دو یادداشت تصویری که مژگان افتخاری، مادر ژینا درباره او منتشر کرده است: اولی (سمت راست) مربوط به روز بازداشت و دومی در آستانه نوروز نوشته شده است
روزی که تصاویر مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد در خیابان وزرای تهران منتشر شد، بسیاری حیرت کرده بودند که او با مانتویی گشاد و بلند و روسری که بر سر دارد، اصلا چرا بازداشت شده است.
حکومت اصرار داشت که او بیماری داشته و در گشت ارشاد برایش اتفاقی نیفتاده است. اما دوربینهای داخل ماشین گشت ارشاد چه چیزی را ثبت کرده بودند که هیچگاه منتشر نشد؟
در شبکههای اجتماعی بعضی نوشتند «مهسا میتوانست دختر من باشد»، «مهسا میتوانست هر دختری باشد که دارد در خیابان راهش را میرود».
مرگ مهسا امینی تلنگری بود به جامعه عمدتا جوان ایران که خود را در او میدیدند؛ زنانی که برای زنده ماندن باید خود را نفی کنند. برای حفظ شغل، اخراج نشدن، گرفتن گذرنامه و حتی برای آنکه از بقالی سر کوچه ماست بخرند که روی دیوارش نوشته شده «از پذیرفتن زنان بدحجاب معذوریم». زنانی که ارزششان به یک پارچه بر روی سر کاسته شده است.
آذر نفیسی، نویسنده و استاد سابق دانشگاه جان هاپکینز در آمریکا، میگوید: «جمهوری اسلامی با روی کار آمدنش هویت تاریخی و فرهنگی و اجتماعی افراد را از آنها گرفت و کاری که مهسا و شعار زن، زندگی، آزادی کرد، تلاش برای بازپسگیری هویت از دست رفته است.»
به تعبیر او مهسا امینی که از کردستان برای گردش به تهران آمده بود، تبدیل به نمادی شد که گرچه به مرگ رسید، اما «ارثیهاش برای ما زندگی بود».