شدگان اعتراضات سراسری پارسال/ عکس از سایت عفو بین‌الملل


عفو بین‌الملل می‌گوید مقامات ایران آزار و اذیت خانواده کسانی را که سال گذشته در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی»، «به طور غیرقانونی» به دست نیروهای امنیتی ایران کشته شدند، را «افزایش داده است».


در گزارش این سازمان مدافع حقوق بشر، همچنین حکومت جمهوری اسلامی باید به خانواده‌ها اجازه دهد تا مراسم اولین سالگرد کشته‌شدن آنها را برگزار کنند. عفو بین‌الملل در گزارشی که امروز منتشر کرده نوشته حکومت از «ارعاب خانواده‌ها برای ساکت کردن آنها و مصون ساختن عاملان این جنایات از مجازات» استفاده می‌کند.


در آستانه سالگرد کشته شدن مهسا (ژینا) امینی و اعتراضات سراسری سال گذشته که به کشته شدن صدها نفر منجر شد،‌ سازمان عفو بین‌الملل در یک گزارش ۴۳ صفحه‌ای که امروز دوشنبه ۲۱ اوت (۳۰ مرداد) منتشر کرده است از آزار و اذیت و ارعاب و تهدید خانواده کشته‌شدگان طی یکسال گذشته خبر داده است.


دیانا التاوی، معاون مدیر خاورمیانه و شمال آفریقا در سازمان عفو بین‌الملل با اشاره به مصونیت سیستماتیک مقامات در ایران از همه دولت‌ها خواست که با اعمال اصل «صلاحیت قضایی جهانی» برای مقامات ایرانی، از جمله افرادی که در زمان کشتار مردم مسئولیت فرماندهی داشتند و بر اساس قوانین بین‌المللی مظنون به مسئولیت کیفری درانجام این جنایات در آن زمان هستند، «حکم بازداشت صادر کنند.»


«صلاحیت قضایی جهانی» یک اصل حقوقی است که به دولت‌ها یا سازمان‌های بین‌المللی اجازه می‌دهد که درخصوص یک متهم، ادعای صلاحیت کیفری کنند، فارغ از اینکه کجا مرتکب جرم شده، ملیت او چیست و در چه کشوری اقامت دارد.

خواهر محمود مهرابی: برادرم را برای فعالیت مجازی به اعدام محکوم کردند

 خواهر محمود مهرابی: برادرم را برای فعالیت در فضای مجازی به اعدام محکوم کردند خواهر محمود مهرابی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام با انتشار ویدی...