مازندران؛ بیش از ۴ هزار دانش آموز برخلاف پیمان نامه حقوق کودک به مناطق عملیاتی اعزام شدند

 

خبرگزاری هرانا – برخلاف تعهدات بین المللی ایران تحت عنوان الحاق به پیمان نامه حقوق کودک و بخش عدم به کارگیری کودکان در امور نظامی، بیش از ۴ هزار دانش‌ آموز در استان مازندران به اردوی موسوم به “راهیان نور” اعزام شدند.


به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از فارس، معاون هماهنگ کننده سپاه کربلای مازندران از اعزام چند هزار دانش آموز به اردوی موسوم به “راهیان نور” خبر داد.


مجید مجیدی گفت: بیش از ۴ هزار دانش آموز تاکنون راهی مناطق عملیاتی جنوب کشور شدند.


مجیدی در ادامه مدعی شد که “برای مقابله با دشمن بهترین راه پیگیری اردوهای راهیان نور است.”


بر اساس پیمان نامه حقوق کودک، یک کودک، فرد زیر سن ۱۸ سال تعریف می شود. ایران از سال ۱۳۷۳ به این پیمان پیوسته است.بنابر این تعهدنامه، استفاده از کودکان و نوجوانان در نظامی‌گری ممنوع است، با این حال همچون بخش های کار کودکان، مجازات و اعدام و ازدواج قانونی کودکان، این قسمت از تعهدات نیز از سوی دولت ایران با آموزش نظامی و به کار گیری افراد زیر سن ۱۸ سال، نادیده گرفته می‌ شود.

مدارس غیر استاندارد؛ مسمومیت هفت دانش آموز بر اثر استنشاق گاز مونوکسید کربن در فسا


خبرگزاری هرانا – رییس اورژانس شهرستان فسا از مسمومیت هفت دانش آموز بر اثر استنشاق گاز مونوکسید کربن ناشی از سیستم گرمایشی ناایمن در یکی از مدارس دخترانه این شهرستان، خبر داد.


به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مهر، رییس اورژانس فسا از مسمومیت چند دانش آموز در این شهرستان خبر داد.


مصطفی بیژنی در این خصوص گفت: “در یکی از کلاس‌ های درس دبیرستان دخترانه در فسا، هفت دانش آموز به دلیل مشکل در لوله بخاری دچار مسمومیت با گاز مونوکسید کربن شدند.”


بیژنی همچنین اظهار داشت که شش دانش آموز در پی وخامت حال به بیمارستان منتقل شدند و تنی دیگر در مدرسه تحت درمان قرار گرفت.


او در پایان مدعی شد که حال عمومی دانش آموزان مسموم شده “رو به بهبود است”. 

شهرستان ری؛ ۲۲۰ دانش آموز برخلاف پیمان نامه حقوق کودک به مناطق عملیاتی اعزام شدند


 خبرگزاری هرانا – برخلاف تعهدات بین المللی ایران تحت عنوان الحاق به پیمان نامه حقوق کودک و بخش عدم به کارگیری کودکان در امور نظامی، ۲۲۰ دانش‌ آموز در شهرستان ری به اردوی موسوم به “راهیان نور” اعزام شدند.


به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از خبرگزاری بسیج، فرمانده سپاه جنوب شهرستان ری از اعزام ۲۲۰ دانش آموز به اردوی موسوم به “راهیان نور” خبر داد.


علی اصغر شهیری در این خصوص گفت: “صبح امروز این دانش آموزان که مقطع متوسطه دوم بودند با مشارکت آموزش و پرورش کهریزک و فشافویه به مناطق عملیاتی دوران جنگ اعزام شدند.”


به گفته وی، این دانش آموزان طی ۴ روز از مناطق عملیاتی فتح المبین، هویزه، شلمچه و اروند رود، بازدید خواهند کرد.


بر اساس پیمان نامه حقوق کودک، یک کودک، فرد زیر سن ۱۸ سال تعریف می شود. ایران از سال ۱۳۷۳ به این پیمان پیوسته است.بنابر این تعهدنامه، استفاده از کودکان و نوجوانان در نظامی‌گری ممنوع است، با این حال همچون بخش های کار کودکان، مجازات و اعدام و ازدواج قانونی کودکان، این قسمت از تعهدات نیز از سوی دولت ایران با آموزش نظامی و به کار گیری افراد زیر سن ۱۸ سال، نادیده گرفته می‌ شود.

گزارش اختصاصی بی‌بی‌سی از تنبیه خشن دانش‌آموزان در بوشهر


 بی‌بی‌سی به تصاویری دست یافته که خشونت فیزیکی علیه یک دانش‌آموز در ایران را نشان می‌دهد. بخش راستی‌آزمایی بی‌بی‌سی توانسته تایید کند که این تصاویر مربوط به مجتمع آموزشی البرز در خورموج در استان بوشهر است.


به گفته منبعی که این تصاویر را در اختیار بی‌بی‌سی قرار داده و همینطور، بر اساس تاریخ روی دوربین، این حادثه مربوط به آبان ۱۴۰۲ است.


در این تصاویر شخصی که به نظر می‌رسد مدیر مدرسه باشد در حضور چند بزرگسال دیگر که بنابر گزارش‌ها معلم‌ها و ناظم مدرسه هستند و همینطور کودکان دیگر، چند دانش آموز را کتک می‌زند.


این در حالی است که دبستان و پیش‌دبستانی خصوصی البرز، با انتشار تصاویر متعدد از فعالیت‌های کودکان در این مدرسه خود را آموزشگاهی «خاص و متفاوت» معرفی می‌کند.


در تصاویر تبلیغاتی این مدرسه در اینستاگرام، کامران صفتی، مدیر این مجتمع آموزشی، بارها در برنامه‌های مختلف در کنار کودکان دیده می‌شود، و در یکی از این تصاویر می‌گوید «عشقم این است که در کنار دانش‌آموزان باشم».


بی‌بی‌سی بعد از تماس های متعدد مدرسه البرز، در نهایت موفق شد با همسر مدیر صحبت کند که به نظر می‌رسد او هم از کارکنان این آموزشگاه است اما او حاضر نشد با خبرنگار این شبکه گفتگو کند.


منبعی که تصاویر خشونت علیه کودکان در مدرسه البرز را در اختیار بی‌بی‌سی قرار داده می‌گوید این رفتارپیش از این هم رخ داده اما حتی شکایت به آموزش و پرورش نتیجه‌ای نداشته است.


بی‌بی‌سی نمی‌تواند این ادعا را به طور مستقل تایید کند.


خشونت فیزیکی علیه دانش‌آموزان در ایران بارها رسانه‌ای شده است. این در حالی است که در قوانین جمهوری اسلامی ایران چنین رفتاری ممنوع است.


آیین‌نامه اجرایی مدارس می‌گوید ، «تنبیه بدنی دانش‌آموز و سوء‌رفتار با وی به هر دلیل و تحت هر شرایطی ممنوع است و با متخلفین برابر با قوانین و مقررات رفتار می‌شود.»

اختتامیه فیلم فجر؛ بوسه رئیس سینمایی بر روسری دختر خردسالش و سیمرغی که به «پدر موشکی ایران» رسید

 

محمد خزاعی،‌ رئیس سازمان سینمایی وزارت ارشاد ایران در اقدامی نمایشی در مراسم اختتامیه دو دختر خردسال خود را با روسری و چادر به روی سن برد و روسری یکی از آنها را بوسید


اطلاعات مقاله

نویسنده,مهرزاد فتوحی

مراسم اختتامیه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر عصر روز یکشنبه ۲۲ بهمن در سالن برج میلاد تهران برگزار شد. از غیبت بسیاری از سینماگران و اهالی فرهنگ و هنر ایران تا «حرکت تبلیغاتی» رئیس سازمان سینمایی و حضور دختر قاسم سلیمانی و یاد کردن از «پدر موشکی» سپاه، از جمله حاشیه‌های این مراسم بود که از نگاه‌ها پنهان نماند.


برخی از کاربران شبکه‌های اجتماعی با انتقاد از آنچه که «فضای سرد و بی‌روح» این مراسم خوانده شد و حضور تعداد بسیار کمی از سینماگران و هنرمندان مراسم اختتامیه را با مراسم یادبود «منیر سادات غیاثی» همسر علیرضا قربانی،‌ خواننده موسیقی مقایسه کردند که همزمان در مسجدی در شهرک غرب تهران برگزار شده بود و جمع بزرگی از چهره‌های فرهنگی و سینمایی در آن حضور داشتند.


چهل و دومین جشنواره فیلم فجر در حالی برگزار شد که تعداد زیادی از بازیگران و سینماگران مطرح آن به دلیل مخالفت خود با حجاب اجباری و یا حمایت از اعتراضات سال گذشته فعالیت‌شان ممنوع اعلام شده و حتی با محکومیت‌های قضایی رو به رو هستند.


با این همه خبرگزاری فارس مراسم دیشب را یکی از «بهترین اختتامیه‌های فیلم فجر» توصیف کرد.


آوردن کودکان با روسری و چادر برای صحه گذاشتن بر «پروپاگاندای حجاب اجباری»

سخنان محمد خزاعی،‌ رئیس سازمان امور سینمایی و سمعی بصری وزارت ارشاد ایران،‌ خوانش نادرست بخشی از دعای معروفی که در هنگام تحویل سال نو خوانده می‌شود ، آوردن دو دختر خردسالش با روسری و چادر و بوسیدن روسری یکی از آنها همه با انتقادهایی رو به رو شد.

متهمان پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش به «قصاص و حبس» محکوم شدند


 حسین فاضلی هریکندی، رئیس کل دادگستری استان البرز، گفته است که متهمان پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش-وحیده محمدی- به «قصاص و حبس‌های بلندمدت» محکوم شده‌اند. این احکام در دادگاه کیفری استان البرز صادر شده و قطعی نیست.


بر اساس رای صادر شده، متهم ردیف اول این پرونده به اتهام «قتل عمد» و با درخواست خانواده‌های مقتولین به «قصاص نفس» محکوم شده است. در دادگاه‌های قبلی از متهم ردیف اول بنام «کریم» یاد شده بود.


او همچنین برای اتهام «سرقت» به بیست سال حبس تعزیری، شلاق و دیه هم محکوم شده است.


«ورود به منزل به صورت غیرقانونی» و «تهدید با چاقو» از دیگر اتهامات اوست که مجموعا هشت سال حبس تعزیری و شلاق را هم برای او به همراه دارد.


به گفته رئیس دادگستری استان البرز متهمان ردیف دوم و سوم به اتهام «شروع به قتل» و «سرقت» مجموعا هر یک به ۳۶ سال حبس تعزیری، شلاق و دیه محکوم شده‌اند.

سعید عزیزی شهروند ایرانی سوئدی «به پنج سال زندان محکوم شده است»


 وکیل سعید عزیزی، شهروند ایرانی‌ سوئدی، که اخیرا در جریان سفری به تهران بازداشت شد می‌گوید که او به پنج سال حبس محکوم شده است. سوئد پیشتر بازداشت او را «بی‌دلیل» خوانده و خواستار آزادی او شده بود.


رضا شفاخانی روز شنبه در پستی در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت: «موکل سعید عزیزی شهروند ایرانی سوئدی، محبوس در زندان اوین، که از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به پنج سال حبس محکوم شده و دچار بیماری سرطان پروستات است، چندی پیش در زندان از روی پله افتاده و شرایط جسمانیش وخیم‌تر از پیش شده…»


خبرگزاری حقوق بشری هرانا گزارش می‌دهد که آقای عزیزی، ۶۳ ساله، روز ۲۱ آبان امسال در جریان سفری از سوئد به ایران در منزل شخصی خود در تهران بازداشت شد.


هرانا نوشت که اتهام این شهروند «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم» است.


دولت سوئد روز ۱۸ ژانویه بدون نام بردن از آقای عزیزی گفت که مقام‌های ایرانی اواخر ماه نوامبر یک شهروند ایرانی سوئدی در دهه ۶۰ زندگی را «بدون دلیلی مشخص» بازداشت کردند و خواستار آزادی فوری او شد.

روزنامه همشهری: مردم درک کنند که کار نظام لنگ حضور در انتخابات است


 روزنامه همشهری در یادداشتی با اشاره به مراسم‌های حکومتی ۲۲ بهمن، نوشت که «با وجود مشکلات اقتصادی، بیش از ۲۵میلیون نفر در راهپیمایی شرکت کردند» و اضافه کرد «با همه دردها و فشارهای بدخواهان، مردم همین که درک کنند کار نظام و انقلاب لنگ حضور در انتخابات است، پای کار خواهند آمد.»

با وجود بی‌میلی مردم، بیش از ۱۰۰ فعال اصلاح‌طلب خواهان مشارکت در انتخابات شدند

 



با وجود بی‌میلی شدید مردم و انتقادات گسترده، ۱۱۰ فعال سیاسی و رسانه‌ای اصلاح‌طلب با انتشار بیانیه‌ای خواستار شرکت در انتخابات پیش‌رو در ایران با رای دادن به «نامزدهای میانه‌رو» شدند. همزمان برخی دیگر از اصلاح‌طلبان از «دشواری‌های رای اعتراضی» سخن گفتند.


این فعالان سیاسی و رسانه‌ای با انتشار بیانیه‌ای که روز دوشنبه در روزنامه شرق منتشر شد، خواستار «روزنه‌گشایی احزاب و نیروهای سیاسی و مدنی در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ از طریق حمایت از ائتلافی از نامزدهای میانه‌رو، توسعه‌گرا و اصلاح‌گر در حوزه‌هایی که نامزدی برای رقابت مانده شدند».


در این بیانیه آمده که شرکت مردم در انتخابات و رای به این دسته از نامزدها منجر به «اقلیت خوب» در مجلس خواهد شد.


امضاکنندگان بیانیه ادامه دادند: «در فقدان یک اقلیت خوب احتمالا همچون مجلس یازدهم، با عقب‌گردهای بزرگ در همه این زمینه‌ها مواجه خواهیم بود.»


محمد فاضلی، مقصود فراستخواه، الیاس حضرتی، حمیدرضا جلائی‌پور، غلامحسین کرباسچی، اسماعیل گرامی مقدم، بهاره آروین، احمد شیرزاد، محمدرضا جلائی‌پور، محمدجواد روح، الهه کولایی، شهاب‌الدین طباطبایی و اکبر منتجبی از امضاکنندگان این بیانیه‌اند.


جلایی‌پور در گفت‌وگو با هم‌میهن در دفاع از حضور در انتخابات گفت: «اقلیت‌های موثر و باکیفیت هم در تاریخ مجلس ایران (هم در مجالس شورای ملی و هم در مجالس شورای اسلامی) و هم در سایر کشورها، تجربه‌های راهگشا، موثر و آموزنده‌ای داشته‌اند.»


پیشتر نیز حسن روحانی رییس‌جمهور پیشین، با وجود رد صلاحیت در انتخابات مجلس خبرگان، خواستار «رای اعتراضی» مردم در انتخابات شده بود.


در مقابل، برخی دیگر از فعالان سیاسی در ایران اجرای چنین راهکاری را دشوار دانسته‌اند.


حسین نقاشی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در یادداشتی در روزنامه هم‌میهن نوشت رای اعتراضی یک ابزار و وسیله است و یک توتم و امر مقدس نیست.


روز یکشنبه نتایج یک نظرسنجی درباره انتخابات مجلس شورای اسلامی نشان می‌داد که بیش از سه چهارم مردم ایران قصد شرکت در انتخابات پیش‌رو را ندارند و حدود ۷۵ درصد پاسخ‌دهندگان خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی‌اند.


نتایج نظرسنجی «نگرش ایرانیان به انتخابات ۱۴۰۲» که از سوی گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان (گمان) مستقر در هلند انجام شده، نشان می‌دهد که ۷۷ درصد شرکت‌کنندگان در این نظرسنجی اعلام کرده‌اند در انتخابات رای نمی‌دهند.

بلاتکلیفی سه شهروند بهائی بازداشت‌شده در ایران ادامه دارد


 بر اساس اطلاعات رسیده به ایران اینترنشنال، کیوان رحیمیان، ایمان رشیدی و یکتا فهندژ سعدی، شهروندان بهائی که در بازه زمانی ۲۷ تیر تا ۲۷ آذر به صورت جداگانه به دست نیروهای امنیتی در شهرهای تهران، یزد و شیراز بازداشت شده‌اند، همچنان به صورت بلاتکلیف در بازداشت‌اند.


از میان این افراد، کیوان رحیمیان در تاریخ ۲۷ تیر در تهران، ایمان رشیدی در ۱۳ مهر در یزد و یکتا فهندژ سعدی در تاریخ ۲۷ آذر در شیراز بازداشت شده است.


طبق اطلاعات ایران اینترنشنال، رحیمیان هم‌اکنون در زندان اوین، رشیدی در زندان یزد و فهندژ سعدی در بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز موسوم به پلاک ۱۰۰ به سر می‌برند.


یک منبع نزدیک به خانواده رشیدی به ایران اینترنشنال گفت که او‬ با وجود ارائه دفاع آخر و اتمام تحقیقات همچنان بی‌دلیل در بازداشت مانده و پرونده‌اش در دادگاه انقلاب یزد در دست بررسی است.


به گفته این منبع آگاه، قرار بازداشت موقت این شهروند بهائی در ۱۳ بهمن بار دیگر تمدید شده است.


رشیدی پیش از این هم به دلیل بهائی بودن سابقه بازداشت داشته و سال ۱۳۹۶ پس از پایان دوره محکومیت سه ساله خود از زندان آزاد شده بود. شبنم متحد، همسر او هم یک سال پیش از آن پس از تحمل دو سال حبس از زندان آزاد شده بود.


یکتا فهندژ سعدی با گذشت حدود دو ماه از زمان دستگیری، همچنان به صورت بلاتکلیف در بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز به سر می‌برد.


این پنجمین دستگیری فهندژ سعدی در ١٢ سال گذشته است.


بنا بر اطلاعات رسیده، ماموران امنیتی اموال شخصی این شهروند همچون لپ‌تاپ، گوشی تلفن همراه، كتاب‌ها، عكس‌ها و حتی جواهراتی كه نمادهای آیین بهائی روی آن حک شده بود را مصادره کرده‌اند.


ادامه بازداشت و بلاتکلیف رحیمیان در حالی است که جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات این شهروند بهائی روز ۱۶ دی‌ماه برگزار شده و دادگاه با آزادی موقت او با قرار وثیقه تا صدور حکم قطعی مخالفت کرده است.


او مترجم، روانشناش و از استادان دانشگاه مجازی بهائیان ایران است که پیش از این نیز سابقه بازداشت و تحمل حبس را داشته است.


رحیمیان در سال ۱۳۹۶ پس از تحمل پنچ سال حبس به‌ اتهام تدریس به جوانان محروم از تحصیل بهائی از زندان رجایی شهر کرج آزاد شده بود.


رحیم رحیمیان، پدر کیوان رحیمیان در ۱۵ فروردین سال ۱۳۶۳ به دلیل بهائی بودن تیرباران شد. پیکر او هرگز به خانواده‌اش تحویل داده نشد و احتمال می‌رود که در آرامگاه خاوران به خاک سپرده شده باشد.


آفاق خسروی‌زند، مادر کیوان رحیمیان روز سه‌شنبه ۳۰ آبان از دنیا رفت و پیکرش بدون اطلاع و اجازه خانواده، در گورستان خاوران به خاک سپرده شد.


در ماه‌های گذشته فشار نهادهای امنیتی و قضایی بر شهروندان بهائی تشدید شده است.


در همین رابطه جامعه جهانی بهائی روز ١٣ آذر در بیانیه‌ای به شرح «روش‌های جدید و بسیار خشن‌تر» پرداخت که «جمهوری اسلامی برای سرکوب بهائیان» از آن‌ها استفاده می‌کند.


منابع غیررسمی می‌گویند بیش از ۳۰۰ هزار شهروند بهائی در ایران زندگی می‌کنند، اما قانون اساسی جمهوری اسلامی تنها ادیان اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی‌گری را به رسمیت می‌شناسد.


بهائیان بزرگ‌ترین اقلیت دینی غیرمسلمان ایران هستند که از زمان انقلاب سال ۱۳۵۷ و استقرار جمهوری اسلامی به طور سیستماتیک هدف آزار و اذیت قرار گرفته‌اند.

مدیرمسئول روزنامه کیهان: جنس انتخابات و مراسم ۲۲ بهمن یکی و برای تایید نظام است


 حسین شریعتمداری، نماینده خامنه‌ای و مدیرمسئول روزنامه کیهان گفت: «جنس راهپیمایی ۲۲ بهمن و حضور در انتخابات یکی و هر دو برای تایید نظام است و در هر دو باید حضور پیدا کرد.»


او افزود با برگزاری مراسم حکومتی ۲۲ بهمن «حضور، اعتقاد و اعتماد مردم به نظام اسلامی را به رخ همه می‌کشیم.»

اعتراض ایرانیان به جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف همزمان با سالگرد انقلاب ۵۷


 گروه‌هایی از ایرانیان همزمان با سالگرد انقلاب ۵۷ در کشورهای مختلف جهان از جمله بلژیک، سوئد، استرالیا، آلمان، فرانسه، آمریکا، بریتانیا، دانمارک، آمریکا و کانادا با برگزاری تجمع‌هایی به نقض حقوق بشر در ایران و به ویژه افزایش اجرای حکم اعدام اعتراض کردند.


بر اساس گزارش‌ها و ویدیوهای رسیده به ایران اینترنشنال، جمعی از ایرانیان ساکن استکهلم در سوئد روز یکشنبه هم‌زمان با ۲۲ بهمن با حضور در خیابان اعتراض خود را به حکومت نشان داده و شعارهایی از جمله «زن زندگی آزادی» و «دموکراسی برای ایران» سر دادند.

در ونکوور کانادا، ایرانیان همزمان با چهل‌وپنجمین سالگرد انقلاب اسلامی مقابل آرت گالری در این شهر تجمع کردند و اعتراض خود را به حکومت ایران نشان دادند.


بهمن ۵۷ از نگاه نوه‌های انقلاب؛ «وضع باید عوض شود»


 شادی ملک‌پور

شغل,روزنامه‌نگار

یلدا ۱۷ ساله است. وقتی انقلاب شد حتی مادرش هم به دنیا نیامده بود. هر دو نسل بیش از چهار دهه زیر سایه حکومتی زندگی کرده‌اند که نقشی در انتخابش نداشته‌اند. آرزوی یلدا رفتن جمهوری اسلامی و نجات زنان از تبعیض است: «می‌خواهم همه این محدودیت‌های آزاردهنده و تحقیرآمیز از بین برود. به دنیا وصل شویم و بتوانیم راحت رفت و آمد کنیم. از کشورهای دیگر بیایند ایران را ببینند که چه زیباست.»


بیشتر دوستان یلدا به گفته خودش در آرزوی رفتن از ایران هستند. او که در تهران است، برایم تعریف کرد قبل از «جنبش زن، زندگی، آزادی،» قصد داشته برای همیشه کشورش را ترک کند؛ اما حالا تصمیمش عوض شده است: «با خودم گفتم حالا که این همه زن و دختر کشته و زندانی شدند، رفتن خیلی بی‌معرفتی است. می‌دانم تقصیر حکومت است که جوانان می‌روند، اما اگر همه برویم، چه کسی بماند با اینها مبارزه کند؟»


نوجوانانی که در ایران با آنها صحبت کرده یا نظرهایشان را خوانده‌ام و با نام مستعار از آنها یاد می‌کنم،‌ دل خوشی از انقلاب ۱۳۵۷ ندارند. در واقع حتی نهادهای وابسته به حکومت ایران هم می‌گویند بیشتر جوانان، خواهان تغییرات اساسی از جمله عوض شدن حکومت هستند. بر اساس نظرسنجی‌های رسمی که اعتبار آنها با توجه به مستقل نبودن زیر سوال است، اقلیتی در حدود ۱۲ درصد از جمهوری اسلامی رضایت کامل دارند و آن را بدون تغییر می‌خواهند.


در موج سوم نظرسنجی سراسری ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان که وزارت ارشاد اسلامی ایران سال ۱۳۹۴ انجام داد، ۲۸ درصد خواهان گذار از جمهوری اسلامی و ۶۰ درصد خواستار اصلاح وضع فعلی بوده‌اند و فقط ۱۲ درصد به جمهوری اسلامی اعتقاد کامل داشته‌اند. هم در این نظرسنجی هم در موج دوم پیمایش که سال ۱۳۸۲ انجام شده بود، جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله بیشترین جمعیت خواهان تغییر اساسی بوده‌اند.


نظرسنجی‌های غیررسمی دیگر در خارج از ایران در مورد درصد وفاداران به حکومت ایران نتیجه‌‌گیری تقریبا مشابهی دارند، اما براندازان را حدود ۶۰ درصد ارزیابی می‌کنند.

حکومت ایران چطور ۴۵ سال سختی اقتصادی را تاب آورد؟


 کوپن از آبان ۱۳۵۹ برای عرضه اجناسی مثل روغن، شکر، گوشت و ... وارد چرخه زندگی مردم شد


اطلاعات مقاله

نویسنده,امیرعلی زارع

 

آمارهای اقتصادی نشان می‌دهد که از زمان خروج آمریکا از توافق هسته‌ای در بهار ۱۳۹۷ و بعد از آن دوران شیوع کرونا، ایران دچار تورم فزاینده، رشد اقتصادی پایین و بیکاری بالا بخصوص برای زنان شده است. شرایطی که اقتصاد ایران را دچار نوعی بحران کرده است و راه خروج از آن هم عملا در دست بازیگران اقتصادی کشور نیست بلکه سیاست‌های کلی حکومت است که محدودیت‌ها را ایجاد کرده است.


محدودیت‌ها به دلیل دیدگاه‌های رهبران حکومت ایران کم و بیش در ۴۵ سال گذشته وجود داشته و عملا ایران از زمان انقلاب تا کنون همواره دچارمحدودیت‌های اقتصادی و فراز و فرود بوده است. بخش دیگر مشکلات اقتصادی ایران هم مربوط به ماهیت حکومت است که در دهه‌های اخیر بارها ثابت کرده می‌خواهد اقتصاد محدود به گروه‌های خاص باشد. دیدگاهی که به فساد مالی دامن می‌زند و فضای کسب و کار را ناامن می‌کند.


یکی از سوال‌هایی که سال‌هاست میان مردم مخصوصا مخالفان حکومت مطرح می‌شود، این است که حکومت ایران چطور توانسته ۴۵ سال تحریم و سختی اقتصادی را تاب بیاورد؟ یا یک کشور تا چه حد می‌تواند سختی اقتصادی را تحمل کند؟ آیا ممکن است دولت مانند یک شرکت خصوصی ورشکسته شود و مدیرانش برکنار شوند؟


فرار از ورشکستگی ملی

ورشکستگی برای یک کشور زمانی اتفاق می‌افتد که دیگر توان پرداخت بدهی‌های خود را نداشته باشد. و معمولا کشورها بدهی‌های بزرگی به کشورهای دیگر، سازمان‌های جهانی یا شرکت‌ها و بانک‌ها و موسسات مالی خارجی دارند. این بدهی می‌تواند به شکل وام یا اوراق قرضه یا اسناد مالی‌دیگری باشد که کشور مقروض پرداخت بدهی و سود آن را تضمین کرده باشد.


کشورهایی که نتوانند بدهی‌های خود را پرداخت کنند، دچار ورشکستگی می‌شوند. اما نوع ورشکستگی کشورها با شرکت‌های خصوصی تفاوت دارد. در حالی که شرکت‌های ورشکسته باید اموال و دارایی‌های خود را به بدهکاران و کارمندان بدهند و مدیرانش هم برکنار شوند، کشورها وقتی توان پرداخت بدهی‌های خود را ندارند، با طلبکاران وارد گفتگو می‌شوند و در نهایت هم به توافق می‌رسد. البته ممکن است معنی این تفاوت بدهی‌های چند برابری برای نسل‌های آینده باشد. آرژانتین یکی از نمونه‌های مشهور است که در بیست سال اخیر سه بار ورشکسته شده است.

۴۵ سال پس از انقلاب، آیا ایران در شرایط انقلابی دیگر است؟


چهل و پنج سال پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، ایران در شرایطی قرار دارد که بسیاری معتقدند تغییری عمده نه تنها لازم است، بلکه لاجرم رخ می دهد. طی پنج سال گذشته، چند مرحله اعتراضات گسترده برپاشده و شمار قابل توجهی کشته و آسیب دیده به جای گذاشت.


یک هواپیمای مسافربری توسط موشک سپاه سرنگون شده و حکومت درباره‌اش تا چند روز دروغ گفت، اقدامی که ضربه‌‌ای غیر قابل برگشت به مشروعیت حکومت زده است. دو انتخابات با مشارکت بسیار اندک برپا شده، به گونه‌ای که بخش عمده ای از خودی‌های نظام هم از دایره تنگی که شورای نگهبان ترسیم کرده بیرون افتاده‌اند. مسئله جانشینی رهبر جمهوری اسلامی ایران موضوع داغ و حساس دیگری است که خود جمهوری اسلامی هم می داند از آن گریزی نیست اما هیچ اشاره روشنی به آن نمی کند.


برای بخش عمده ای ازمردم، گذر از جمهوری اسلامی ، تنها راه مسلم است اما شیوه این گذر، نامشخص است. دراعتراضات سال ۱۴۰۱، عده‌ای به این نتیجه رسیدیند که انقلابی دیگر لازم است و حتی اسم آن اعتراضات را هم «انقلاب ژینا» گذاشتند.


در برنامه پرسش و پاسخ ، تلاش بی بی سی این بود که رابطه مستقیمی بین مخاطبان و صاحبنظران برقرارکند. آنها حول مسئله انقلاب سال ۱۳۵۷ و شرایط کنونی کشور با هم اختلاف نظر داشتند. برخی خود در انقلاب حاضر و بعضی از آغاز مخالف حکومت جمهوری اسلامی ایران بودند. درباره وضعیت فعلی و اینکه از این نقطه چطور باید گذر کرد هم، نظراتشان شنیدنی بود.


برنامه پرسش و پاسخ

مخاطبان از بخشهای مختلف جامعه انتخاب شدند. از جمله تلاش شد که از آسیب دیدگان وقربانیان اعتراضات اخیر و از خانواده پرواز اوکراینی هم در مخاطبانی که در برنامه حاضر باشند. همینطور کسانی که به تازگی مجبور به ترک کشور شدند، یا افرادی که اعضای خانواده شان در قبل و بعد از انقلاب زندانی سیاسی بودند. ترکیب مخاطبان حاضر هم به گونه ای بود که نگاههای مختلفی را نمایندگی کنند. 

سگ‌های بی‌صاحب مانع فرود هواپیمایی در فرودگاه مهرآباد شدند؛ مشکل در کجاست؟


 مقابله با سگ‌های بدون صاحب چالشی است همزمان برای سازمان‌های متولی در ایران و فعالان محیط زیست.


اطلاعات مقاله

نویسنده,فرن تقی‌زاده

براساس گزارش‌های رسانه‌های ایران روز سه‌شنبه (۱۷ بهمن) به علت «وجود چند سگ در باند فرودگاه مهرآباد تهران» یک هواپیمای «پویا» از مقصد شیراز، نتوانست فرود بیاید.


این اولین باری بود که حضور سگ‌های بدون صاحب در باند فرودگاه در ایران خبرساز می‌شد.


ساماندهی سگ‌های بدون صاحب از اصلی‌ترین دغدغه‌هایی است که سال‌هاست در ایران وجود دارد. شاید نبود یک سازمان متولی، که مسئولیت مستقیمی در این خصوص داشته باشد، و فقدان دستورالعمل یا قوانین لازم از جمله مهمترین مواردی است که همیشه از آن صحبت می‌شود.


شادی مالکی، معاون امور مناطق سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران، گفته است برآورد دقیقی از تعداد سگ‌های بدون صاحب در سطح شهر وجود ندارد و گزارش‌ها و بازدیدهای میدانی حاكی از وجود «۵ تا ۶ هزار سگ بدون صاحب» در سطح شهر تهران، پایتخت، است.


پدیده سگ‌های بدون صاحب فقط مختص تهران نیست. در ماه‌های گذشته حوادثی که در شهرهای مختلف اتفاق افتاده خبرساز شده است. تبریز یکی از آنهاست.

درخواست تجدیدنظر حمید نوری در دیوان عالی سوئد چگونه پیش می‌رود؟


 دلجو آبادی

شغل,پژوهشگر حقوق بشر

پس از صدور حکم دادگاه تجدیدنظر در ۱۹ دسامبر ۲۰۲۳، وکلای مدافع حمید نوری که به خاطر مشارکت در اعدام‌های دسته‎‌جمعی زندانیان در سال ۱۳۶۷ به حبس ابد محکوم شده است، از دیوان عالی سوئد «درخواست تجدیدنظر کردند.»


وکلای مدافع حمید نوری پس از ارسال درخواست تجدیدنظرخواهی اولیه در تاریخ ۱۰ ژانویه امسال، این درخواست را ۳۱ ژانویه تکمیل کردند. دیوان عالی کشور سوئد در چند ماه آینده درباره اینکه آیا به خواسته‌های وکلای مدافع رسیدگی می‌کند یا نه تصمیم خواهد گرفت.


دادگاه ناحیه اِستکهلم سوئد تابستان سال ۲۰۲۲ میلادی، حمید نوری دستیار دادیار در زندان گوهردشت در زمان کشتار ۱۳۶۷ را به حبس ابد، پرداخت خسارت به شاکیان، و اخراج از کشور محکوم کرده بود.


۱۷ماه پس از آن، دادگاه تجدیدنظر سِویا (SVEA) سوئد در حکمی به تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۳ (۲۷ آذر ۱۴۰۲) عمده ارزیابی‌‎ها و تمام محکومیت‎‌های‎ حمید نوری را تایید کرد.


در این یادداشت به روند رسیدگی دو مرحله‌ای دیوان عالی کشور سوئد و تاریخ‌های احتمالی صدور رای دیوان در دو مرحله رسیدگی به پرونده حمید نوری می‌‍پردازیم.

گزارش ویژه: دستفروشی بعد از فیلتر شدن اینستاگرام در ایران


 بهرنگ تاج‌دین

شغل,خبرنگار اقتصادی بی‌بی‌سی فارس

دلارام* از طریق صفحه‌اش در اینستاگرام محصولات محلی خانگی و روستایی مانند لواشک، میوه و سبزی خشک می‌فروشد. او می‌گوید هدفش از راه‌اندازی این کسب‌وکار این بود که «زنان روستایی بتوانند دسترسی مستقیم‌تری به بازار داشته باشند» و در این زمینه نسبتا هم موفق بود: «از یکی از زنانی که با آن‌ها کار می‌کردم، این‌قدر خرید می‌کردم که دیگر نمی‌رفت دستفروشی.»


ولی در آخرین روزهای تابستان شرایط به یک‌باره تغییر کرد. با شروع اعتراض‌ها به کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد، جمهوری اسلامی اینستاگرام را فیلتر کرد. کسب‌وکار دلارام هم تعطیل شد: «نه آن‌که نیاز به کار کردن نداشته باشیم. حتی یک مدت سر کاری برگشتم که آن را رها کرده بودم.»


با کم شدن فعالیت صفحه، بعضی از زنانی که محصولاتشان را از طریق دلارام به مشتریان می‌فروختند، ناچار شدند به همان کارهای قبلی نظیر دستفروشی روی بیاورند.


او چند ماه بعد یک کانال تلگرام هم راه انداخت؛ ولی می‌گوید بعد از یک سال و اندی «صفحه من دیگر به روزهای اوجش برنگشت.»


ضرر یک میلیارد و ششصد میلیون دلاری

فیلترینگ اینستاگرام احتمالاً به درآمد صدها هزار نفر دیگر هم مانند دلارام ضربه زده است. طبق برآورد مرکز دولتی «توسعه تجارت الکترونیکی» ایران، در سال ۱۴۰۰ بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ هزار کسب‌وکار در اینستاگرام فعال بودند و شغل ۶۰۰ تا ۸۰۰ هزار نفر به این شبکه وابسته بود.

واکنش‌های انتقادی به سفر معاون کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل به ایران همزمان با وضعیت وخیم حقوق بشر و افزایش اعدام‌ها


 بنابر گزارش‌ها، ندی الناشف، معاون دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل قرار است امروزشنبه سوم فوریه (۱۴ بهمن) به ایران برود.


ندی الناشف قرار است در سفر سه روزه خود، دو موضوع حقوق بشری «اعدام» و «حقوق زنان» در ایران را بررسی کند.


برنامه سفر این مقام عالی‌رتبه حقوق بشر سازمان ملل انتقادهای زیادی همراه داشته و منتقدان، این سوال را مطرح کرده‌اند که این سفر چه دستاوردی خواهد داشت.


فعالان حقوق بشر ضمن اشاره به وخامت چشمگیر وضعیت حقوق بشر و افزایش فضای تهدید، ارعاب، دستگیری و به ویژه اعدام‌ها در ایران ابراز نگرانی می‌کنند که جمهوری اسلامی می‌خواهد قبل از انتشار گزارش کمیته حقیقت یاب سازمان ملل از سفر خانم ندی الناشف استفاده ابزاری کند.


طی هفته‌های اخیر، اجرای احکام اعدام‌ در ایران به شکل کم‌سابقه‌ای افزایش یافته است.

روایتی مدرن از عشقی کهن؛ داستان بیژن و منیژه با سایه و عروسک و ماسک


 بی‌تا ملکوتی

شغل,نویسنده، شاعر و منتقد هنری

«ترانه‌ شمال» نام جدیدترین اثر نمایشی حمید رحمانیان، هنرمند ایرانی- آمریکایی در طول ۸۰ دقیقه، داستان بیژن و منیژه از داستان‌های عاشقانه‌ی شاهنامه را روایت می‌کند.


در اجرای دانشگاه جرج میسن واشنگتن دی سی، بیش از ۱۴۰۰ نفر به تماشای نمایش عروسکی سایه «ترانه‌ شمال» نشستند.


حمید رحمانیان، گرافیست، فیلمساز، کارگردان تئاتر و تصویرگر مقیم نیویورک است که از شانزده سال پیش روی شاهنامه و داستان‌های مختلف آن کار می‌کند تا فرهنگ و نقاشی ایرانی را به مخاطبان انگلیسی زبان معرفی کند.


او برای این کار، یکی از کهن‌ترین کتاب حماسی ایرانیان را با مدرن ترین روش‌های تکنیکی هنری و هنر دیجیتال در هم آمیخته تا نتیجه کار جذاب و تاثیرگذار باشد.


معرفی داستان‌های حماسی شاهنامه به مخاطب غربی

آقای رحمانیان از ابتدای فعالیت هنری خود در آمریکا، زبان انگلیسی را برای معرفی شاهنامه فردوسی برگزیده و تا کنون چندین کتاب، کنسرت موسیقی و نمایش عروسکی سایه را از این اثر سترگ حماسی، به جامعه آمریکا معرفی کرده است.

فغانی، داوری که به تصمیم‌های سخت‌گیرانه‌اش معروف است


بهناز میرمطهریان

شغل,خبرنگار

علیرضا فغانی با اخراج آیمن حسین، بازیکن تیم ملی عراق در بازی مقابل اردن در مرحله یک هشتم نهایی جام ملت‌های آسیا در روز دوشنبه (۹ بهمن ماه، ۲۹ ژانویه)، خبرساز شد. جنجال اصلی هم از آنجا شروع شد که در دقیقه ۷۶ بازی، وقتی عراق گل دوم را به اردن زد، آیمن حسین، شادی گلی داشت که همان شادی گل منجر به دریافت کارت زرد دوم و اخراج از زمین بازی از سوی فغانی شد.


هر چند حتی کارشناسان داوری عراقی هم تصمیم فغانی را کاملا صحیح اعلام کردند اما باخت عراق در این بازی که متأثر از اخراج حسین بود و حذف این تیم، خشم هواداران عراقی را در پی داشته است؛ تا جایی که آن‌ها با پخش کردن اطلاعات شخصی فغانی مثل شماره تلفن و آدرس محل سکونتش، او را تهدید به مرگ می‌کنند و حتی برادرش محمدرضا نیز از این تهدیدها در امان نبوده است.


عده‌ای از هواداران تیم ملی فوتبال عراق، این تصمیم فغانی را به حساب دشمنی‌اش با عراق گذاشته‌اند. حتی جاسم کرار هم در پستی اینستاگرامی به کارت‌های قرمزی که از فغانی گرفته اشاره کرده و گفته که این‌ها به خاطر نفرتی است که فغانی از عراق و بازیکنان عراقی داشته است.


جالب است اما بدانید که فغانی در تمام سال‌های داوری‌اش از این دست تصمیم‌های جنجالی کم نداشته است. چه داخل زمین و چه بیرون از زمین فوتبال.


فغانی: در لحظه تصمیم می‌گیرم

علیرضا فغانی بارها درباره تصمیم‌های سخت‌گیرانه‌اش در زمین فوتبال گفته که چارچوب‌های مشخصی برای خود دارد و هرکسی از این مرزها عبور کند، با او برخوردی جدی می‌کند. 

انتخابات؛ دعوای «حیدری- نعمتی» اصولگرایان برای تصاحب کرسی‌ها


 انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ برگزار می‌شود


اطلاعات مقاله

نویسنده,مسعود آذر

به زودی در ایران انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری برگزار می‌شود. شورای نگهبان تکلیف نامزدها را روشن کرده است و به گفته تعدادی از اصولگریان از جمله حمیدرضا ترقی، عضو ارشد حزب موتلفه اسلامی ۸۳ درصد کاندیدا‌های تایید صلاحیت شده در سطح کشور از اصولگرایان، ۵ درصد از جریان مستقل و اعتدالگرا و ۱۲ درصد هم از اصلاح طلبان هستند. در چنین شرایطی پیش بینی شده است که از ۲۹۰ کرسی مجلس دست‌کم ۲۵۰ کرسی به اصولگریان خواهد رسید و آنها نیز اذعان دارند که رقابت برسر کرسی‌های مجلس، درون گروهی و در بین خودشان است.


اخبار و گزارش‌های منتشره در رسانه‌های نزدیک به اصولگرایان نشان می‌دهد که رقابتی که هم اکنون در بین آنها در جریان است بیشتر حول این محور می‌گردد که کدام گروه از آنها «انقلابی‌تر» است و بیشتر خط ومشی رهبر جمهوری اسلامی را دنبال می‌کند. در این میان بخشی از گروه‌های اصولگرا خودشان را شایسته‌تر می‌دانند و گاهی طرف مقابل را متهم به فساد و باج‌گیری و دریافت رشوه و حق‌حساب می‌کند.


این دعواها بعضی اوقات به صحنه رسانه‌ها کشیده می‌شود و با واکنش‌های زیادی روبرو می‌شود. در این شرایط گاهی رهبر جمهوری اسلامی وارد صحنه می‌شود و گاهی کسانی مانند مهدی فضائلی، عضو دفتر نشر علی خامنه‌ای تلاش می‌کنند از ادامه تنش‌ها جلوگیری کنند. آقای فضائلی روز جمعه هفتم بهمن‌ماه، در پی بالا گرفتن ماجرای دریافت سکه طلا از سوی یک نماینده مجلس، در شبکه ایکس با هشتگ «اخلاق انتخاباتی» سخنان رهبر جمهوری اسلامی را یادآروی کرد و نوشت «انتخابات را صحنه جنگ قدرت قرار ندهید ... انتخابات، میدان مسابقه خدمت است...». این سخنان واکنش‌هایی در پی داشت از جمله کاربری که در پاسخ به آقای فضائلی نوشت «البته مسابقه خدمت به خود، خانواده خود، اطرافیان خود و باند و دسته خود».


عباس عبدی، روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب روز شنبه هفتم بهمن‌ماه در روزنامه اعتماد، دعوای درون گروهی اصولگریان و واکنش آنها برسر علنی شدن مسایلی مانند فساد را دعوای «حیدری- نعمتی» توصیف کرده است که هر دو طرف خودشان را حق و شایسته‌ و برتر می‌دانند.


آقای عبدی با اشاره به اتهاماتی که گروه‌های سیاسی به هم می‌زنند نوشته است: «اگر این اتهامات علنی گفته نمی‌شد و در گوش آقایان یا در یک جلسه خصوصی گفته می‌شد، کسی برای رسیدگی به آن اقدامی نمی‌کرد، چون مساله، مبارزه با فساد نیست، فقط آبروی خودشان مهم است... معلوم است که این رویکرد، به معنای ضد فساد بودن نیست، یک دعوای حیدری و نعمتی برای به سکوت کشاندن یکدیگر است».

فرهاد سلیمی بدون امکان ملاقات آخر با خانواده اعدام شده است


 یکی از نزدیکان فرهاد سلیمی، زندانی کرد، در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی تایید کرد که حکم اعدام او صبح روز سه‌شنبه سوم بهمن ماه در زندان قزلحضار اجرا شده است. به گفته او جسد آقای سلیمی به خانواده‌اش تحویل شده و قرار است در شهر صاحب، در نزدیکی سقز، به خاک سپرده شود.


فرهاد سلیمی بعد از ۱۴ سال زندان اعدام شد و اجازه ملاقات آخر با خانواده‌اش را پیدا نکرد.


به گفته یکی از نزدیکانش، با وجود اینکه خانواده او برای ملاقات آخر قبل از اعدام فراخوانده شده بودند، با تمسخر «مسئولان زندان» روبرو شدند:


«آنها را مسخره کردند، یک بار گفتند ساعت ۱۲ بیایید. بعد مادرش رفت و گفتند چهارشنبه اعدام می‌شود، ولی بعد تماس گرفتند گفتند بیایید جنازه را تحویل بگیرید.»


فرهاد سلیمی به همراه شش متهم دیگر، به نام‌های ایوب کریمی، قاسم آبسته، داوود عبداللهی، انور خضری، کامران شیخه و خسرو بشارت، با سه اتهام «عضویت در گروهک غیرقانونی القاعده و محاربه و افساد فی‌الارض»، «قبول مال مسروقه و کمک به مجرم برای خلاصی از محکمه و قتل» و در نهایت «معاونت در قتل عبدالرحیم تینا، خرید و فروش، نگهداری و حمل‌و‌نقل اسلحه و مهمات جنگی» به اعدام محکوم شده بود.

محدودیت در رشته‌های دانشگاهی مربوط به «فن‌آوری حساس» در کانادا برای اتباع چند کشور از جمله ایران


 باران عباسی

دولت کانادا اخیرا سیاست جدیدی درباره تامین مالی تحقیقات در زمینه «فناوری‌های حساس» اعلام کرده که نگرانی‌هایی در جامعه آکادمیک در ایران برانگیخته است. بسیاری در شبکه‌های اجتماعی تصور کردند این‌ قانون به معنای تحریم دانشجوهای دانشگاه‌های ایران است.


اما این قانون جدید چه می‌گوید؟


بر اساس این تصمیم، اگر موسسات آموزشی و دانشگاه‌های کانادایی برای انجام تحقیق روی «فناوری‌های حساس» با بعضی موسسات چینی، ایرانی و روسی در ارتباط باشند، از وام دولتی محروم خواهند شد.


«فناوری حساس» چیست؟

وزارت نوآوری، علوم و توسعه اقتصادی کانادا دو فهرست در رابطه با سیاست جدید پژوهشی خود منتشر کرده است. فهرست اول شامل حوزه‌های «تحقیقات فناوری حساس» است که کانادا می‌گوید برای توسعه این کشور مهم هستند، اما ممکن است بعضی دولت‌های خارجی یا افرادی که مستقل از دولت‌ها فعالیت می‌کنند هم از آن‌ها برای ضربه‌زدن به امنیت ملی کانادا استفاده کنند.


در این فهرست ۱۱ حوزه پژوهشی دیده می‌شود از جمله «فضا، هوافضا و ماهواره»، «هوش مصنوعی»، «علوم و تکنولوژی کوآنتومی»، «سلاح‌های پیشرفته»، «تکنولوژی پیشرفته انرژی»، «رباتیک و سیستم‌های خودکار» و «تکنولوژی علوم زیستی، پزشکی و بهداشت و درمان».

خودکشی در ایران و پزشکانی که خود به کمک نیاز دارند


دستیاران تخصصی پزشکی در ایران از فشارهای کاری فراوان می‌گویند


اطلاعات مقاله

نویسنده,فرن تقی‌زاده

شغل,بی‌بی‌سی

۴ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۴ ژانویه ۲۰۲۴

در این خبر موضوعی مربوط به خودکشی مورد بررسی قرار گرفته است. اگر به خودکشی فکر می‌کنید، در ایران با اورژانس اجتماعی با شماره تلفن ۱۲۳ تماس بگیرید؛ در افغانستان با شماره ۱۱۹، در بریتانیا با خیریه سماریتن ۱۱۶۱۲۳ و در آمریکا و کانادا ۹۱۱.


پزشکان در مراکز درمانی آخرین راه نجات کسانی هستند که اقدام به خودکشی کرده‌اند. حالا خودکشی پزشکان جوان در ایران به خبر تبدیل شده است و این سوال را ایجاد کرده که چه کسی باید به این گروه کمک کند.


ماه‌ها است در مورد افزایش آمار خودکشی در جامعه پزشکی ایران هشدار داده می‌شود؛ از روایت‌ها و مشاهدات در شبکه‌های اجتماعی گرفته تا بیانیه‌های انجمن‌های علمی مرتبط با پزشکان در ایران.


پیشتر انجمن علمی روان‌پزشکان ایران، در نامه‌ای به ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور، در مورد افزایش آمار بالای خودکشی بین رزیدنت‌ها هشدار داد و تداوم این روند را زمینه‌ساز «فروپاشی نظام سلامت» دانست. دراین نامه انجمن علمی روان‌پزشکان دلیل این فراوانی را فشارهای اجتماعی٬اقتصادی و شغلی ذکر کرده است. در این مطلب نگاهی کردیم به وضعیت پزشکان جوان در ایران.


یکی از مخاطبان بی‌بی‌سی فارسی در پیامی برای ما ازمشکلات و فشارهای پزشکان متخصص تازه‌فارغ‌التحصیل نوشته است. 

ادامه سکوت شورای نگهبان و وزارت کشور درباره خبر ردصلاحیت‌شدگان انتخابات خبرگان


 در حالیکه هنوز وزارت کشور اسامی نامزدهای انتخابات مجلس خبرگان را که صلاحیتشان تایید شده اعلام نشده است، بسیاری از رسانه‌های ایران گزارش کرده‌اند که حسن روحانی و مصطفی پورمحمدی از چهره‌های شاخصی هستند که صلاحیتشان رد شده است. شورای نگهبان و وزارت کشور این گزارش‌ها را نه تایید کرده‌اند نه تکذیب. قرار بود وزارت کشور فهرست نهایی را دیروز اعلام کند. شورای نگهبان گفته نتایج را به خود داوطلبان «ابلاغ» کرده است.


در همین حال، بسیاری از فعالان سیاسی پیش‌بینی می‌کنند که به دلیل فضای سرکوب، اعدام‌ها و رد صلاحیت‌های گسترده، انتخابات سردی پیش رو باشد و به مشارکت گسترده مردم به دیده شک می‌نگرند.


محسن سلامی، سخنگوی ستاد انتخابات کشور، امروز پنجشنبه پنجم بهمن ۱۴۰۲، گفت که ۱۹ بهمن آخرین موعد اعلام اسامی افراد تایید صلاحیت شده است و احتمال دارد که شورای نگهبان تا آن زمان اسامی بیشتری را اعلام کند به ویژه افرادی که به رد صلاحیت خود اعتراض کرده‌اند.


دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری جمعه ۱۱ اسفند در ایران برگزار می‌شود.


شورای نگهبان ایران به روال دوره‌های قبل در این دوره نیز صلاحیت شماری از چهره‌های سیاسی را تایید نکرده است.

نخی که کت‌ و دامن،‌ انتخابات و خاندان پهلوی را به هم دوخت


 ژیلا صادقی در روز اول هم با کت و دامن اجرا کرد (راست) اما لباس روز سوم اجرای او (چپ) جنجالی شد


کم‌تر پیش می‌آید دیدن کت و دامن در تلویزیون موضوع بحث هزاران نفر شود و عجیب‌تر آن‌که با انتخابات، سپاه پاسداران و خاندان پهلوی ارتباط پیدا کند؛ اما لباس مجری شبکه سه تلویزیون ایران همه این ویژگی‌ها را داشت.


ژیلا صادقی، مجری برنامه‌های صبحگاهی، به‌تازگی به برنامه «سلام صبح بخیر» شبکه سه پیوسته و از روز یکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ اجرای این برنامه را آغاز کرده است. کت و دامن مشکی او در روز اول اجرا توجهی جلب نکرد تا دو روز بعد، سه‌شنبه ۲۷ دی‌، که با کت سفید روی دامن یا مانتوی سیاه و کنتراست زیاد، به چشم رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی آمد.


هرچند اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس‌جمهور وقت، سال‌ها پیش گفته بود زنان می‌توانند کت و دامن و لباس‌های رنگی بپوشند، اما زنی با کت و دامن در تلویزیون و نهادهای رسمی دیده نشد یا توجهی جلب نکرد؛ حتی الهه کولایی برای حضور با مانتو در مجلس با مخالفت‌های زیادی مواجه شد. معصومه ابتکار و لعیا جنیدی را هم مجبور کردند برای ورود به کابینه چادر سر کنند.


صحبت‌های مجری در پخش گسترده کلیپ‌های اجرایش بی‌تاثیر نبود. او به نیروهای سپاه پاسداران برای حفاظت از مرزها تعظیم کرد و در بخشی دیگر شاهزاده رضا پهلوی و همسرش را به سخره گرفت. درباره یاسمین پهلوی با خنده و استهزا گفت برای نشستن کنار او در مراسم ۲۵۰ دلار قیمت تعیین شده است.


اما در رسانه‌های داخلی بیشتر پوشش او به چشم آمد. دنیای اقتصاد، همشهری، رکنا و تابناک با «شگفتی» و تعجب درباره‌اش نوشتند و اعتماد تیتر زد: «قر و فر مجری زن کت و دامن‌پوش روی آنتن زنده تلویزیون؛ انتخابات، قفل ممنوعیت‌ها را در صدا و سیما شکست».

پس از ماه‌ها خشکسالی؛ بارش برف سنگین شهرهای مختلف ایران را در بر گرفت


 برف و کولاک شدید بیشتر نقاط ایران را در برگرفته و سازمان هواشناسی اقدام به صدور هشدار «نارنجی» در ۲۳ استان کرده و احتمال وقوع بهمن را داده است.


امدادگران جمعیت هلال احمر ایران هم در ۱۱ استان در حالت آماده‌باش قرار گرفتند.

به گفته پلیس راه ایران در شبانه‌روز گذشته چهار بهمن در محور چالوس سقوط کرده و این محور در حال حاضر مسدود است .

بارش برف به ویژه در استان‌های شمال غرب ایران سنگین‌تر بوده و سازمان هواشناسی ایران اعلام کرده که استان‌های گیلان، مازندران، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، کردستان، کرمانشاه، شمال شرق خوزستان، ارتفاعات قزوین، البرز و تهران احتمالا در روزهای آینده هم با بارش برف سنگین مواجه خواهند شد.

وکیل خانواده جامه‌بزرگ: از حکم اعدام مامور امنیتی خوشحال نیستیم، اما جنبه بازدارندگی این احکام مهم است


در پی صدور حکم قصاص و زندان برای مامورانی که یک شهروند را در اعتراضات سال ۱۴۰۱ ایران، در خانه‌اش کشتند، وکیل این خانواده می‌گوید از صدور حکم اعدام خوشحال نیست، اما جنبه بازدارنده این احکام اهمیت دارد.


محمد جامه‌بزرگ، شهروند ساکن ملارد کرج، شب سوم مهر ۱۴۰۱ و در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» به دست نیروهای امنیتی، که از پناه دادن او به معترضان خشمگین بودند، در منزل شخصی‌اش با شلیک گلوله به قتل رسید.


هفته گذشته یک دادگاه نظامی در تهران یک مامور امنیتی را به جرم این قتل به قصاص (اعدام) و دو مامور دیگر را به حبس محکوم کرد و یک مامور امنیتی هم به جزای نقدی محکوم شد. هفت مامور دیگر در این پرونده تبرئه شده‌اند.


پیام درفشان، وکیل خانواده جامه‌بزرگ، روز یکشنبه ۲۴ دی در گفت‌وگو با روزنامه هم‌میهن در مورد این حکم و واکنش خانواده جامه‌بزرگ به آن گفت: «ما و خانواده از اینکه رای اعدامی صادر شده، شادمان نیستیم. ما می‌خواهیم مانعی ایجاد شود که شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم. هدف از اطلاع‌رسانی این است که آسیبی ایجاد نشود. در این موارد که جنبه بازدارنده دارد، وقتی مسائل مثبت منعکس می‌شود، ثمرات دارد و دفعه بعد تحت بحران‌های اجتماعی کسی خارج از قواعد اصولی رفتار نمی‌کند.»

آقای درفشان در مورد دلیل اعلام نشدن اسامی متهمان و جزییات احکام زندان گفت: «ماده ۶۳۳ قانون دادرسی کیفری در خصوص آرای محاکم نظامی صراحت دارد که جزئیات آن قابل افشا نیست. اگر رای قطعی بود بنا بر شرایطی رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح می‌تواند اطلاعات پرونده را منتشر کند.» 

تایید و احتمال ادامه مالچ‌پاشی در دریاچه ارومیه


 تنها چند روز بعد ازحرف‌های ضدونقیض مقام‌های مسئول و انکار علی سلاجقه رئیس سازمان حفاظت محیط زیست درباره اجرای طرح مالچ پاشی، مجید رستگاری مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ایی آذربایجان غربی موضوع مالچ پاشی دریاچه ارومیه را تایید کرد.


مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ایی آذربایجان به سایت دیده‌بان ایران گفته است:«موضوع مالچ پاشی کذب نبود،مالچ پاشی در گوشه‌ایی از دریاچه ارومیه با اهداف آزمایشی انجام شده است و احتمال دارد این اقدام در آینده نیز با هدف جلوگیری از طوفان‌های نمکی در محیط پیرامونی دریاچه ادامه پیدا کند.»


این درحالی ‌ست که به دنبال انتقادهای گسترده فعالان محیط زیست برای اجرا شدن این طرح مدیر کل حفاظت محیط زیست آذربایجان شرقی اعلام کرد که این اقدام بدون انجام هماهنگی و اخذ مجوزهای لازم انجام شده است و به همین دلیل از مالچ پاشی بستر دریاچه ارومیه جلوگیری کردند.


علی سلاجقه، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نیز ادعا کرد این موضوع صحت ندارد و کذب محض است و این طرح تنها مربوط به یک کار علمی و آزمایشی است و هیچ جای دنیا چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد و از نظر علمی هم امکان‌پذیر نیست.


همزمان میثم سعیدی؛ مدیرکل روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست با تاکید بر این مساله که خاک‌پوش یا مالچ غیر نفتی تنها در مساحت ۶۰ متر مربع از دریاچه ارومیه و به منظور تحقیقات انجام شده است نوشت :« تیتر و توییت‌هایی مبنی بر اینکه مالچ‌پاشی در دریاچه ارومیه آغاز شده، جنگ روانی است برای فشار بر افکار عمومی؛ فریب سربازان رسانه‌های چرک دشمن را نخورید.»

صدور حکم قصاص و زندان برای سه مامور امنیتی به جرم قتل شهروندی که به معترضان پناه می‌داد


 

توضیح تصویر،

محمد جامه‌بزرگ بامداد سوم مهرماه ۱۴۰۱ با شلیک نیروهای امنیتی در منزلش در ملارد کرج به قتل رسید

یک دادگاه نظامی در تهران حکم قصاص یک مامور امنیتی را که در جریان اعتراضات سال گذشته، شهروندی ساکن ملارد را در خانه‌اش کشت، صادر کرده و برای دو مامور امنیتی دیگر هم حکم حبس صادر کرده است.


محمد جامه‌بزرگ، شهروند ساکن ملارد کرج، شب سوم مهر ۱۴۰۱ و در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» به دست نیروهای امنیتی در منزل شخصی‌اش با شلیک گلوله به قتل رسید.


یک منبع نزدیک به خانواده محمد جامه‌بزرگ، صدور حکم اعدام و زندان در شعبه پنجم دادگاه نظامی یک تهران برای سه متهم این پرونده را که همگی از ماموران امنیتی هستند، تایید کرده است.


صدور این حکم در دادگاه بدوی یکی از معدود مواردی است که نیروهای امنیتی در ایران به خاطر برخوردهای خشن و خارج از مقررات با شهروندان با پیگرد قانونی مواجه می‌شوند.

به طور رسمی اعلام نشده مامورانی که در دادگاه نظامی محاکمه شده‌اند به کدام ارگان نظامی تعلق دارند، اما پیش از این نزدیکان آقای جامه‌بزرگ به بی‌بی‌سی گفته بودند که متهمان این پرونده «از نیروهای سپاه و بسیج» هستند.

نگرانی عفو بین‌الملل در مورد خطر اعدام انور خضری، فرهاد سلیمی، کامران شیخه و خسرو بشارت


 سازمان عفو بین‌الملل می‌گوید که انور خضری، فرهاد سلیمی، کامران شیخه و خسرو بشارت از اقلیت سنی کرد ایران در معرض خطر جدی اعدام قرار دارند.


به گفته عفو بین‌الملل این چهار نفر که در زندان قزل‌حصار کرج محبوس هستند در پی اعدام سه شهروند کرد دیگر در ماه‌های اخیر در ارتباط با همین پرونده در معرض خطر اعدام قرار دارند.


عفو بین الملل نوشت: «این هفت نفر در یک محاکمه بسیار ناعادلانه که با ادعای شکنجه و بدرفتاری با متهمام همراه بود به 'فساد فی الارض' محکوم شدند و برای آنها حکم اعدام صادر شد.»


قاسم آبسته در روز ۱۴ آبان‌ (۵ نوامبر)، ایوب کریمی در روز ۸ آذر (۲۹ نوامبر) و داوود عبداللهی در روز ۱۲ دی (دوم ژانویه) اعدام شدند.


عفو بین‌الملل به نقل از منابع مطلع می‌نویسد که قاسم آبسته درست قبل از اعدام در معرض شکنجه قرار داشت به طوری که بینی او شکست.


براساس این بیانیه مقام‌های جمهوری اسلامی ایران تحویل جسد داود عبداللهی و ایوب کریمی به خانواده هایشان را به سکوت در مورد اعدام عزیزانشان مشروط کردند.


براساس این گزارش شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران در ماه ژوئن سال ۲۰۱۸ انور خضری، ایوب کریمی، داود عبداللهی، فرهاد سلیمی، قاسم آبسته، کامران شیخه و خسرو بشارت را در ارتباط با اتهامات امنیت ملی به «فساد فی الارض» و مجازات اعدام محکوم کرد.


عفو بین‌الملل اشاره کرد که در جریان محاکمه رئیس دادگاه اجازه نداد وکیل متهمان صحبت کند. این سازمان نوشت: «علیرغم نقض جدی فرآیند عادلانه قضایی، شعبه ۴۱ دیوان عالی این احکام و مجازات‌های اعدام را در روز ۳ فوریه ۲۰۲۰ مورد تایید قرار دارد و در اوایل ماه سپتامبر ۲۰۲۰ شعبه ۳۸ دیوان عالی درخواست آنها را برای محاکمه مجدد رد کرد.»


این افراد در ماه اوت ۲۰۲۳ از زندان رجایی شهر به قزل‌حصار منتقل شدند و در بند به شدت امنیتی آن نگهداری می‌شوند.


این هفت نفر بعد از بازداشت در فاصله دسامبر ۲۰۰۹ تا ژانویه ۲۰۱۰ در آذربایجان غربی به بازداشتگاه وزارت اطلاعات در ارومیه منتقل و به عضویت در یک «گروه سلفی» متهم شدند، اتهامی که همگی رد کردند.


انور خضری، کامران شیخه و خسرو بشارت بعدا به زیر گرفتن و کشتن یک مرد متهم شدند که این اتهام را هم رد کردند.


این سه در نامه‌های سرگشاده‌ای گفته‌اند که ماموران وزارت اطلاعات مکررا آنها را در جریان بازجویی شکنجه کرده‌اند و از آنها «اعتراف اجباری» گرفته‌اند.


آویزان شدن از سقف، ضرب، اعدام‌های ساختگی، محرومیت از خواب و شکنجه روانی از جمله مواردی است که آنها ذکر کردند.


عفو بین‌الملل خواستار تقوقف فوری و لغو حکم اعدام انور خضری، فرهاد سلیمی، کامران شیخه و خسرو بشارت و برگزاری محاکمه‌های عادلانه برای آنها شده است.


یک روز پیشتر آبرام پِیلی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، صدور حکم اعدام برای چهار شهروند کرد دیگر در این هفته را محکوم کرد.


سازمان حقوق بشری هه‌نگاو روز ۱۶ دی - شش ژانویه - از صدور حکم اعدام برای محسن مظلوم، محمد(هژیر) فرامرزی، وفا آذربار و پژمان فاتحی در دیوان عالی کشور «در سکوت مطلق خبری» خبر داد.


آقای پیلی نوشت: «رژیم ایران به استفاده از اتهامات کذب، اعترافات اجباری، و محاکمه‌های غیرعادلانه برای خاموش کردن مخالفان سیاسی و معترضانی که با مسالمت تظاهرات کرده‌اند ادامه می‌‎دهد.»

او خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی که ظالمانه دستگیر شده‌اند و پایان سرکوب مردم ایران شد.

بنا به گزارش‌ها این چهار شهروند کرد عضو حزب کومله کردستان ایران بوده‌اند و از زمان بازداشت در مرداد ۱۴۰۱ از دسترسی به وکیل و ملاقات با خانواده خود محروم مانده‌اند.

فعالان حقوق بشر گفتند که آنها به اتهام «همکاری با اسرائیل» به اعدام محکوم شده‌اند.

حدود دو هفته پیش هم چهار نفر دیگر به اتهام همکاری با اسرائیل در زندان ارومیه اعدام شده بودند.

وزیر ارشاد ایران: پررونق‌ترین دوره سینما را داریم؛ سینماگران: سینمای مستقل، منتقد و اجتماعی را حذف کردند


محمد مهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در جلسه «بررسی منطق اولویت‌گذاری مسائل فرهنگی در کشور» در روز چهارشنبه ۲۰ دی، با طعنه خطاب به کسانی که سینمای ایران را از دست رفته می‌دانند گفت :«برخی می‌گفتند دولت سیزدهم حوزه فرهنگ و هنر را تعطیل و سینما‌ها را ورشکست می‌کند، اما یکی از پررونق‌ترین دوره‌های سینما را می‌گذرانیم که این را می‌توان بر اساس میزان فروش فیلم‌ها ثابت کرد.»


آقای اسماعیلی پیش از این نیز این ادعا را مطرح کرده بود.


وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشتر هم در روز دوم دی از اصطلاح «رکورد جاودانه» برای مخاطبان میلیونی سینمای ایران استفاده کرد و گفت « با اینکه عده‌ای می‌گفتند جریان انقلابی هروقت مدیریت را در دست بگیرد بگیرو ببند راه می‌اندازد ولی با نقص‌های زیادی که وجود دارد امروز پررونق‌ترین دوران سینما را شاهد هستیم.»


او افزوده بود: « امسال به حدود ۳۰ میلیون مخاطب می‌رسیم که این یک رکورد جاودانه و نشان‌دهنده آشتی مردم با سینما است.»


آقای اسماعیلی در حالی از «پر رونق‌ترین دوران سینمای ایران» صحبت می‌کند که از زمان روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی و به ویژه بعد از اعتراضات سراسری سال ۱۴۰۱، تعدادی زیادی از فیلم‌های اجتماعی و انتقادی توقیف شده‌اند و فشارها بر سینماگران مستقل شدت گرفته است.


یک کارگردان سینمای ایران که به‌دلیل فشارهای امنیتی نخواست نامش برده شود، در گفتگویی اختصاصی با بی‌بی‌سی گفت: «این حرف‌ها چرند است و این رونقی که از آن دم می‌زنند تنها برای دو فیلم "فسیل" و "هتل" است که آن هم مدیون تبلیغات در کانال ماهواره جم است، وگرنه این اتفاق نمی‌افتاد».


او گفت:«علی‌رغم این ادعا که این دو فیلم در چهل و پنجاه سال گذشته از پرفروش‌ترین‌ها بوده، یک محاسبه آماری ساده به ما نشان می‌دهد که کل مخاطبین سینمای ایران در سال۱۴۰۲ تا الان حدود ۲۱ میلیون بوده در حالی که کل مخاطبین سینما در سال ۹۸ قبل از همه‌گیری کرونا نزدیک به ۲۷ میلیون و در سال قبل از آن ، ۲۸ میلیون نفر بوده است. بنابراین ما حتی به آمار قبل از کرونا نرسیده‌ایم، کاری که تمام دنیا انجام دادند ولی اینها فقط تبلیغ می‌کنند.»


این کارگردان سینمای ایران گفت: « فاجعه بزرگ این است که عملا چیزی بیش از نیمی از فروش سینمای ایران مال دو فیلم است، در صورتی که اگر در یک سال، سرانه هر فیلم را حساب کنیم، شکست مطلق است. ضمن این که این دولت با ساخت کمدی‎‌های عامه‌پسند برای خودش آمار درست می‌کند.»


او در ادامه گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی به تلاش دولت ابراهیم رئیسی برای انجام پروژه «خالص‌سازی سینما» اشاره کرد و گفت:« در کنارش سینمای اجتماعی را نابود کرده‌اند، هم برنامه‌ریزی برای اکران، هم توقیف چند فیلم اجتماعی که می‌توانست فروش خوبی داشته باشد و همه اینها آن مجموعه‌ای است که در جشنواره فجر شاهدش هستیم با ۲۰ فیلم ارگانی که تا حالا سابقه نداشته است و حذف بخش خصوصی، حذف کارگردان مستقل و حتی تهیه‌کنندگانی که عمدتا هم در کنار حاکمیت بودند، و این همه، همان پروژه خالص‌سازی سینمای ایران است.»


وزیر ارشاد: هیچ کس مانند بنده در مورد مساله بازیگرانی که حجاب را برداشتند موضع نگرفت و از قانون دفاع نکرد 

محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، همچنین در دفاع از عملکرد خود و پایبند بودن به قانون به عنوان وزیر ارشاد دولت ابراهیم رئیسی گفت: «هیچکس مانند بنده در مورد مساله بازیگرانی که حجاب را برداشتند موضع نگرفت و از قانون دفاع نکرد.»

آقای اسماعیلی اما در صحبت‌های خود به اعتراضات اخیر و جان باختن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد به خاطر حجاب اجباری اشاره نکرد.

تعدادی از برجسته‌ترین هنرمندان و بازیگران سینما نسبت به این اعتراضات بی‌اعتنا نماندند و در حمایت از زنان ایران برای حق انتخاب پوشش و در اعتراض به کشته شدن مهسا امینی، در محافل عمومی بدون روسری حاضر شدند یا تصاویری از خود در شبکه‌‌‌های اجتماعی بدون روسری و حجاب اجباری منتشر کردند.

اقدامی که دستگاه‌های مختلف حکومتی از قوه قضاییه گرفته تا سازمان سینمایی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی آن را برنتابیدند و با تشکیل پرونده‌های قضایی آن‌ها را به نقش آفرینی در اعتراضات سراسری متهم کردند.

آقای اسماعیلی نیز این بازیگران سینمای ایران را «پرچم‌دار مبارزه با جمهوری اسلامی» خطاب و آنها را ممنوع الکار کرد و گفت بهتر است که شغل دیگری پیدا کنند.

اهالی سینما از جمله چند نهاد صنفی سینمای ایران با انتشار بیانه‌هایی اقدامات مقامات وزارت ارشاد را «مصداق بارز بحران‌زایی در سینما و فراتر از آن، نقض استقلال قوا و خلاف قانون اساسی» دانستند و نوشتند: « همچون گذشته، در کنار همه هم‌کاران بازیگر زن سینمای ایران ایستاده و ضمن احترام به انتخاب آن‌ها، حق پیگیری و تقاضای رسیدگی حقوقی و حق خواهی قانونی را به قانون شکنی مسئولان اجرایی، در هر رتبه و جایگاهی که باشند، برای خود محفوظ می دانند.»

حالا اما با اظهار نظرهای اخیر وزیر ارشاد، سینماگران می‌گویند وزارت ارشاد و باقی دستگاه‌های حکومتی با ندیده گرفتن مقاومت جمعی جامعه هنری، بدون رعایت عدالت فرهنگی و اقتصادی تلاش می‌کند تا اسم، رسم و چهره‌های شناخته شده بدنه اصلی سینمای مستقل ایران را حذف کند.


اشعار بکتاش آبتین؛ بافته‌هایی از عشق و آزادی بر دیواره‌هایی از مرگ و خون

بکتاش آبتین در دوران گذراندن محکومیتش در زندان به بیماری کرونا مبتلا شد و در ۱۸ دی ماه ۱۴۰۰ در بیمارستان ساسان تهران درگذشت


اطلاعات مقاله

نویسنده,بی‌تا ملکوتی

شغل,نویسنده، شاعر و منتقد هنری



«آنها تشنه‌ی خون ما بودند و

ما

تشنه‌ی آزادی

رویارویی ما در جغرافیایی این چنین بود

تخت‌هایی فرسوده

پتوهایی زمخت

و دیوارهایی خونی!

ما

و ساس‌ها

در زندانی مشترک

حبس می‌‌کشیدیم»


شعر «ساس» اولین شعر از مجموعه شعر «مرثیه‌ای برای گل‌های پژمرده» است، سروده بکتاش آبتین که به تازگی توسط «نشر باران» در استهکلم سوئد منتشر شده است. این کتاب شامل آخرین شعرهای سروده شده توسط آقای آبتین در زندان و پیش از جان باختن‌اش بر اثر بیماری کرونا و عدم رسیدگی پزشکی به موقع است.


رویای رسیدن به آزادی مضمون بیشتر شعرهایی این مجموعه است که یک زندانی سیاسی در طول مدت حبس خود در میان دیوارهای سلول سروده و این تضاد که هم حقیقی و هم نمادین است، باعث شده که شعرها با حسی نوشته شود که از اعماق جان و روح شاعر زندانی برمی‌خیزد و همانقدر صریح و تاثیرگذار بر ذهن و روان مخاطب بنشیند.


زبان اشعار ساده و با کلمات روزمره‌ روزگار مردمی است که در یک سال و نیم اخیر با صریح ترین و بی‌پرواترین شکل ممکن خواستار تغییر حکومت شده‌اند. همان‌طور که از اسم مجموعه شعر پیداست، اشعار اغلب لحنی غمگین و حزن‌آلود دارند، اما عشق نیز حضوری پررنگ دارد. انگار شاعر در میان تباهی پشت میله‌های زندان، با عشق، تخیل رویاهایش و تجسم آنچه که دوست دارد، به دنبل کورسویی از نور و امید می‌گردد.


«پدرم

با دهان مهربان‌اش

درباره‌ آزادی

حرف می‌زد

به دخترم نگاه کردم

بی‌شک او

برای ملاقات امروز

لبخندی امیدوارانه

پس‌انداز کرده بود

او عاقبت خندید

و رقص بخاری نرم

در سالن سرد زندان دیدنی بود

به کفش‌هایشان خیره شدم

کفش‌‌های پدرم

ساده و سیاه بود

کفش‌های دخترم

ظریف و زیبا

دمپایی‌های من اما

زمخت رنگ‌پریده بود

با خودم فکر می‌کردم

ما و سه نسل کفش‌هایمان

در زندان‌هایی بی‌روح

برای آزادی

پا به پا می‌کردیم» 


طرح روی جلد کتاب «مرثیه‌ای برای گل‌های پژمرده» کولاژی با ایده و اجرای بکتاش آبتین است


یکی از ویژگی‌های مهم این مجموعه این است که تمامی شصت شعر با دستخط خود شاعر منتشر شده‌اند. به نظر می‌رسد شاعر خود تمامی این مجموعه را در زندان سروده و بعد آنها را با خطی زیبا و پاکیزه پاکنویس کرده است.


طرح روی جلد کتاب نیز کولاژی با ایده و اجرای خود شاعر است. انتشار دست‌خط خود شاعر به نظر ایده‌ای است برای حفظ میراث زندگی شاعری که عمر خود را بر سر آرمان‌ها و عقایدش گذاشت و برای رسیدن به همان آرمان‌ها زمانی که تنها ۴۷ سال داشت، جان سپرد.


مسعود مافان مدیر نشر باران در مورد چرایی این تصمیم در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی می‌گوید: «شاید اگر حکومت اسلامی سبب مرگ بکتاش آبتین نمی‌شد و او‌می‌توانست زنده بماند و زندگی کند، کتاب او مانند دیگر کتاب‌ها با حروف چاپی منتشر می‌شد و دستخط او فقط به عنوان نمونه‌ اصلی کارش در آرشیو شخصی خودش و خانواده‌اش می‌ماند.»


به گفته او «شاید هم چون دستخط زیبایی داشت، از برشی از آن برای تزیین جلد کتاب استفاده می‌شد، اما وقتی شاعری آزادی‌خواه چون بکتاش آبتین را حبس می‌کنند، و او خلاقیت و آرمانگرایی‌اش را در زندان هم ادامه می‌دهد و بعد به نوعی کشته می‌شود، این دفتر، این دستخط، این جلدی که توسط خود او با کولاژی از وی طراحی شده، معنای دیگری می‌یابد؛ و این معنا، این مبارزه، خوب است با مخاطب علاقه‌مند چه به موضوع شعر و چه به موضوع آزادی‌خواهی به اشتراک گذاشته شود.»


«هم بنیاد بکتاش آبتین و هم ما به عنوان ناشر فکر کردیم بهتر هست هرچه در این دفترچه به دستخط بکتاش آبتین هست، منتشر شود. از همین رو هم هست که این دفتر با شعری خط خورده، ناتمام و بدون عنوانی از بکتاش آبتین به اتمام می‌رسد که برای پدر بیمار خود سروده و در اضطراب شنیدن خبر مرگ پدر؛ پدری که در نهایت به علت تعلل عامیانه زندانبانان در رسیدگی به بیماری بکتاش، ازجمله حاضران در خاکسپاری فرزند می‌شود. به دلیل همین سندیت بود که ما نیز همچون بنیاد بکتاش آبتین فکر کردیم که چاپ این دستخط دارای اهمیت هست.»


مجموعه شعر «مرثیه‌ای برای گل‌های پژمرده»، بعد از جان باختن بکتاش آبتین، آنطور که در مقدمه کتاب آمده، «توسط انسان‌های آزاده و شجاع و به سختی» به دست ناشر در سوئد رسیده است.


در مورد چگونگی پیمودن این روند از ناشر سئوال کردیم: «این دفتر شعر پس از کشته شدن بکتاش آبتین، توسط هم‌سلولی‌های او به دست خانواده وی رسانده شده. این مجموعه شعر شامل شعرهایی است که زنده‌یاد بکتاش در داخل زندان مابین مهر ۹۹ تا آبان ۱۴۰۰ خورشیدی سروده. پای هر شعر هم ماه و سال سرایش شعر توسط خود شاعر درج شده».


«جز یک شعر که در پای شعر نوشته‌ شده: این شعر باید از این مجموعه حذف شود، زیرا قبلا در مجموعه‌ «تنهایی دسته جمعی» به چاپ رسیده است. نام این شعر هست: «راز اندوه نقاشی‌ها». هم بنیاد بکتاش آبتین، هم من و همکارانم به عنوان ناشر، فکر کردیم بهتر هست هرچه در این دفترچه به دستخط بکتاش آبتین آمده منتشر شود.»


شعر «مرثیه‌ای برای گل‌های پژمرده» که نام کتاب هم برگرفته از همین شعر است، در اسفند سال ۱۳۹۹ سروده شده اما طوری در این شعر دختران و زنان آزادی‌خواه، معترض و مبارز ایرانی توصیف شده‌اند که انگار برای جنبش «زن، زندگی، آزادی» سروده شده است.


گویی بکتاش آبتین روزهای پس از مرگ خود را نیز پیش‌گویی کرده و آن روزها را به زیبایی و ظرافتی شاعرانه تجسم بخشیده است. اقای آبتین در شعر خود، کشته شدن مهساها، نیکاها، حدیث‌ها، غزاله‌ها و دیگر کشته‌ شدگان اعتراضات اخیر را دیده و آن را سروده است. آینده‌ای که در گذشته اشعار او زنده شده‌‌اند، چون رویاهای به خاک و خون کشیده بسیاری از جوانان هم‌وطن‌اش:

«بیست و سه گل سرخ

بر خاک سردی پژمرده بود

بیست و سه پاییز زیبا

این مقدمه‌ رویاهای او نبود

تمام زندگی‌اش بود

کوتاه

شبیه نورافشانی شهاب سنگی بر تاریکی

او را به خاطر می‌سپارم

دختر جوانی که

برای پیدا کردن آزادی

لای گلوله‌ها و خاک‌ها

گم شده بود»


۴ زندانی کُرد در اعتراض به اجرای حکم اعدام داوود عبداللهی اعتصاب غذا کردند


 سایت هه‌نگاو گزارش داد فرهاد سلیمی، انور خضری، خسرو بشارت و کامران شیخه، زندانیان کُرد محکوم به اعدام، در اعتراض به اعدام داوود عبداللهی و خطر اجرای قریب‌الوقوع احکام خود در زندان قزل‌حصار کرج اعتصاب غذا کردند. اعتصاب غذای این زندانیان از روز شنبه ٩ دی‌ ماه آغاز شده است.


پنج‌شنبه ۱۴ دی‌ ماه، ششمین روی اعتصاب این زندانیان است و به نوشته هه‌نگاو، آنان همچنان در اعتصاب غذا هستند.


حکم اعدام داوود عبداللهی صبح سه‌شنبه ۱۲ دی‌ ماه در زندان قزل‌حصار کرج به اجرا درآمد.


عبداللهی که از ۱۴ سال پیش در حبس به سر می‌برد، در اعتراض به انتقال به سلول انفرادی برای اجرای حکم اعدام از روز پنجم دی دست به اعتصاب غذا زده بود.


پیش از آن قاسم آبسته در روز ۱۴ آبان و ایوب کریمی در روز هشتم آذر، در زندان قزل‌حصار کرج اعدام شدند.


خسرو بشارت، کامران شیخه، انور خضری، فرهاد سلیمی، قاسم آبسته، ایوب کریمی و داوود عبداللهی، هفت زندانی عقیدتی کُرد، در آذر ماه ۱۳۸۸ از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند.


آن‌ها پس از دستگیری به بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه منتقل و پس از ماه‌‎ها نگهداری در بازداشتگاه این نهاد امنیتی، به تهران اعزام شدند.


این زندانیان شش ماه نیز در سلول‌های انفرادی بندهای ۲۴۰ و ۲۰۹ زندان اوین تحت بازجویی قرار گرفتند.


آن‌ها نهایتا در تاریخ ۲۵ فروردین‌ ۱۳۹۱ به زندان رجایی‌شهر کرج انتقال یافتند و مرداد امسال، پس از تعطیلی زندان رجایی‌شهر به زندان قزل‌حصار کرج منتقل شدند.


این هفت زندانی اهل سنت، اسفند ۱۳۹۴ از سوی محمد مقیسه، رییس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران محاکمه و به اعدام محکوم شدند.


حکم صادر شده بهمن‌ ۱۳۹۸ پس از سال‌ها کشمکش قضایی از سوی شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور تایید و در شهریور ۱۳۹۹ درخواست اعاده دادرسی این زندانیان در دیوان عالی کشور رد شد.


این افراد با اتهاماتی از جمله «محاربه»، «افساد فی‌ الارض»، «هواداری از گروه‌های سلفی» و «قتل» عبدالرحیم تینا که در تاریخ هفت مهر ۱۳۸۷ به دست افراد ناشناس کشته شد، متهم شده بودند.


عبدالرحیم تینا امام جماعت مسجد خلفای راشدین شهرستان مهاباد بود.


تمامی متهمان این پرونده بارها در نامه‌هایشان که در سال‌های گذشته از سوی نهادهای حقوق بشری منتشر شدند، بر بی‌اساس بودن اتهام‌های انتسابی به خود تاکید کرده بودند.

نزدیک صد کشته در انفجارهای سالگرد قاسم سلیمانی؛ معاون رئیسی «عوامل اسرائیل» را عامل حمله «تروریستی» دانست


 دو انفجار در چهارمین مراسم سالگرد قاسم سلیمانی در کرمان ده‌ها کشته بر جای گذاشته است. مقام‌های ایرانی می‌گویند انفجارها بمبگذاری و اقدامی «ترویستی» بوده است. معاون ابراهیم رئیسی عوامل اسرائیل را مسئول دانسته است. هنوز گروهی مسئولیت این انفجار را نپذیرفته است.


رئیس اورژانس کرمان شمار کشته‌شدگان را «۱۰۳ نفر» اعلام کرده و تعداد زخمی‌ها «۲۱۱ نفر» گزارش شده است. بنابر گزارش‌ها حال برخی از مصدومان وخیم است. ایرنا بعدتر شمار کشته‌شدگان را «۹۵ نفر» گزارش کرد.


به گزارش پایگاه خبری فراجا، سه افسر پلیس از جمله یک «سرهنگ دوم» نیز کشته شدند. بنابر گزارش‌ها، سه امدادگر هم در بین کشته‌شدگان هستند.


علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی در بیانیه‌ای با «خانواده‌های مصیب‌دیده» اظهار «همدردی» و «همدلی» کرد.


در این بیانیه آمده است که «سربازانِ» قاسم سلیمانی، «رذالت و جنایت جنایتکاران سنگدل» را تحمل نخواهند کرد و آنها «از هم اکنون آماج قطعی سرکوب و مجازات عادلانه خواهند بود و بدانند که این فاجعه‌آفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت.»

داود عبداللهی، در زندان قزل‌حصار اعدام شد


 طبق اطلاعات رسیده به بی‌بی‌سی فارسی، داود عبداللهی، سحرگاه سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۴۰۲، در زندان قزل‌حصار اعدام شد.


به گفته یک منبع آگاه داود عبداللهی، زندانی کرد، در روزهای گذشته در اعتراض به اجرای حکم اعدام خود دست به اعتصاب غذا زده بود.


جنازه آقای عبداللهی بعد از اعدام با «اخذ تعهد» از خانواده‌اش مبنی بر «عدم اطلاع‌رسانی» و «سکوت» تحویل داده شده و قرار است امروز بعد از انتقال به شهر مهاباد، به خاک سپرده شود.


آقای عبداللهی از هفته گذشته جهت اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شده بود و نگرانی‌ها درباره احتمال اعدام او اقزایش پیدا کرده بود.


پیش‌تر هم، دو هم‌پرونده‌ای آقای عبداللهی به نام‌های قاسم آبسته و ایوب کریمی، به ترتیب در تاریخ‌های یک‌شنبه ۱۴ آبان‌ و چهارشنبه ۸ آذرامسال اعدام شدند.

گزارش‌های ضد و نقیض درباره سرنوشت اطلاعات هک شده «اسنپ فود» و توافق احتمالی با هکرها


 همزمان با انتشار گزارش‌هایی درباره فروش اطلاعات هک‌شده شرکت ایرانی «اسنپ فود» به مبلغ ۳۰ هزار دلار، یک کانال تلگرامی منسوب به شخص یا گروهی که این شرکت را هک کرده می‌گوید با «تیم اسنپ‌ فود» به توافق رسیده و این اطلاعات فروخته و منتشر نخواهند شد.


شرکت «اسنپ فود» پیشتر هک شدن داده‌هایش را تایید کرده، اما هنوز به شکل رسمی درباره هرگونه توافق با هکر یا هکرهای احتمالی، موضع‌گیری نکرده است.


روز شنبه، یک کانال تلگرامی به نام «آی‌آر لیکس» مدعی شد که با هک شرکت «اسنپ فود» اطلاعات بیش از ۲۰ میلیون کاربر را به دست آورده است.


این کانال پیشتر ادعای هک شرکت «تپسی» و تعداد قابل توجهی از شرکت‌های بیمه را نیز منتشر کرده بود.


هک شرکت «تپسی» از سوی پلیس فتا تایید شد و بر اساس گزارشی که از سوی یکی از فرماندهان این نیروی پلیس منتشر شد، هکرها از شرکت «تپسی» درخواست ۳۵ هزار دلار باج کرده بودند.

اسنپ‌فود هک شدن اطلاعات کاربرانش را تایید کرد


 اسنپ‌فود، شرکت سفارش آنلاین غذا هک اطلاعات خود را تایید کرده و گفته است است که به «همراه پلیس فتا به دنبال شناسایی و رفع منبع آلودگی است.»


یک مقام پلیس فتا هم گفته است که هم اکنون یک تیم فنی پلیس فتا «در حال انجام بررسی‌های فنی و تخصصی هستند.»


این گروه هکری گفته است که اطلاعات بیش از ۲۰ میلیون کاربر شامل نام کاربری، پسورد، ایمیل، نام و نام خانوادگی، شماره موبایل، تاریخ تولد و همچنین اطلاعات بیش از ۸۸۰ میلیون سفارش محصول را به دست آورده است و و برای صحت ادعایش نمونه‌ای از اطلاعات هک شده را در کانال تلگرامی خود منتشر کرد.


در پی اعلام این خبر، اسنپ‌فود در بیانیه‌ای گفت که «مسئولیت این اتفاق را می‌پذیرد و حتما بررسی دقیقی در مورد دلایل وقوع آن انجام خواهد داد.»


در این بیانیه همچنین آمده است که «گروه هکری پیش از مذاکره با اسنپ‌فود اقدام به فروش اطلاعات کرده است و شرکت اسنپ‌فود حداکثر تلاش خود را برای جلوگیری از انتشار داده‌های کاربران، از طریق مذاکره با این گروه هکری، خواهد کرد.»

چرا طر‌ح‌های حکومت ایران برای «ساماندهی» کودکان کار شکست می‌خورند؟


 صحبت‌های علیرضا زاکانی، شهردار تهران درباره «پاک کردن چهره شهر از کودکان کار» بار دیگر موضوع بحث کار کودک در ایران و رویکرد حکومت در مواجهه با این آسیب اجتماعی را مطرح کرده است.


شماری از فعالان از اظهارات شهردار تهران که از کودکان کار به عنوان «آسیب ظاهری شهر» یاد کرده بود، انتقاد کرده‌‌ و او را به «پاک کردن صورت مسئله» متهم کرده‌اند.


در تازه‌ترین این واکنش‌ها رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران گفته که «نه تنها سامان‌دهی کودکان کار در خیابان امکان ندارد، بلکه تعداد آن‌ها در آینده بیشتر هم می‌شود.»


اما این اولین بار نیست که شهرداری، بهزیستی و نهاد‌های مرتبط تلاش می‌کنند اوضاع کودکان کار را «ساماندهی» کنند.


دور باطل «جمع‌آوری کودکان از خیابان»

در سال‌های گذشته طرح‌ «سامان‌دهی و جمع‌آوری کودکان کار» در تهران بیش از ۳۰ بار به صورت ناموفق اجرا شده است.

اعدام ایوب کریمی؛ گواهی بر اعتراف ساختگی زیر شکنجه و محرومیت از آخرین ملاقات


 «با زور شکنجه و آزار و اذیت و جسمی و روحی و تهدیداتی در مورد خانواده‌ام مرا وادار به قبول اتهام عضویت و قتل و هرچه خواستند کردند و از سادگی و بی‌خبری من به نسبت وضعیت قضایی کشور سو استفاده کردند.»


ایوب کریمی، زندانی عقیدتی کُرد، اهل مهاباد، چهارشنبه ۸ آذر در زندان قزل‌حصار اعدام شد.


او بعد از تحمل ۱۴ سال زندان در حالی اعدام شد که نه تنها امکان ملاقات آخر با خانواده‌اش را پیدا نکرد، بلکه مدارکی که به بی‌بی‌سی فارسی رسیده حاکی از آن است که حکم اعدامش بر پایه «شکنجه» و در پی «نقض حقوق دادرسی» صادر شده بود.


لقمان کریمی، برادر ایوب کریمی به بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید که یک هفته قبل از اعدام ایوب، مادر، همسر و فرزندانش به ملاقات او رفتند، اما به آنها گفته نشد که این ملاقات آخر است و ایوب کریمی به زودی اعدام می‌شود.


پیکر ایوب کریمی همان روز بعد از اعدام به خانواده‌اش تحویل داده شد، اما به گفته برادر این زندانی اعدام شده از آنها تعهد گرفته شد که بی‌سروصدا و بدون اطلاع‌رسانی او را در مهاباد به خاک بسپارند.

ایوب کریمی به همراه انور خضری، کامران شیخه، فرهاد سلیمی، قاسم آبسته، خسرو بشارت و داود عبداللهی در پرونده‌ای مشترک حکم اعدام دریافت کرده بود.


قاسم آبسته، دیگر هم‌پرونده‌ای ایوب کریمی هم سحرگاه یک‌شنبه ۱۴ آبان‌ماه ۱۴۰۲ در زندان قزل‌حصار اعدام شد.


اکنون پنج متهم دیگر این پرونده هم با شرایطی مشابه که ابهام‌های جدی درباره نقض قوانین و زیر پا گذاشتن حقوق متهم درباره‌شان مطرح است، در خطر اجرای حکم اعدام قرار دارند.


روز گذشته برخی از سازمان‌های حقوق بشری از انتقال داود عبداللهی به سلول انفرادی جهت اجرای حکم اعدام خبر دادند.


طبق اطلاعات رسیده به بی‌بی‌سی یکی از برادرهای ایوب کریمی به نام زکریا، از دو روز قبل از اعدام به دست نیروهای امنیتی بازداشت شده است و تاکنون علت بازداشت و محل نگهداری او مشخص نیست.


نامه‌هایی که بر شکنجه گواهی می‌دهند و به مقصد نمی‌رسند

تنها چند روز پس از اعدام ایوب کریمی، تعدادی مدرک، شامل یک نامه دست‌نویس به همراه «برگه اعلام وضعیت زندانی» و چند عکس پرسنلی که او را با چهره‌ای غمگین و موهای سفید نشان می‌دهد، در میان وسایل این زندانی اعدام شده در زندان پیدا شده و به دست بی‌بی‌سی فارسی رسید.


لقمان کریمی، برادر ایوب کریمی نیز مدارک بیشتری را در اختیار بی‌بی‌سی قرار داد.


ایوب کریمی و سایر هم‌پرونده‌ای‌های او با سه اتهام «عضویت در گروهک غیرقانونی القاعده و محاربه و افساد فی‌الارض»، «قبول مال مسروقه و کمک به مجرم برای خلاصی از محکمه و قتل» و در نهایت «معاونت در قتل عبدالرحیم تینا – خرید و فروش، نگهداری و حمل و نقل اسلحه و مهمات جنگی» دادگاهی و به اعدام شدند.


دو نامه‌ای که از ایوب کریمی به دست بی‌بی‌سی رسیده، او خطاب به مقامات قضایی به صراحت اعلام کرده هیچ‌گاه «عضو هیچ گروه و حزب سیاسی و مذهبی نبوده» است.


آقای کریمی در نامه‌اش نوشته ماموران اطلاعاتی به قدری از او شناخت نداشتند که هنگام مراجعه به منزل او برای بازداشت، از خود آقای کریمی سراغش را گرفته‌اند و گفته‌اند «ما دنبال ایوب کریمی می‌گردیم».


او در نامه‌اش نوشته که ماموران از او خواسته‌اند «برای پاسخ به دو الی سه سوال و درگیری فردی که آن زمان مستاجر مغازه کوچک» متعلق به خانواده‌شان بوده، با آنها برود.


ایوب کریمی حتی نوشته که صرفا به دلیل باورهای مذهبی بارها به «عضویت در القاعده» متهم شده است.


آقای کریمی در نامه خود به مقامات قضایی، که هیچ‌گاه موفق به ارسال آن نشده است، اشاره می‌کند که بازجوها به مدت یک ماه و نیم پس از بازداشت درباره فردی به نام «عبدالخالق بنایی» از او سوال می‌پرسیدند، فردی که آقای کریمی او را نمی‌شناخته است، اما نهایتا بعد از یک ماه و نیم بازجوها اتهام «قتل» را متوجه خود ایوب کریمی کردند:


«با زور شکنجه و آزار و اذیت جسمی و روحی و تهدیداتی در مورد خانواده‌ام مرا وادار به قبول اتهام عضویت و قتل و هرچه خواستند کردند و از سادگی و بی‌خبری من نسبت به وضعیت قضایی کشور سو استفاده کردند.»


ایوب کریمی در ادامه توضیح می‌دهد نهایتا با شکنجه‌ها و تهدیدهای فراوان، بازجوها موفق شدند او را به پذیرش اتهام‌هایی که مد نظر داشتد وادار کنند: «هرآنچه را آنها به من املا و القا کردند، طبق خواسته آنها نوشتم و گفتم کاری به خانواده‌ام نداشته باشند، بر سر خودم هرچه بیاید بگذار بیاید. اگر نه والله نه من این ماموستا (روحانی) تینا و نه این هم‌پرونده‌ای‌هایم را جز داود و قاسم نمی‌شناختم.»

دست نوشته ایوب کریمی که از زندان به دست بی‌بی‌سی فارسی رسیده است


ایوب کریمی حتی اشاره می‌کند که با گروه‌های تکفیری (اسلام‌گرای) تندرو «مشکل اعتقادی» داشته است و در زندان هم این افراد او را تفکیر می‌کردند و آزار می‌دادند.


عبدالرحیم تینا، امام جماعت مسجد خلفای راشدین مهاباد در تاریخ ۷ مهر ۱۳۸۷ توسط افراد ناشناس کشته شد. یک سال بعد از این واقعه ایوب کریمی و شش نفر دیگر به اتهام دست داشتن در قتل او بازداشت شدند.


ایوب کریمی اما در نامه‌اش می‌نویسد که در پرونده آنها «کوچک‌ترین مدرک محکمه پسندی» برای این قتل وجود ندارد، زیرا در غیر این‌صورت پرونده پس از ۱۲ سال (تا زمان نوشتن نامه) در دادگاه «گرد و غبار» نمی‌خورد.


در نامه‌ دیگری به تاریخ ۷ مهر ۱۳۹۵ که بر روی برگه «فرم ویژه مکاتبات مددجویان» قوه قضائیه نوشته و از طریق لقمان کریمی به دست بی‌بی‌سی رسیده است، ایوب کریمی ضمن اشاره به همین موارد، می‌گوید طی ۱۲ روزی که در بازداشتگاه اطلاعات مهاباد به سر برده، نیروهای امنیتی ابتدا به اتهام «عضویت در گروه غیرقانونی القاعده» از او بازجویی می‌کردند، اما گاهی نیز درباره قتل عبدالرحیم تینا که به گفته بازجوها قاتل او احتمالا فردی به نام «عبدالخالق بنایی» است از او سوالاتی هم پرسیده می‌شد.


او در این نامه نیز اشاره می‌کند که بعد از یک ماه و نیم لحن بازجوها تغییر کرد و با «آزار و اذیت جسمی و روحی» و همچنین «تهدید ناموسی» و تهدید به «مفقود کردن»، اتهام‌های مطرح شده علیه خودش را پذیرفته است.


بازجوها حتی ایوب کریمی را وادار کردند علیه افراد دیگری که در پرونده متهم بودند شهادت خلاف واقع بدهد، در غیراین‌صورت تهدید شده که «چند سال در سلول انفرادی» خواهد ماند و شکنجه‌ها ادامه خواهد یافت.


ایوب کریمی در این نامه خطاب به مقام‌های قوه قضائیه بار دیگر تاکید کرده است که از ترس «تعرض به ناموس» حاضر شده هرچه بازجوها از او خواسته‌اند را بپذیرید در شرایطی که «دچار حالات روانی دردناکی» شده بود.


پرس‌تی‌وی، شبکه برون مرزی جمهوری اسلامی با فاصله کوتاهی بعد از بازداشت این هفت نفر، فیلم اعترافات تلویزیونی آنها را منتشر کرد.


تلویزیون ایران بارها اعتراف‌های زندانیان شکنجه‌شده علیه خود را پخش کرده که بعدا از طرف خود زندانیان تکذیب شده است. در مواردی مانند پرونده مازیار ابراهیمی و دیگر متهمان سوءقصد به دست‌اندرکاران برنامه هسته‌ای ایران، ساختگی بودن کل پرونده و اعترافات اثبات شده و برای حکومت رسوایی به بار آورده است.


ایوب کریمی در این باره نوشته است: «اطلاعات در همان بازداشتگاه به زور از ما فیلم گرفته و با میل خود آن را در شبکه پرس تی‌وی پخش کرد که همین کارشان غیرقانونی بود، چرا که اتهام ثابت نشده نمی‌بایست بر روی ماهواره می‌رفت. حتی ما در آن وقت به زندان عمومی مهاباد نیز منتقل نشده بودیم.»


آقای کریمی نوشته هر آنچه از آنها در قالب فیلم و دست‌نوشته منتشر شده است تحت فشار، تهدید و آزار و اذیت اداره اطلاعات صورت گرفته بود: «حتی برای ظاهرسازی ما را پیش آرایشگر بردند تا از نظر ظاهری نیز مشکلی نداشته باشیم.»


ایوب کریمی حتی در بخشی از نامه‌اش نوشته که در شب به قتل رساندن عبدالرحیم تینا به دلیل عمل جراحی همسرش و وضع حمل خواهرش تا صبح در بیمارستان امام خمینی مهاباد به سر برده بود و «مدارک بیمارستان» تاییدکننده حرف‌های او است.


حکم اعدامی که پس از لغو دوباره تایید شد

خردادماه ۱۳۹۷ شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران رسیدگی به پرونده این ۷ زندانی عقیدتی را به اتهام «محاربه از طریق وابستگی به جریانات سلفی» به اعدام محکوم کرد. حکمی که به گفته محمود علیزاده طباطبایی، وکیل تسخیری پرونده با توجه به اینکه «مستند به اقرار بود» پس از فرجام خواهی در دیوان عالی کشور و به دلیل «فقد اقرار» نقض شد.


آقای طباطبایی در گفت‌وگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت که این پرونده به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به عنوان شعبه هم عرض به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی ارجاع شد.


پس از نقض حکم اعدام در دیوان عالی کشور، وکیل تسخیری پرونده بهمن ۱۳۹۷ اعلام کرد همه متهمان پرونده از قاضی صلواتی به دفتر حقوق شهروندی دادگستری استان تهران شكایت كردند، اما این شکایت هیچ‌گاه به نتیجه نرسید.


در نهایت قاضی صلواتی با وجود ایرادات جدی در پرونده بار دیگر برای چند نفر از متهمان پرونده، از جمله ایوب کریمی حکم اعدام صادر کرد. این حکم نیز با درخواست فرجام‌خواهی به دیوان عالی کشور فرستاده شد، اما این بار حکم اعدام تایید شد.


لقمان کریمی، برادر ایوب به بی‌بی‌‎سی می‌گوید در حالی که حکم اعدام برادرش و دیگر هم‌پرونده‌ای‌هایش در دیوان عالی کشور نقض شد، «قاضی صلواتی با تغییر اتهام» بار دیگر آنها را به اعدام محکوم کرد: «گفته بودند این‌ها داعشی هستند، در حالی هر کسی ریش داشته باشد داعشی نیست و داعش زمانی به وجود آمد که آنها در زندان بودند.»

افزایش فشار بر زنان ایران؛ تشکیل کارگروه ویژه در مورد سقط جنین

صابر جباری، مسوول دبیرخانه «قرارگاه جوانی جمعیت» وزارت بهداشت ایران از راه‌اندازی کارگروه «پیشگیری و مقابله با سقط عمدی جنین» برای اولین بار...