تجربه برگزاری انتخابات در ایران نشان داده است که زمان انتخابات، حکومت از زاویه مذهبی و ملی تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد که «رای دادن» با اهمیت است
اطلاعات مقاله
نویسنده,مسعود آذر
فرمانده سپاه پاسداران در سوم اسفندماه ۱۴۰۲، در نخستین روز از شروع تبلیغات انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری خطاب به مردم گفت: «روز جمعه برای رضای خدا، حمایت از وطن، اسلام، رهبر معظم انقلاب و اعتقادات پای صندوقهای رای حاضر شوید.»
این فرمانده نظامی در حالی مردم را دعوت به شرکت در انتخابات کرد که از پنج دلیلی که برای رفتن به پای صندوق رای آورده یک مورد آن برای «وطن» و بقیه موارد مربوط به مسایل اعتقادی و تحکیم پایههای ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی است.
در ۴۵ سال گذشته این نگاه کم و بیش به انتخابات و صندوق رای غالب بوده است و پس از گذشت این همه سال، یک سوال به طور فراگیرتر از گذشته، در افکار عمومی شکل گرفته است که «چرا باید رای داد؟»، آیا صرف «رای دادن» و حضور در پای صندوق رای به معنای مشارکت در اداره کشور است؟ آیا «رای ندادن» یک کنش سیاسی محسوب میشود و میتواند اهرم فشاری برای مردم باشد تا از طریق آن حکومت تن به خواسته معترضان بدهد و از اقتدارگرایی کوتاه بیاید و تن به ساز و کار دموکراسی دهد؟
شاید در تمام سالهایی که از عمر جمهوری اسلامی ایران میگذرد به اندازه امروز، دو مقوله مردم و انتخابات به عنوان دو لبه قیچی مشروعیت نظام را هدف قرار نداده است و به عبارتی شبکههای اجتماعی و طیفی از رسانههای موافق و مخالف حکومت درباره کنشگری در انتخابات ومشروعیت، نظام را از زوایای مختلف مورد بحث و بررسی قرار میدهند. هریک از آنها به فراخور دیدگاه و اعتقاداتشان از تحریم، رای دادن یا ندادن سخن میگویند. بیراهه نیست که چنین تقابلی پس از جنبش مهسا و اعتراضات سراسری سال گذشته عمیقتر شده است. به نظر میرسد این شکاف به سمتی رفته است که هیچ کدام از طرفین دعوا حاضر نیست که صدای دیگری را بشنوند.
تجربه برگزاری انتخابات در ایران نشان داده است که زمان انتخابات، حکومت از زاویه مذهبی، دینی و ملی تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد که امر «رای دادن» با اهمیت است و برای این منظور از «امام زمان» گرفته تا حس وطن پرستی و حتی ناموس مردم به میان میآید تا رای دهنده را متقاعد کند تا بین گزینههای مورد تائید شورای نگهبان، گزینه یا گزینههایی را انتخاب کنند.